Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bank statement
U
صورتحساب بانکی
bank statements
U
صورتحساب بانکی
banker's bill
U
صورتحساب بانکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clearing banks
U
بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
clearing bank
U
بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
account statment
U
صورتحساب
bill
U
صورتحساب
tabs
U
صورتحساب
tab
U
صورتحساب
bills
U
صورتحساب
bill nye
U
صورتحساب
invoice
U
صورتحساب
invoiced
U
صورتحساب
invoices
U
صورتحساب
invoicing
U
صورتحساب
bill
U
قبض صورتحساب
statement
U
صورتحساب اعلامیه
billing
U
صدور صورتحساب
statement
U
کشف صورتحساب
bill
U
صورتحساب دادن
bills
U
قبض صورتحساب
bills
U
صورتحساب دادن
a hefty bill
U
صورتحساب سنگینی
statements
U
صورتحساب اعلامیه
statements
U
کشف صورتحساب
Please bring me the bI'll.
U
صورتحساب رابیاورید
debit note
U
صورتحساب بدهی
bills
U
تهیه کردن صورتحساب
invoice
U
فاکتور فروش صورتحساب
consular invoice
U
صورتحساب با مهرکنسول گری
invoicing
U
فاکتور فروش صورتحساب
bill
U
تهیه کردن صورتحساب
invoices
U
فاکتور فروش صورتحساب
freight note
U
صورتحساب هزینه حمل
invoiced
U
فاکتور فروش صورتحساب
How much is my telephone bill?
U
صورتحساب تلفنمان چقدر میشود؟
billed
U
ثبت شده در صورتحساب یا لیست
I think there is a mistake in the bill.
من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
billing
U
صورتحساب بدهی را تنظیم وارسال کردن
Befor I knew it , the hotel bI'll was sent .
U
هنوز هیچه نشده صورتحساب هتل را فرستادند
The doctous fee was tacked on to the hospital bI'll .
U
حق ویزیت پزشک را کشیدند روی صورتحساب بیمارستان
consulage
U
هزینهای که کنسول گری جهت تایید صورتحساب دریافت می نماید
checks
U
او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
checked
U
او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
check
U
او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
bank check
U
چک بانکی
bank guarantee
U
ضمانت بانکی
consortium of bankers
U
کنسرسیوم بانکی
change over
U
انتقال بانکی
bank transfers
U
انتقالات بانکی
bank reserves
U
ذخایر بانکی
bank reserves
U
اندوختههای بانکی
bank failure
U
ورشکستگی بانکی
bank giro
U
جیروی بانکی
bank liabilities
U
تعهدات بانکی
bank liabilities
U
بدهیهای بانکی
bank interest
U
بهره بانکی
bank pass book
U
دفترچه بانکی
bank loan
U
وام بانکی
account with
[at]
a bank
U
حساب بانکی
bank expansion
U
گسترش بانکی
bank accounts
U
حساب بانکی
bank contraction
U
انقباض بانکی
bank commission
U
کارمزد بانکی
bank charges
U
هزینههای بانکی
bank charge
U
هزینههای بانکی
bank bond
U
ضمانت بانکی
bank holidays
U
تعطیلات بانکی
banking
U
کار بانکی
bank bill
U
حواله بانکی
bank acceptance
U
قبولی بانکی
bank account
U
حساب بانکی
bank advance
U
وام بانکی
bank credit
U
اعتبار بانکی
bank rate
U
نرخ بانکی
bank draft
U
حواله بانکی
bank draft
U
برات بانکی
bank discount
U
سپردههای بانکی
bank discount
U
تخفیف بانکی
bank discount
U
تنزیل بانکی
clearing
U
تهاتر بانکی
clearings
U
تهاتر بانکی
bank deposit
U
سپرده بانکی
liabilities
U
تعهد موجودی بانکی
clearings
U
نقل وانتقال بانکی
liability
U
تعهد موجودی بانکی
checking account
U
حساب جاری بانکی
checking accounts
U
حساب جاری بانکی
bank statement
U
صورت حساب بانکی
bank statements
U
صورت حساب بانکی
clearing
U
نقل وانتقال بانکی
bank development
U
گسترش شبکه بانکی
letter of credit
U
اعتبار نامه بانکی
volume of bank credit
U
حجم اعتبارات بانکی
joint account
U
حساب بانکی مشترک
bank guarantee
U
ضمانت نامه بانکی
banking deposit account
U
حساب سپرده بانکی
bank rate
U
نرخ بهره بانکی
giros
U
خدمات بانکی اداره پست
negotiating bank
U
بانکی که اسناد را معامله میکند
bankbook
U
دفترحساب بانک دفترچه بانکی
giro
U
خدمات بانکی اداره پست
cashing
U
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
I deposited the money in my bank account .
پول را به حساب بانکی ام ریختم
cash
U
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
time deposit
U
سپردهء بانکی مدت دار
bank paper
U
چک تضمین شده سفته بانکی
bankable
U
قابل نقل وانتقال بانکی
penny bank
U
بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
cashed
U
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cashes
U
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
discount rate
U
نرخ ثابت نزول بانکی
advising bank
U
بانکی که گشایش اعتبار اسنادی رابه ذینفع
land bank
U
بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
30% down payment against bank guaranty
U
۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
over-the-counter interbank transactions
U
داد و ستد بین بانکی در خارج از بورس
demand deposit
U
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
excess preserves
U
اندوخته بانکی بیش از حدی که قانونا" لازم است
trust company
U
شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
holographic image
[ذخیره داده به صورت تصویری که بعدا توسط بانکی از خانه های نوری و لیزر خوانده میشود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com