English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6520 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pauper list U صورت گدایان یا اعانه بگیران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pauperism U اعانه بگیری گروه گدایان
outdoor relief U اعانه بمردمی که بیرون ازبنگاه اعانه زندگی می کنند
wage earners U مزد بگیران
pauperdom U جماعت گدایان
wage earners U حقوق بگیران
breadline U صف صدقه بگیران
beggary U محل سکونت گدایان گداخانه
subvention U اعانه تخصیص اعانه
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
contributions U اعانه
relief U اعانه
contribution U اعانه
handout U اعانه
pauper relief U اعانه
handout U اعانه
handouts U اعانه
subsidy U اعانه
grant in aid U اعانه ملی
benefiting U احسان اعانه
money box U صندوق اعانه
fund-raising U گردآوری اعانه
subscribers U اعانه دهنده
subscriber U اعانه دهنده
money-boxes U صندوق اعانه
money-box U صندوق اعانه
poor box U صندوق اعانه
contributing U اعانه دادن
contributes U اعانه دادن
benefited U احسان اعانه
contributed U اعانه دادن
benefit U احسان اعانه
contributor U اعانه دهنده
contributors U اعانه دهنده
subescription U پول اعانه
relief fund U وجوه اعانه
contribute U اعانه دادن
bounty U اعانه شهامت
subsoription U پول یاوجه اعانه
relieving officer U مامور اعانه فقرا
to go on the parish U اعانه محلی گرفتن
grant U کمک دولتی اعانه
benefited U اعانه سود بردن
granted U کمک دولتی اعانه
benefit U اعانه سود بردن
grants U کمک دولتی اعانه
benefiting U اعانه سود بردن
sustentation fund U اعانه برای روحانیون بی نوا
community chest U صندوق اعانه برای امورخیریه
benefit U نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefiting U نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefited U نمایش برای جمع اوری اعانه .
casual poor U کسیکه گاه گاهی نیازمند اعانه میشود
subvention U اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
out relief U دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
contribution U جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
contributions U جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
kalendar U صورت
phase U صورت
versions U صورت
roster U صورت
rosters U صورت
image U صورت
facies U صورت
images U صورت
roll U صورت
figure U صورت
forms U صورت
formed U صورت
physiognomies U صورت
physiognomy U صورت
statements U صورت
form U صورت
effigy U صورت
providing U در صورت
figures U صورت
freckle U لک صورت
rolls U صورت
medals U صورت
medal U صورت
version U صورت
effigies U صورت
phased U صورت
phases U صورت
listing U صورت
listings U صورت
figuring U صورت
statement U صورت
hues U صورت
circumstantially U در صورت
constellations U صورت
coat card U صورت
conformational isomers U هم صورت
conformer U هم صورت
constellation U صورت
rolled U صورت
slip U صورت
file U صورت
filed U صورت
invoicing U صورت
hue U صورت
mazard U صورت
shapes U صورت
shape U صورت
visages U رو صورت
visage U رو صورت
list U صورت
slipped U صورت
slips U صورت
face U صورت
faces U صورت
invoice U صورت
invoices U صورت
invoiced U صورت
burble U جوش صورت
form U صورت دیس
incarnation U صورت خارجی
incarnations U صورت خارجی
forgeries U صورت سازی
forgery U صورت سازی
transformation U تبدیل صورت
burbling U جوش صورت
BS U صورت فروش
waveform U به صورت موج
face powder U پودر صورت
face powders U پودر صورت
faceless U بدون صورت
burbled U جوش صورت
face cream U کرم صورت
apparition U صورت وهمی
serials U و به صورت سری
apparitions U صورت وهمی
serial U و به صورت سری
burbles U جوش صورت
At any rate . In any case . Anyway . U درهر صورت
isolate U به صورت الکتریکی
a face-pack U ماسک صورت
on foot U به صورت پیاده
in memory of <idiom> U به صورت رایگان
outward show U صورت فاهر
on the Q.T. <idiom> U به صورت سری
rosters U صورت کار
outside appearance U صورت فاهر
reorganization U صورت جدید
normalized form U صورت هنجار
the bill U صورت حساب
inventory U صورت اموال
formed U صورت دیس
forms U صورت دیس
greasepaint U صورت گرتماشاخانه
normal form U صورت عادی
numerator U صورت کسر
normal form U صورت هنجار
free list U صورت مجانی ها
inventory U صورت کالا
It didnt come off. It didnt take place. U صورت نگرفت
isolates U به صورت الکتریکی
formalism U صورت گرایی
impanel U در صورت نوشتن
imbody U صورت خارجی
if so U در صورت مثبت
constellations U صورت فلکی
if possible U در صورت توانایی
the brush U صورت گری
if possible U در صورت امکان
if need be U در صورت بایست
if necessary U در صورت لزوم
programme of work U صورت کارها
stop list U صورت متخلفین
standard form U صورت متعارف
accomplishing U صورت گرفتن
record U صورت مذاکرات
portraiture U نقاشی از صورت
rosters U صورت نگهبانی
roster U صورت کار
roster U صورت نگهبانی
constellation U صورت فلکی
sales check U صورت فروش
sentential form U صورت جملهای
sick list U صورت بیماران
Recent search history Forum search
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1در حلقه ها و مدولها در درس جبر چه مفهومی دارد؟ Socle
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
1nonconversation
1Finally, standard notation is used throughout, with clarifications provided as needed.
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
1range check
1In dubio mitius
0بسته بندی اجناس صادراتی به چه صورت خواهد بود؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com