Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shaded relief
U
عوارض مشخص یا بسیارناهموار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hypsometric diagram
U
طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
toll
U
عوارض عبور عوارض راهداری
tolling
U
عوارض عبور عوارض راهداری
tolls
U
عوارض عبور عوارض راهداری
warehousing system
U
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
duty
U
عوارض گمرکی عوارض
algorithms
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithm
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
cell
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
quartz clock
U
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
descriptor
U
کدی که مشخص کننده نام فایل یا نام برنامه یا کد رمز به فایل را مشخص میکند
tolls
U
عوارض
tolling
U
عوارض
tax
U
عوارض
taxes
U
عوارض
toll
U
عوارض
dues
U
عوارض
complication
U
عوارض
due
U
عوارض
imposition
U
عوارض
taxed
U
عوارض
complications
U
عوارض
rating
U
میزان عوارض
contour
U
عوارض زمین
wharfage
U
عوارض باراندازی
customs duty
U
عوارض گمرکی
ratings
U
میزان عوارض
ratepayers
U
عوارض دهنده
ratepayer
U
عوارض دهنده
tolls
U
عوارض عبور
byeffect
U
عوارض جانبی
feature line
U
خط عوارض زمین
toll
U
عوارض راهداری
toll
U
عوارض عبور
customs duties
U
عوارض گمرکی
tolling
U
عوارض راهداری
tolling
U
عوارض عبور
berthage
U
عوارض اسکله
tolls
U
عوارض راهداری
terrain features
U
عوارض زمین
rates and taxes
U
عوارض ومالیات
rate of duty
U
نرخ عوارض
terrain
U
عوارض زمین
scatt
U
مالیات عوارض
imposition
U
عوارض فریب
rate
U
تندی سرعت عوارض
featuring
U
عوارض زمین عارضه
rates
U
تندی سرعت عوارض
key terrain features
U
عوارض حساس زمین
hydrography
U
ضبط عوارض ابی
infill
U
عوارض روی نقشه
railroad tariff
U
عوارض راه اهن
quayage
U
عوارض گمرکی و دریایی
tariff
U
عوارض تعرفه گمرکی
tariffs
U
عوارض تعرفه گمرکی
free of duty
U
معاف از عوارض گمرکی
dutiable
U
مشمول مالیات و عوارض
duty free
U
معاف از عوارض گمرکی
towage
U
عوارض یدک کشی
acoustics
U
علم عوارض شنوایی
contour map
U
نقشه عوارض نما
tollgate
U
محل پرداخت عوارض
feature
U
عوارض زمین عارضه
spillover costs
U
عوارض منفی خارجی
featured
U
عوارض زمین عارضه
features
U
عوارض زمین عارضه
topography
U
تهیه نقشه از عوارض
river dues
U
عوارض استفاده از ابراهها
tollhouses
U
محل پرداخت عوارض
tollhouse
U
محل پرداخت عوارض
delivered duty paid
U
تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
Customs and Excise
U
اداره حقوق و عوارض گمرکی
plane table map
U
نقشه مسطحه عوارض نما
relief
U
نقشه برداری عوارض زمین
culturing
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
air contographic photography
U
عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
culture
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
cultures
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
keel
U
کشتی زغال کش عوارض بندری
keels
U
کشتی زغال کش عوارض بندری
terrestrial environment
U
وضع عوارض و اب و هوای زمین
undulant
U
دارای عوارض پست و بلند
specific duties
U
عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
surcharges
U
اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
relief
U
مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
tollbooth
U
گیشه دریافت عوارض راه نواقل
to bear any customs duties
U
هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
pipeage
U
عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
tolbooth
U
گیشه دریافت عوارض راه نواقل
surcharge
U
اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
pipage
U
عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
visual flight
U
پرواز بااستفاده ازناوبری به کمک عوارض زمین
terrain following
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین
to bear all customs duties and taxes
U
تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
shunpike
U
جاده فرعی برای فرار ازپرداخت عوارض راه
located
U
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locates
U
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locate
U
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locating
U
تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
toll
U
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolls
U
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolling
U
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
phototopography
U
روش تهیه نقشههای عوارض نما و برجسته ازروی عکس هوایی
hypsographic map
U
نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
thermokarst
U
عوارض برجستهای که ازذوب شدن یخها و تولیدسوراخها و غارها در زمین حاصل میشود
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects.
U
در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
reciprocal agreement
U
قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
delivered duty paid
U
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
topographic map
U
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
signate
U
مشخص
specific
U
مشخص
marked
U
مشخص
distinguished
U
مشخص
specific code
U
کد مشخص
distinctive
U
مشخص
distinct
U
مشخص
highlight
U
مشخص
specifics
U
مشخص
highlighted
U
مشخص
highlights
U
مشخص
pronounced
U
مشخص
physiognomonic
U
مشخص
kenspeckle
U
مشخص
indistinctive
U
نا مشخص
named
U
مشخص
targets
U
هدف مشخص
distinguishing
U
مشخص اختصاصی
unarguable
U
غیرقابلبحثمعلوم مشخص
specifies
U
مشخص کردن
specify
U
مشخص کردن
specified
U
مشخص شده
distinctive
U
فرق مشخص
definitions
U
مشخص کردن
definition
U
مشخص کردن
specifying
U
مشخص کردن
denotes
U
مشخص کردن
delineate
U
مشخص کردن
earmarking
U
مشخص کردن
type genus
U
نوع مشخص
targetting
U
هدف مشخص
targetted
U
هدف مشخص
targeting
U
هدف مشخص
targeted
U
هدف مشخص
target
U
هدف مشخص
to create an image for oneself as somebody
U
مشخص کردن
delineated
U
مشخص کردن
denoted
U
مشخص کردن
denote
U
مشخص کردن
defining
U
مشخص کردن
defines
U
مشخص کردن
defined
U
مشخص کردن
define
U
مشخص کردن
delineating
U
مشخص کردن
delineates
U
مشخص کردن
distinctly
U
بطور مشخص
named place of destination
U
مقصد مشخص
assignable
U
معین مشخص
named vessel
U
کشتی مشخص
lay down
U
مشخص کردن
marker
U
مشخص کننده
identifying
U
مشخص کردن
markers
U
مشخص کننده
cleaners
U
مشخص واضح
signaled
U
اشکار مشخص
identify
U
مشخص کردن
signalled
U
اشکار مشخص
indicating
U
مشخص کننده
identified
U
مشخص کردن
nonsignificant
U
غیر مشخص
individuate
U
مشخص کردن
clean cut
U
مشخص واضح
discriminant
U
مشخص کننده
identifies
U
مشخص کردن
clean-cut
U
مشخص واضح
ditinct
U
روشن مشخص
registered port
U
بندر مشخص
diacritical current
U
جریان مشخص
signal
U
اشکار مشخص
pathognomic
U
مشخص مرض
pathognomomical
U
مشخص مرض
typify
U
بانمونه مشخص کردن
frequency designation
U
مشخص کردن فرکانس
typifies
U
بانمونه مشخص کردن
structureless
U
بدون ساختمان مشخص
named place of delivery at frontier
U
تحویل در مرز مشخص
typifying
U
بانمونه مشخص کردن
criss-crossing
U
با ضربدر مشخص کردن
at the specified tenor
U
بر حسب مفاد مشخص
typified
U
بانمونه مشخص کردن
call one's shot
U
مشخص کردن هدف
antiseptic
U
تمیز و پاکیزه مشخص
criss-crosses
U
با ضربدر مشخص کردن
check indicator
U
مشخص کننده مقابله
named port of destination
U
بندر مقصد مشخص
meanest
U
مشخص کردن چیزی
criss-cross
U
با ضربدر مشخص کردن
nodose
U
دارای برامدگیهای مشخص
nodous
U
دارای برامدگیهای مشخص
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com