Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
big game
U
شکار حیوانات بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
privilegium
U
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
small game
U
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
bull
U
حیوانات نر بزرگ فرمان
bulls
U
حیوانات نر بزرگ فرمان
safari
U
سفر برای شکار بزرگ
safaris
U
سفر برای شکار بزرگ
hunting design
U
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
lore
U
حیوانات
stray animals
U
حیوانات ضاله
zoolatry
U
پرستش حیوانات
buggery with animals
U
جماع با حیوانات
chits
U
توله حیوانات
breeding
U
پرورش حیوانات
rodentia
U
حیوانات قراضه
feedstuff
U
خوراک حیوانات
domestic animals
U
حیوانات اهلی
home range
U
جایگاه حیوانات
venery
U
حیوانات شکارشونده
foals
U
توله حیوانات
foal
U
توله حیوانات
put away
<idiom>
U
کشتن حیوانات
fauna
U
حیوانات یک اقلیم
zootomy
U
تشریح حیوانات
dung
U
مدفوع حیوانات
wildlife
U
حیوانات وحشی
bestiality
U
جماع با حیوانات
chit
U
توله حیوانات
farmed
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
pedication
U
عمل جنسی با حیوانات
farms
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
farm
U
پرورشگاه حیوانات اهلی
forepaw
U
پنجه دست حیوانات
make friends
<idiom>
U
رفاقت با حیوانات ومردم
damage feasant
U
خسارت ناشی از حیوانات
woodnote
U
صدای حیوانات جنگل
zootechnical
U
وابسته به فن تربیت حیوانات
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
warrens
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
crest
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
beaver
U
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
parkas
U
نیم تنه پوست حیوانات
zoomorphic
U
[استفاده از نقوش حیوانات در فرش]
acron
U
قسمت قدامی حیوانات بنددار
sweetbread
U
تیموس حیوانات جوان دنبلان
mane
U
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
pens
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
penning
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
penned
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
warren
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
squamation
U
پوشش فلسی شکل حیوانات
reclaim animal
U
حیوانات وحشی تربیت شده
pen
U
حیوانات اغل خانه ییلاقی
soilage
U
علف تازه علوفه حیوانات
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
home range
U
جای محدود برای فعالیت حیوانات
gasteropod
U
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
zoon
U
هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
blasetocyst
U
جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
upland game
U
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
exuviae
U
پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
diana
U
الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
taxidermy
U
پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
vivary
U
جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
taxidermist
U
ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
zoomorphism
U
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
zoomorphism
U
تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
fluor
U
مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
veterinarians
U
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
forequarter
U
ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
veterinarian
U
پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
dicker
U
مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
animalist
U
مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
zootechnician
U
کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
poundage
U
وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
fish story
U
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
fish meal
U
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biomorph
U
[فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
chace
U
شکار
chevy
U
شکار
ravin
U
شکار
game
U
شکار
hunts
U
شکار
hunt
U
شکار
chasing
U
شکار
chases
U
شکار
prey
U
شکار
chased
U
شکار
chase
U
شکار
hunted
U
شکار
hank
U
شکار
venery
U
شکار
gameless
U
بی شکار
gamey
U
پر از شکار
hunting
U
شکار
quarries
U
شکار
hanks
U
شکار
quarry
U
شکار
predatin
U
شکار
quarrying
U
شکار
biogeography
U
رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
shooting
U
شکار باتفنگ
whaling
U
شکار نهنگ
hunted
U
شکار کردن
falconry
U
شکار با شاهین
hunt
U
شکار کردن
shootings
U
شکار باتفنگ
fair game
U
شکار مجاز
gunning
U
شکار با تفنگ
to go a hunting
U
شکار رفتن
game
U
سرگرمی شکار
huntsman
U
شکار باز
huntsmen
U
شکار باز
victim
U
دستخوش شکار
victims
U
دستخوش شکار
ducking
U
شکار مرغابی
fair game
U
شکار قانونی
poniter
U
نوعی سگ شکار ی
quarrying
U
شکار موردنظر
fowling
U
شکار پرنده
game keep
U
پاسبان شکار
game law
U
قانون شکار
gamy
U
پراز شکار
king hunt
U
شاه شکار
hanks
U
طعمه شکار
hank
U
طعمه شکار
quarries
U
لاشه شکار
quarries
U
شکار موردنظر
quarry
U
لاشه شکار
quarry
U
شکار موردنظر
predation
U
شکار کردن
predatory habit
U
خوی شکار
hunts
U
شکار کردن
blood sport
U
کشتن شکار
blood sports
U
کشتن شکار
area drive
U
شکار دواندن
hunting district
U
شکار گاه
hunting ground
U
شکار گاه
shotgunner
U
شکار با تفنگ
shanking
U
شکار کوسه
hunter
U
اسب شکار
hunters
U
اسب شکار
quarrying
U
لاشه شکار
Agricultural Order
U
سرستون
[سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
poaches
U
دزدکی شکار کردن
sniped
U
پاشله شکار کردن
snipes
U
پاشله شکار کردن
sniping
U
پاشله شکار کردن
chevy
U
فریاد هنگام شکار
shoots
U
هدف گرفتن شکار
shoot
U
هدف گرفتن شکار
raptatory
U
لازم برای شکار
predatory
U
تغذیه کننده از شکار
bow hunting
U
شکار با تیر و کمان
raptatorial
U
لازم برای شکار
hunting
U
شکار دشمن یا زیردریایی
raven
U
شکار طعمه شکاری
shining
U
پیداکردن شکار در شب بانورافکن
prowl
U
درپی شکار گشتن
snipe
U
پاشله شکار کردن
outfitter
U
فروشنده لوازم شکار
outfitters
U
فروشنده لوازم شکار
finds
U
یافتن بوی شکار
find
U
یافتن بوی شکار
foxhunt
U
شکار روباه باتازی
poached
U
دزدکی شکار کردن
prowled
U
درپی شکار گشتن
poach
U
دزدکی شکار کردن
check
U
و شدن بوی شکار
deer stalking
U
شکار اهو و گوزن
cub hunting
U
شکار بچه روباه
checked
U
و شدن بوی شکار
rabbit
U
شکار خرگوش کردن
stool
U
گروه فریبنده شکار
checks
U
و شدن بوی شکار
rabbits
U
شکار خرگوش کردن
predatorial
U
تغذیه کننده از شکار
prowling
U
درپی شکار گشتن
predator
U
تغذیه کننده از شکار
bag
U
شکار کردن با تیر
hog dress
U
بریدن گلوی شکار
ravens
U
شکار طعمه شکاری
pointer
U
سگ شکاری یابنده شکار
bags
U
شکار کردن با تیر
prowls
U
درپی شکار گشتن
predators
U
تغذیه کننده از شکار
pointers
U
سگ شکاری یابنده شکار
game
U
شکار گرفته شده
decoy shooting
U
شکار به کمک مرغ دام
course
U
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
retriever
U
سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
retrievers
U
سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com