English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
feature U طرح صورت ریخت
featured U طرح صورت ریخت
features U طرح صورت ریخت
featuring U طرح صورت ریخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
form U ریخت
formed U ریخت
habitus U ریخت
dimorphous U دو ریخت
shapes U ریخت
forms U ریخت
isomorphic U هم ریخت
morphology U ریخت
shape U ریخت
trimorphous U سه ریخت
built U ریخت
uniforms U یک ریخت
formless U بی ریخت
uniform U یک ریخت
shapeless U بی ریخت
figuration U ریخت
amorphous U بی ریخت
morphological U ریخت شناختی
leptomorph U کشیده ریخت
pulse shape U ریخت تپش
shape U ریخت اندام
shapes U ریخت اندام
of a fine or beauteous mould U خوش ریخت
somatotype U ریخت بدنی
He shed his fair. U ترسش ریخت
heteromorphic U دگر ریخت
isomorphic graph U گراف هم ریخت
polymorphous U چند ریخت
polymorphic U چند ریخت
polymorph U چند ریخت
isomorphism U هم ریخت بینی
morphology ریخت شناسی
He shed his fear . His fear was dispelled. U ترسش ریخت
the milk was spilt U شیر ریخت
shapely U خوش ریخت
gynandromorphy U ریخت دو جنسی
zoomorphism U حیوان ریخت انگاری
high life U زندگی پر ریخت و پاش
blood rushed to his face U خون ریخت درچهره اش
splurge U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurged U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
My heart sank. U دلم هری ریخت پایین
splurging U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
it is quite another story now U ان سبوبشکست وان پیمانه ریخت
splurges U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
push the panic button <idiom> U از ترس قلبش فرو ریخت
That jar is broken and that measure spilt . <proverb> U آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت.
A big crowd surged into the streets. U جمعیت زیادی ریخت توی خیابانها
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
that fruit packs easily U ان میوه را باسانی میتوان توی فرف یا حلبی ریخت
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
constellations U صورت
effigies U صورت
phased U صورت
phase U صورت
rosters U صورت
effigy U صورت
mazard U صورت
form U صورت
visage U رو صورت
visages U رو صورت
filed U صورت
constellation U صورت
file U صورت
statement U صورت
kalendar U صورت
image U صورت
roster U صورت
coat card U صورت
roll U صورت
invoicing U صورت
invoices U صورت
invoiced U صورت
facies U صورت
images U صورت
invoice U صورت
rolled U صورت
rolls U صورت
conformational isomers U هم صورت
conformer U هم صورت
phases U صورت
medal U صورت
medals U صورت
listings U صورت
listing U صورت
freckle U لک صورت
list U صورت
hues U صورت
slips U صورت
slipped U صورت
slip U صورت
shapes U صورت
forms U صورت
version U صورت
hue U صورت
figure U صورت
figures U صورت
versions U صورت
figuring U صورت
circumstantially U در صورت
formed U صورت
faces U صورت
statements U صورت
providing U در صورت
physiognomy U صورت
face U صورت
shape U صورت
physiognomies U صورت
formation U صورت بندی
imbody U صورت خارجی
if need be U در صورت بایست
numerator U صورت کسر
normalized form U صورت هنجار
if necessary U در صورت لزوم
if possible U در صورت امکان
pictograph U صورت نگاره
ever- U درهر صورت
pictogram U صورت نگاشت
list of promotiona U صورت ترفیعات
long robe U صورت کشیده
outside appearance U صورت فاهر
matricula U صورت اعضا
serials U و به صورت سری
serial U و به صورت سری
powder U پودر صورت
pictography U صورت نگاری
powdering U پودر صورت
normal form U صورت هنجار
if possible U در صورت توانایی
if so U در صورت مثبت
normal form U صورت عادی
nominal list U صورت اسامی
nomenelature U صورت اسامی
impanel U در صورت نوشتن
on foot U به صورت پیاده
powders U پودر صورت
outward show U صورت فاهر
portraiture U نقاشی از صورت
facet U صورت کوچک
burble U جوش صورت
burbled U جوش صورت
burbles U جوش صورت
burbling U جوش صورت
incarnation U صورت خارجی
incarnations U صورت خارجی
forgeries U صورت سازی
facets U صورت کوچک
minutes U صورت جلسه
bills of fare U صورت غذا
at that rate U در این صورت
at any rate U درهر صورت
asterism U صورت فلکی
schedule U صورت فهرست
scheduled U صورت فهرست
schedules U صورت فهرست
minute U صورت جلسه
forgery U صورت سازی
transformation U تبدیل صورت
isolates U به صورت الکتریکی
isolating U به صورت الکتریکی
form U صورت دیس
apparitions U صورت وهمی
formulation U صورت بندی
accomplish U صورت گرفتن
accomplishes U صورت گرفتن
accomplishing U صورت گرفتن
isolate U به صورت الکتریکی
reorganization U صورت جدید
plural U صورت جمع
anyhow U در هر صورت بهرجهت
inventory U صورت کالا
inventory U صورت اموال
crackling U صورت نمکی
greasepaint U صورت گرتماشاخانه
forms U صورت دیس
formed U صورت دیس
bill of fare U صورت غذا
semblance U صورت فاهر
bill of exceptions U صورت استثنائات
conditionality U صورت شرطی
complement form U صورت متمم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com