Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sonic boom
U
صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
sonic booms
U
صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
supersonic
U
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
transonic
U
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
supersonic
U
سرعت مافوق صوت
hypersonic
U
سرعت مافوق صوت
rarefaction
U
جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
impact sound
U
صدای برخورد
collision rate
U
سرعت برخورد
impingement
U
برخورد گازهای با سرعت زیاد به ساختمان هواپیما
atmospheric braking
U
کند شدن سرعت حرکت یک جسم هنگام برخورد بااتمسفر
snapped
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snapping
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snap
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snaps
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
pitot pressure
U
فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
rustler
U
دارای صدای خش خش
crepitant
U
دارای صدای خش خش
whizzer
U
دارای صدای غژ
squib
U
دارای صدای فش فش
rattly
U
دارای صدای تق تق
rustlers
U
دارای صدای خش خش
squibs
U
دارای صدای فش فش
stentorophonic
U
دارای صدای رسا
rattletrap
U
دارای صدای تق تق لغزنده
stridulatory
U
دارای صدای گوشخراش
stridulous
U
دارای صدای گوشخراش
clear voiced
U
دارای صدای صاف
wheeziest
U
دارای صدای خرخر
wheezier
U
دارای صدای خرخر
stentorophonic
U
دارای صدای بلند
wheezy
U
دارای صدای خرخر
high toned
U
دارای صدای زیر
osteal
U
دارای صدای استخوان
screecher
U
دارای صدای گوشخراش
low-key
U
دارای صدای گرفته
low key
U
دارای صدای گرفته
strident
U
دارای صدای مزاحم
stridently
U
دارای صدای مزاحم
screaky
U
دارای صدای گوشخراش
throatiest
U
دارای صدای گرفته وخشن
deep mouthed
U
دارای صدای درشت و کلفت
basset horn
U
قره نی دارای صدای تنور
splashing
U
دارای صدای چلب چلوب
throaty
U
دارای صدای گرفته وخشن
splash
U
دارای صدای چلب چلوب
silvern
U
دارای صدای نقره سیمین
raspy
U
دارای صدای گوش خراش
tweeter
U
بلندگوی دارای صدای ناهنجاروگوشخراش
walloping
U
قوی دارای صدای ضربت
wallopings
U
قوی دارای صدای ضربت
throatier
U
دارای صدای گرفته وخشن
woofer
U
دارای صدای کوتاه و گرفته
splashes
U
دارای صدای چلب چلوب
splashy
U
دارای صدای چلپ چلوپ
saxtuba
U
شیپور برنجی دارای صدای بم
piccolo
U
فلوت دارای صدای زیر
loudmouthed
U
وراج دارای صدای بلند
piccolos
U
فلوت دارای صدای زیر
stridulous or lant
U
دارای صدای گوش خراش
squishy
U
دارای صدای ترق وتروق
stertorous
U
دارای صدای خرخر وخس خس
soft spoken
U
دارای صدای نرم وملایم
soft-spoken
U
دارای صدای نرم وملایم
jet-propelled
U
دارای سرعت سیر هواپیمای جت
jet propelled
U
دارای سرعت سیر هواپیمای جت
squeaker
U
دارای صدای شبیه جغد یا موش
squeaky
U
جیغ جیغو دارای صدای شبیه جغد یاموش
jet stream
U
جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
constant speed propeller
U
ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
twangy
U
دارای صدای دنگ دنگ تودماغی
ticker
U
دارای صدای تیک تیک تلگراف
channel
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channels
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channelled
U
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
jingly
U
دارای صدای جرنگ جرنگ
honked
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
U
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
U
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
synthesizers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
burning rate
U
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed
U
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
contralto
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
tachometer
U
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
rate of flame propagation
U
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
superordinates
U
مافوق
transcendent
U
مافوق
superordinate
U
مافوق
superior
U
مافوق
upmost
U
مافوق
trancscendent
U
مافوق
trans-
U
مافوق
superiors
U
مافوق
superconducter
U
مافوق هادی
hypermedia
U
مافوق رسانه
superior
U
مافوق بالارتبه
mandated
U
دستور مافوق
superiors
U
مافوق بالارتبه
supranational
U
مافوق ملیت
hyperphyscal
U
مافوق طبیعت
mandate
U
دستور مافوق
dominant
U
مقتدر مافوق
supersensory
U
مافوق احساس
overlords
U
سرور مافوق
overlord
U
سرور مافوق
past
U
بعد از مافوق
mandating
U
دستور مافوق
hypersonic
U
مافوق فراصوت
hypertext
U
مافوق متن
superior order
U
دستور مافوق
superior order
U
امر مافوق
mandates
U
دستور مافوق
hereinabove
U
مافوق این
supersonic
U
مافوق صوت
preternatural
U
مافوق طبیعی
superhuman
U
مافوق انسانی
ultrasonics
U
مافوق صوت
chortle
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut
U
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortling
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
monophthong
U
صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortled
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
head crash
U
برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity
U
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
U
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
supersonic nozzle
U
نازل مافوق صوت
supersonic
U
علم مافوق صوت
superconducting computers
U
کامپیوترهای مافوق هادی
beyond one's expectation
U
مافوق انتظار کسی
suoersonic compressor
U
کمپرسور مافوق صوت
supranational
U
مافوق محدودیتهای ملی
metagnostic
U
مافوق علم بشر
ultra
U
خیلی متعصب مافوق
above
U
مافوق واقع دربالا
supersonic propeller
U
ملخ مافوق صوت
supersonic turbine
U
توربین مافوق صوت
superman
U
موجود مافوق انسان
supramundane
U
مافوق این جهان
supermen
U
موجود مافوق انسان
supersonic tunnel
U
تونل باد مافوق صوت
skirl
U
صدای زیر صدای نی انبان
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerates
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
U
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerating
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
hyperphysical
U
خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
collisions
U
برخورد کردن برخورد تصادف کردن
collision
U
برخورد کردن برخورد تصادف کردن
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
it is past cure
U
از علاجش گذشته است مافوق انست که بتوان علاج کرد
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
air plot wind velocity
U
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
conical flow
U
تئوری جریانهای مافوق صوت روی صفحات مسطح گوشه دار
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
twang
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus
U
صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twangs
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
airspeed
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
U
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com