Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
composite symbol
U
علامت ترکیبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
symbol
U
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol
U
علامت ترسیمی علامت فرمولی
character
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
characters
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
agglutinative
U
ترکیبی
synthetical
U
ترکیبی
ingradient
U
جز جز ترکیبی
trivalence
U
سه ترکیبی
trivalency
U
سه ترکیبی
composite casting
U
ترکیبی
combinatory
U
ترکیبی
combinatorial
U
ترکیبی
combinational
U
ترکیبی
synthesic
U
ترکیبی
combinative
U
ترکیبی
synthetic
U
ترکیبی
bingo
U
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
combination influence
U
عامل ترکیبی
mix
U
مخلوط ترکیبی
turboramjet
U
ترکیبی از توربوجت و رم جت
shapeliness
U
خوش ترکیبی
composite metal
U
فلز ترکیبی
combination bands
U
نوارهای ترکیبی
affinity
U
میل ترکیبی
mixes
U
مخلوط ترکیبی
combinational circuit
U
مدار ترکیبی
combination tone
U
صوت ترکیبی
elective affinity
U
میل ترکیبی
composite video
U
تصویر ترکیبی
synthetic method
U
روش ترکیبی
parathesis
U
ترکیبی بی تغییر
ingredients
U
جزء ترکیبی
diphthongs
U
صدای ترکیبی
ordinal number
U
عدد ترکیبی
syntax error
U
اشتباه ترکیبی
affinities
U
میل ترکیبی
syntactical analysis
U
تحلیل ترکیبی
mixed cell refernce
U
ارجاع سل ترکیبی
mixed glue
U
چسب ترکیبی
semisynthetic
U
نیمه ترکیبی
sequential storage
U
انباره ترکیبی
mixed strategy
U
استراتژی ترکیبی
ingredient
U
جزء ترکیبی
diphthong
U
صدای ترکیبی
combined transport document
U
اسناد حمل ترکیبی
diatessaron
U
ترکیبی ازچهار دارو
histamine
U
ترکیبی بفرمول 3N9H5C
ctd
U
سند حمل ترکیبی
ct
U
حمل و نقل ترکیبی
hemiterpene
U
ترکیبی بفرمول 8H5C
compound leverage floor jack
U
اهرم بالابر ترکیبی
feasion
U
بمب ترکیبی اتمی
multiplex
U
تسهیم مخابره ترکیبی
combined transport
U
حمل و نقل ترکیبی
hydrogen bombs
U
بمب ترکیبی اتمی
Borromini capital
U
[نوعی سر ستون ترکیبی]
chemical affinity
U
میل ترکیبی شیمیایی
hydrogen bomb
U
بمب ترکیبی اتمی
cto
U
عامل حمل ونقل ترکیبی
mixed column line graph
U
نمودار ستونی- خطی ترکیبی
mixed column line chart
U
نمودار ستونی- خطی ترکیبی
basophil
U
میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
combined transport operator
U
عامل حمل و نقل ترکیبی
lattin
U
ترکیبی مانند فلز برنج
deoxidize
U
از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
carbide
U
ترکیبی از کربن و چند عنصرفلزی
latten
U
ترکیبی مانند فلز برنج
ketol
U
ترکیبی مرکب ازالکل و استون
hexahydrate
U
ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
fiata combined transport bill of lading
U
بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
basophile
U
میل ترکیبی شدیدبا موادقلیایی
cob
U
[ترکیبی از خاک رس، ریگ، شن و کاه و آب]
contraction parry
U
ترکیبی ازدفاع ساده وچرخشی
BPP
U
چهار بیت برای ترکیبی از رنگها
syntactic
U
طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
iodoform
U
ترکیبی از ید که برای گندزدایی و مانند انهابکارمیبرند
syntactical
U
طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
BPP
U
هشت بیت برای ترکیبی از رنگها
soft return
U
فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
She has long and shapely legs .
U
ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
protoxide
U
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
monad
U
ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
consolute
U
ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
chloramine
U
هرنوع ترکیبی که دارای ازت و کلر باشد
silicone
U
ترکیبی الی بفرمول Sio2R شبیه کتون
to orient compound
U
نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
cannon
U
[ترکیبی از سبک های امپراتوری ناپلئون و فدرال]
polyene
U
ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
hypotaxis
U
رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
fbl
U
lading of bill combinedtransport FIATA بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
octad
U
جسم بسیط یا ذرهای که قوه ترکیبی ان برابر است با8واحد
distemper
U
ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
characters
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
dual
U
دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
opalite
U
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
large model
U
مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
Composite Order
U
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
cards
U
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
card
U
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
polyamide
U
پلی امید ترکیبی شامل چند گروه امید
acid diluent
ترکیبی که با قلم زنی سطح فلز باعث اتصال بهتر لایه های پرداخت با سطح فلزمیشود
musicom
U
یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
combination device
U
ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
compound weave
U
بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
mixd weave
U
بافت ترکیبی
[هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
synthetic resins
U
صمغهای مصنوعی صمغهای ترکیبی
synthetic oils
U
روغنهای مصنوعی روغنهای ترکیبی
colours
U
دو بیت برای چهار رنگ و هشت بیت برای ترکیبی از رنگهاست
colour
U
دو بیت برای چهار رنگ و هشت بیت برای ترکیبی از رنگهاست
apostrophe
U
علامت
marks
U
علامت
symptom
U
علامت
presage
U
علامت
mark
U
علامت
presaged
U
علامت
apostrophes
U
علامت
symptoms
U
علامت
brands
U
علامت
emblem
U
علامت
brand
U
علامت
emblems
U
علامت
branding
U
علامت
signal
U
علامت
codes and codification
U
علامت
insignia
U
علامت
stripes
U
علامت
symbol
U
علامت
differentia
U
علامت
stripe
U
علامت
indicium
U
علامت
badge
U
علامت
apostrophize
U
علامت
fog signal
U
علامت مه
badges
U
علامت
caret
U
علامت
presages
U
علامت
tick
U
علامت
ticked
U
علامت
ticks
U
علامت
designation
U
علامت
indicator
U
علامت
designations
U
علامت
presaging
U
علامت
ditto
U
علامت
impresa
U
علامت
bullet
U
یک علامت
signalled
U
علامت
symptomless
U
بی علامت
tags
U
علامت
banner
U
علامت
bullets
U
یک علامت
unsigned
U
بی علامت
token
U
علامت
characters
U
علامت
character
U
علامت
tokens
U
علامت
signaled
U
علامت
banners
U
علامت
code
U
علامت
marine code
U
علامت
signal generator
U
علامت زا
signum
U
علامت
tag
U
علامت
busy signal
U
علامت اشغال
check mark
U
علامت کنترل
interrogatives
U
علامت سئوال
check character
U
علامت مقابلهای
celtic cross
U
علامت ضربدر
calibration mark
U
علامت کالیبراسیون
capital asset
U
علامت تجارتی
say the word
<idiom>
U
علامت دادن
To give a signal ( sign) .
U
علامت دادن
Trade mark.
U
علامت تجارتی
marker pen
علامت گذار
bracket
U
علامت پرانتز
V-signs
U
علامت پیروزی
V-sign
U
علامت پیروزی
status symbols
U
علامت مقام
exclamation mark
علامت تعجب
brand names
U
علامت ساخت
frequency mark
U
علامت فرکانس
interrogative
U
علامت سئوال
codes and codification
U
علامت گذاری
coding
U
علامت گذاری
status symbol
U
علامت مقام
brevity code
U
علامت اختصاری
brand leader
U
علامت تجارتی
arrow head
U
علامت پیکان
minus sign
U
علامت منها
minus signs
U
علامت منها
analog signal
U
علامت قیاسی
advisory signal
U
علامت هشدار
advance sign
U
علامت اوانس
acoustic signal
U
علامت صوتی
minus
U
کم شد با علامت منفی
brand name
U
علامت ساخت
signed
U
علامت دار
signalling
U
علامت دهی
signaling
U
علامت دهی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com