English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
off shore fisheries U شیلات دوراز کرانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
piscary U شیلات
fishery U شیلات ماهیگیری
fisheries U شیلات ماهیگیری
fish warden U متصدی امور شیلات
far U دوراز
off the trail U دوراز خط
out of harm's way U دوراز اسیب
not ahunderd mails flom U نه چندان دوراز
beyond the pale <idiom> U دوراز انتظار
away U دوراز خارج
under hatches U زیر عرشه دوراز نظر مرده
outsides U منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
outside U منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
wide U تیر دوراز هدف خارج از مسیر مسابقه
wider U تیر دوراز هدف خارج از مسیر مسابقه
backwoods U اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
widest U تیر دوراز هدف خارج از مسیر مسابقه
ab U پیشوند لاتین بمعنی >دوراز< و>از< و >جدایی < و >غیر<مانند ABuse و ABaxial
strand U کرانه
martello U دژ کرانه
littoral U کرانه
limicoline U کرانه زی
coasts U کرانه
strands U کرانه
coast U کرانه
mete U کرانه
strandline U خط کرانه
shore U کرانه
shores U کرانه
rivage U کرانه
near shore U کرانه
medoterranean U دور از کرانه
groin U کرانه دار
to push off U از کرانه دریادورشدن
backshore beach U کرانه جزر و مد
bounds register U ثبات کرانه ها
coast guard U گارد کرانه
the means and the extremes U دو میان و دو کرانه
in shore U در اب نزدیک کرانه
off shore U دور از کرانه
on shore U سوی کرانه
shore patrol U کرانه پاسدار
sea shore U کرانه دریا
sea coast U کرانه دریا
backshore U کرانه جزر و مد
back beach U کرانه جزر و مد
seaboards U کرانه دریا
strands U کرانه بندرگاه
strand U کرانه بندرگاه
seaboard U کرانه دریا
sands U شن کرانه دریا
sand U شن کرانه دریا
banks U کرانه دیواری
bank U کرانه دیواری
shore U کرانه ساحل
groins U کرانه دار
groin U کرانه دار
boundary U کرانه کرانی
boundaries U کرانه کرانی
sandbank U کرانه ماسه
beaches U کرانه شنی
sandbanks U کرانه ماسه
beaches U پلاژ کرانه
beach U پلاژ کرانه
beached U کرانه شنی
beach U کرانه شنی
shores U کرانه ساحل
beached U پلاژ کرانه
coast guard officer U افسر گارد کرانه
landding U کرانه رسمی فرودگاه
limicoline U وابسته به مرغان کرانه زی
redshank U مرغ پا قرمز کرانه زی
lower limit [of the integral] U کرانه پائین [انتگرال] [ریاضی]
to set in U سوی کرانه روان شدن
land swell U خیزاب یا غلت اب نزدیک کرانه
upper limit [of the integral] U کرانه بالا [انتگرال] [ریاضی]
pinioning U قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
pinions U قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
pinion U قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
the nile overflows its banks U نیل طغیان کرده کرانه خودرافرامیگیرد
lagune U جای کم گود در دریا نزدیک به کرانه
ionian U وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
long shoreman U گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
riverain U کرانه نشین ساحل نشین
interior U دور از مرز دور از کرانه
interiors U دور از مرز دور از کرانه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com