Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
voice
U
صدای سخنرانی انسان
voices
U
صدای سخنرانی انسان
voicing
U
صدای سخنرانی انسان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
synthesisers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
U
صدای انسان
voices
U
صدای انسان
voicing
U
صدای انسان
voices
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voicing
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voice
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
anthrop
U
پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
anthropo
U
پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
intelligence
U
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence
U
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
id
U
مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography
U
علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
feelings indigenous to man
U
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
honking
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
U
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
ping
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
contraltos
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
chortled
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut
U
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
monophthong
U
صدای ساده وتنها صدای بسیط
lecture
U
سخنرانی
speaking
U
سخنرانی
prelection
U
سخنرانی
lectured
U
سخنرانی
lectures
U
سخنرانی
orations
U
سخنرانی
lecturing
U
سخنرانی
conferences
U
سخنرانی
oration
U
سخنرانی
to hear any ones speech
U
سخنرانی
conference
U
سخنرانی
auditorium
U
تالار سخنرانی
lobbied
U
سخنرانی کردن
lobbies
U
سخنرانی کردن
lecture method
U
روش سخنرانی
lobby
U
سخنرانی کردن
pep talks
U
سخنرانی انگیزگر
make a speech
U
سخنرانی کردن
oratory
U
شیوه سخنرانی
theater
U
تالار سخنرانی
theatre
U
تالار سخنرانی
theaters
U
تالار سخنرانی
auditoriums
U
تالار سخنرانی
auditoria
U
تالار سخنرانی
orate
U
سخنرانی کردن
oratorical
U
وابسته به سخنرانی
inaugural
U
سخنرانی افتتاحی
conference call
U
دعوت به سخنرانی
speak
U
سخنرانی کردن
notes
U
یادداشت سخنرانی
speaks
U
سخنرانی کردن
pep talk
U
سخنرانی انگیزگر
record
U
یادداشت سخنرانی
theatres
U
تالار سخنرانی
skirl
U
صدای زیر صدای نی انبان
lobbied
U
سخنرانی وتبلیغات کردن
proem
U
مقدمه سخنرانی شروع
speech
U
قوه ناطقه سخنرانی
travelogs
U
سخنرانی درباره مسافرت
forensic
U
قانونی مربوط به سخنرانی
tirade
U
سخنرانی دراز وشدیداللحن
lyceum
U
سالن سخنرانی عمومی
travelogues
U
سخنرانی درباره مسافرت
travelogue
U
سخنرانی درباره مسافرت
speeches
U
قوه ناطقه سخنرانی
lobby
U
سخنرانی وتبلیغات کردن
tirades
U
سخنرانی دراز وشدیداللحن
lobbies
U
سخنرانی وتبلیغات کردن
philippic
U
سخنرانی تند وانتقادی
traversabel
U
سخنرانی درباره مسافرت
lecturing
U
سخنرانی کردن خطابه گفتن
prelect
U
سخنرانی کردن خطا به خواندن
stenotypisht
U
متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
praelect
U
سخنرانی کردن خطا به خواندن
lectured
U
سخنرانی کردن خطابه گفتن
lecture
U
سخنرانی کردن خطابه گفتن
oratorically
U
ادیبانه از روی ایین سخنرانی
lectures
U
سخنرانی کردن خطابه گفتن
teach-in
U
جلسهی بحث و سخنرانی غیر رسمی
tribune
U
سکوب سخنرانی کرسی یامیز خطابه
teach-ins
U
جلسهی بحث و سخنرانی غیر رسمی
character guidance
U
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
His speech was in the nature of an apology.
U
ماهیت سخنرانی او
[مرد]
عذرخواهی بود.
stenotype
U
دستگاه ضبط مکالمات سخنرانی وغیره
His speech gripped the television viewers ( audience ).
U
سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
soliloquies
U
گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
to lobby against
[for]
somebody
U
سخنرانی وتبلیغات کردن مخالف
[طرفداری از]
کسی
soliloquy
U
گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
philippize
U
بارشوه سخنرانی کردن درسخنرانی تحت نفوذقرارگرفتن
twanging
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus
U
صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twang
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
tu whit tu whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu-whit tu-whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
thumped
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkle
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thump
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumping
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumps
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
mortals
U
انسان
mans
U
انسان
man
U
انسان
homo
U
انسان
loard of creation
U
انسان
human being
U
انسان
human beings
U
انسان
mortal
U
انسان
in human shape
U
انسان
homosapiens
U
انسان
misanthrope
U
انسان گریز
anthropology
U
انسان شناسی
humanist
U
انسان گرا
misanthropes
U
انسان گریز
anthropologist
U
انسان شناس
subhuman
U
مادون انسان
humanly
U
مثل انسان
godman
U
انسان خداوار
the outward man
U
انسان فاهر
anthropomorphic
U
شبیه انسان
superhuman
U
برتر از انسان
infrahuman
U
مادون انسان
humansit
U
انسان دوست
human movement
U
حرکت انسان
homosapiens
U
نوع انسان
homo politicus
U
انسان اجتماعی
homo faber
U
انسان ابزارساز
homo economicus
U
انسان اقتصادی
hominid
U
جنس انسان
heidelberg man
U
انسان هایدلبرگ
humanoids
U
شبیه انسان
mankind
U
نوع انسان
eudemonology
U
گفتاردرسعادت انسان
economic man
U
انسان اقتصادی
brisket
U
سینه انسان
humanoid
U
شبیه انسان
infrahuman
U
پایین تر از انسان
kindlity
U
انسان وار
humankind
U
نوع انسان
dewlaps
U
غبغب انسان
dewlap
U
غبغب انسان
anthropophobia
U
انسان هراسی
pithecanthrope
U
انسان میمونی
anthropoid
U
شبه انسان
anthropoid
U
انسان نما
anthropoids
U
شبه انسان
anthropoids
U
انسان نما
humanitarian
U
انسان گرایانه
atomy
U
اسکلت انسان
egalitarian
U
طرفدارتساوی انسان
cannibalism
U
ادمخواری انسان
marginal man
U
انسان حاشیهای
manward
U
بطرف انسان
anthropocentrism
U
انسان محوری
misanthropy
U
انسان بیزاری
rumps
U
کفل انسان
anthropomorphism
U
انسان انگاری
primitive
U
انسان اولیه
palm
U
کف دست انسان
palms
U
کف دست انسان
human nature
U
طبیعت انسان
bods
U
بدن انسان
The human body
U
بدن انسان
bod
U
بدن انسان
rump
U
کفل انسان
humanism
U
مکتب اصالت انسان
prehuman
U
پیش از پیدایش انسان
misanthropic
U
مربوط به انسان گریزی
neoanthropic
U
شبیه انسان جدید
manxman
U
اهل جزیره انسان
feces
U
مدفوع انسان وحیوان
equalitarian
U
طرفدار تساوی انسان
trunk
U
خرطوم بینی انسان
neoanthropic
U
وابسته به انسان جدید
physical anthropology
U
انسان شناسی جسمانی
man trap
U
دام برای انسان
man of mould
U
انسان خاکی یا فانی
pre adamite
U
انسان پیش از ادم
superman
U
موجود مافوق انسان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com