Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
glyptography
U
شناسائی نقشهای جواهر حکاکی در روی جواهر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lithoglyptics
U
کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
gems
U
جواهر
jewel
U
جواهر
bijou
U
جواهر
gem
U
جواهر
jewels
U
جواهر
jeweler
U
جواهر ساز
jewelry
U
جواهر فروشی
ornamented with jewles
U
اراسته به جواهر
jewel case
U
قوطی جواهر
jewel box
U
جعبه جواهر
treasure
U
ثروت جواهر
gemmology
U
جواهر شناسی
gemmed
U
جواهر نشان
bijouterie
U
جواهر فروشی
treasuring
U
ثروت جواهر
treasures
U
ثروت جواهر
treasured
U
ثروت جواهر
jewellers
U
جواهر ساز
jeweller
U
جواهر فروش
jewelers
U
جواهر فروش
jeweller
U
جواهر ساز
jewellers
U
جواهر فروش
jewelers
U
جواهر ساز
gemstone
U
سنگ جواهر
gemstones
U
سنگ جواهر
pendant
U
جواهر آویزه
inlaid
U
جواهر نشان شده
bibelot
U
جواهر یازینت کم ارزش
as good as gold
<idiom>
U
مثل یک تکه جواهر
riviere
U
گردن بند جواهر
trinketer
U
فروشنده جواهر بدلی
inlaid with gems
U
جواهر نشان مرصع
armlet
U
بازوبند
[بعنوان جواهر]
jeweler
U
جواهر فروش جواهری
trinketry
U
جواهر الات بدلی
glyptograph
U
نقش روی جواهر
ouch
U
جواهر سنجاق قفلی
setters
U
جواهر نشان حروف چین
trinkets
U
چیز کم خرج جواهر بدلی
aigrette
U
شاخهء جواهر دستهء کرک
trinket
U
چیز کم خرج جواهر بدلی
setter
U
جواهر نشان حروف چین
pendant necklace
U
گردن بند با جواهر آویزه
caskets
U
جعبه جواهر صندوق یاتابوت
casket
U
جعبه جواهر صندوق یاتابوت
marquize
U
نگین بیضی شکل که از جواهر باشد
scarab
U
تکه جواهر سوسک سرگین غلتان
gem
U
سنگ گران بها جواهر نشان کردن
facets
U
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
gems
U
سنگ گران بها جواهر نشان کردن
facet
U
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
gem-set rug
U
قالچه جواهر نشان
[بیشتر در هند رواج داشته و قدمت آن به بیش از صد سال می رسد.]
universal grid
U
مختصات نقشهای جهانی شبکه بندی نقشهای جهانی
bore hole
U
گمانه زن شناسائی
methodology
U
روش شناسائی
identification problem
U
مسئله شناسائی
methodologies
U
روش شناسائی
squawked
U
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks
U
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk
U
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
coordinates
U
مختصات نقشهای
map chart
U
طرح نقشهای
map reconnaissance
U
شناسایی نقشهای
map scale
U
مقیاس نقشهای
to pursue a plan
U
نقشهای را دنبال کردن
wind fire angle
U
سمت نقشهای باد
map template
U
طلق چارت نقشهای
pursuance of a plan
U
تعقیب اندیشه یا نقشهای
coordinate code
U
رمزمربوط به مختصات نقشهای
chart data
U
عناصر تیر نقشهای
grid interval
U
فواصل شبکه بندی نقشهای
carry through
<idiom>
U
برای کاری نقشهای کشیدن
map k
U
ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
to pursue a plan
U
مطابق طرح یا نقشهای پیش رفتن
backer
U
کسی که دراجرای نقشهای کمک میکند
backers
U
کسی که دراجرای نقشهای کمک میکند
universal transverse mercator
U
سیستم مختصات نقشهای قائم الزاویه
stylography
U
حکاکی
engraving
U
حکاکی
glyptics
U
حکاکی
gravure
U
حکاکی
in intaglio
U
با حکاکی
carving
U
حکاکی
engravings
U
حکاکی
ground plans
U
نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
typecast
U
ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
ground plan
U
نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
typecasting
U
ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
typecasts
U
ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
contour map
U
نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
scribes
U
حکاکی کردن
glyptic
U
مربوط به حکاکی
cutting chisel
U
قلم حکاکی
scribe
U
حکاکی کردن
burin
U
قلم حکاکی
graving tool
U
قلم حکاکی
planimetric
U
نقشهای که فقط فواصل افقی نقاط رانشان میدهد
pictomap
U
نقشهای که روی عکس هوایی تهیه شده است
pyrogravure
U
نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
toreutics
U
فن حکاکی وقلم زنی
intagliated
U
حکاکی شده منقوش
inscribe
U
حکاکی کردن نشاندن
inscribing
U
حکاکی کردن نشاندن
woodcut
U
حکاکی روی چوب
inscribed
U
حکاکی کردن نشاندن
lithographs
U
حکاکی روی سنگ
inscribes
U
حکاکی کردن نشاندن
lithography
U
حکاکی بر روی سنگ
lithograph
U
حکاکی روی سنگ
horizontal control
U
کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
carving knife
U
چاقوی حکاکی یا گوشت بری
carving knives
U
چاقوی حکاکی یا گوشت بری
corn-cob
U
حکاکی روی ظرف چوبی
stylograph
U
قلم حکاکی وگراور سازی
stilus
U
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
lithograph
U
حکاکی روی سنگ حجاری
lithographs
U
حکاکی روی سنگ حجاری
styluses
U
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
die sinking and engraving machine
U
دستگاه فرز حدیده و حکاکی
styli
U
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
stylus
U
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
woodcut
U
گراوور چوبی حکاکی بر لوحه چوبین
bore hole
U
گمانه شناسائی سوراخ گمانه
lion
U
[حکاکی سر شیر در معماری کلاسیک بخصوص در کتیبه ها]
photoglyph
U
صفخهای که دراثر روشنایی حکاکی شده باشد
scrimshaw
U
اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
intaglio
U
تصویر حکاکی شده روی سنگ یا مواد سخت
schematize
U
بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
grid zone
U
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
conventional sign
U
علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
integrated circuit
U
مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
microchips
U
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
microchip
U
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
inscribing
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribe
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribes
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribed
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
engraves
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engrave
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engraved
U
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
restitution
U
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
insculp
U
حکاکی کردن گراور کردن
scale factor
U
ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
printed circuit board
U
ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
printed circuit
U
ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com