Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
demand factors
U
عوامل تقاضا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
elasticity of factor substitution
U
کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
arc elasticity of demand
U
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
giffen good
U
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demanded
U
تقاضا کردن تقاضا
demands
U
تقاضا کردن تقاضا
demand
U
تقاضا کردن تقاضا
v , series
U
سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
shift of a demand curve
U
انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
effects
U
عوامل
m factors
U
عوامل ام
excusatory conditions
U
عوامل رافعه
justificatory conditions
U
عوامل موجهه
balancing factors
U
عوامل جبرانی
institutional factors
U
عوامل نهادی
complementary factors
U
عوامل مکمل
elements of expense
U
عوامل هزینهای
human factor
U
عوامل انسانی
technical data
U
عوامل فنی
total factor productivity
U
بازدهی کل عوامل
growth factors
U
عوامل رشد
factor demand
U
تقاضای عوامل
variable factors
U
عوامل متغیر
psychological factors
U
عوامل روانی
constant factors
U
عوامل ثابت
factors of production
U
عوامل تولید
aerodynamic factors
U
عوامل ایرودینامیکی
production factors
U
عوامل تولید
allocative factors
U
عوامل تخصیصی
factor productivity
U
بازدهی عوامل
natural agents
U
عوامل طبیعی
agents of production
U
عوامل تولید
motivational factors
U
عوامل محرکه
factor price
U
قیمت عوامل
adverse factors
U
عوامل نامساعد
factor proportion
U
نسبت عوامل
additional production personnel
عوامل دیگر تولد
elements of expense
U
عوامل تولید هزینه
aiming group
U
عوامل مثلث گیری
market forces
U
عوامل موثردر بازار
fixed factor
U
عوامل ثابت تولید
fixed factor
U
عوامل تولید ثابت
weathering
U
اثر عوامل جوی
retarding factors
U
عوامل کند کننده
o technique
U
تحلیل عوامل زمانی
human factors engineering
U
مهندسی عوامل انسانی
inputs
U
عوامل تولید منابع
ingredient
U
داخل شونده عوامل
ingredients
U
داخل شونده عوامل
diseconomies
U
عوامل زیان اور
cryptovariable
U
عوامل متغیر رمز
competitive factors
U
عوامل محرک رقابت
polygene
U
عوامل توارثی غیرهمردیف
mechanisms
U
عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanism
U
عوامل مکانیکی مکانیزم
mobility of factors of production
U
تحرک عوامل تولید
factor cost line
U
خط هزینه عوامل تولید
factor productivity
U
بهره دهی عوامل
factor analysis
U
تجزیه و تحلیل عوامل
factor earnings
U
درامد عوامل تولید
factor price equalization
U
برابرسازی قیمت عوامل
factor markets
U
بازارهای عوامل تولید
factor mobility
U
تحرک عوامل تولید
factor price distortions
U
انحراف قیمت عوامل
non specific factors of production
U
عوامل غیر اختصاصی تولید
net factor income from abroad
خالص درآمد عوامل از خارج
variable factors
U
عوامل قابل تغییر تولید
factor payments
U
پرداختهای عوامل تولید مانند
aerometeorograph
U
دستگاه نگارش عوامل هواسنجی
geopolitics
U
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
neutral technology
U
تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
input output table
U
این جدول جریان عوامل تولید
self buried
U
مدفون شده در اثر عوامل طبیعی
unpredictable factors
U
عوامل غیر قابل پیش بینی
elasticity of factor substitution
U
وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
columnar transposition
U
تغییر مکان دادن عوامل در ستون
ceteris paribus
U
ثابت بودن تمام عوامل دیگر
mechanical powers
U
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
map k
U
ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
shift forward
U
انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
group dynamics
U
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
bleaching materiel
U
پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
eurytopic
U
دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
danc solution
U
نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
escarpment
U
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
escarpments
U
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
fission products
U
عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
sound effects
U
عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
m factors
U
عوامل موثر دربازاریابی که عبارتند از :messages ,motives,markets ,moneymerchandise and media
physiocracy
U
حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
solicitation
U
تقاضا
demands
U
تقاضا
rogation
U
تقاضا
demanded
U
تقاضا
requests
U
تقاضا
demand
U
تقاضا
requisition
U
تقاضا
prayers
U
تقاضا
importance
U
تقاضا
suit
U
تقاضا
suited
U
تقاضا
suits
U
تقاضا
requesting
U
تقاضا
requested
U
تقاضا
request
U
تقاضا
exigence
U
تقاضا
requisitions
U
تقاضا
postulate
U
تقاضا
prayer
U
تقاضا
postulated
U
تقاضا
postulates
U
تقاضا
requisitioning
U
تقاضا
postulating
U
تقاضا
requisitioned
U
تقاضا
law of demand
U
قانون تقاضا
excess demand
U
فزونی تقاضا
demand schedule
U
جدول تقاضا
demand curve
U
منحنی تقاضا
elasticity of demand
U
کشش تقاضا
income elasticity of demand
U
درامدی تقاضا
demand management
U
مدیریت تقاضا
demand function
U
تابع تقاضا
demandable
U
قابل تقاضا
demand shift
U
انتقال تقاضا
demand shift
U
تغییر تقاضا
demand factor
U
ضریب تقاضا
demand elasticity
U
کشش تقاضا
demand side
U
ستون تقاضا
demand side
U
طرف تقاضا
demand surface
U
میزان تقاضا
demandant
U
تقاضا کننده
demand shift
U
جابجائی تقاضا
demand surface
U
سطح تقاضا
demand pattern
U
الگوی تقاضا
demand
U
تقاضا کردن
within three days of demand
U
در طی سه روز پس از تقاضا
request
U
تقاضا خواسته
requested
U
تقاضا خواسته
requesting
U
تقاضا خواسته
requests
U
تقاضا خواسته
plea
U
تقاضا استدعا
demanded
<adj.>
<past-p.>
U
تقاضا شده
demanded
U
تقاضا کردن
claimed
<adj.>
<past-p.>
U
تقاضا شده
asked
<adj.>
<past-p.>
U
تقاضا شده
application
U
فرم تقاضا
applications
U
فرم تقاضا
information on demand
U
اطلاعات با تقاضا
pleas
U
تقاضا استدعا
supply and demand
U
عرضه و تقاضا
peak demand
U
بیشترین تقاضا
demands
U
تقاضا کردن
adjure
U
تقاضا کردن
offer and demand
U
عرضه و تقاضا
sue
U
تقاضا کردن
on demand
U
بنا به تقاضا
sues
U
تقاضا کردن
suing
U
تقاضا کردن
peak demand
U
حداکثر تقاضا
quantity of demand
U
مقدار تقاضا
requirement
U
تقاضا احتیاج
applier
U
تقاضا کننده
change in demand
U
تغییر تقاضا
requisition
U
چیزمورد تقاضا
requisition
U
تقاضا کردن
requisitioned
U
چیزمورد تقاضا
sued
U
تقاضا کردن
requisitioned
U
تقاضا کردن
requisitioning
U
چیزمورد تقاضا
requisitioning
U
تقاضا کردن
measurement of demand
U
تخمین تقاضا
requisitions
U
چیزمورد تقاضا
requisitions
U
تقاضا کردن
federal privacy act
U
قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
stock requisition
U
تقاضا جهت کالا
price elasticity of demand
U
کشش قیمتی تقاضا
supply and demand law
U
قانون عرضه و تقاضا
send away for something
<idiom>
U
تقاضا نامه نوشتن
requesting unit
U
یکان تقاضا کننده
request for proposal
U
تقاضا برای پیشنهاد
registrant
U
تقاضا ثبت کننده
measurement of demand
U
اندازه گیری تقاضا
law of supply and demand
U
قانون عرضه و تقاضا
quantity demanded
U
مقدار تقاضا شده
on demand
U
به در خواست به مجرد تقاضا
soliciting
U
درخواست یا تقاضا کردن از
adjure
به اصرار تقاضا کردن
arc elasticity of demand
U
کشش کمانی تقاضا
indents
U
تقاضا یاسفارش جنس
indenting
U
تقاضا یاسفارش جنس
indent
U
تقاضا یاسفارش جنس
applications
U
تقاضا برای چیز
cross elasticity of demand
U
کشش متقاطع تقاضا
demands
U
مطالبه تقاضا کردن
demand and supply market
U
بازار عرضه و تقاضا
applicants
U
تقاضا کننده طالب
applicant
U
تقاضا کننده طالب
solicits
U
درخواست یا تقاضا کردن از
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com