English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transparence U شفافیت حالت زجاجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
translucence U حالت زجاجی
translucency U حالت زجاجی
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
pellucidity U شفافیت
transparency U شفافیت
pellucidness U شفافیت
transparencies U شفافیت
transparence U شفافیت
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
transparecy U شفافیت ناپیدایی
vitreous U زجاجی
glassy U زجاجی
hyaline U زجاجی
grid transparency U فرانمایی یا شفافیت شبکه
sechi disc U شفافیت سنج اب دریا
hyaloid membrane U غشاء زجاجی
hyaloid U غشاء زجاجی
hyaloid U عضو زجاجی
hyaloid U زجاجی شفاف
vitreous U زجاجی شبیه شیشه
translucid U روشن کننده زجاجی
galssy U شیشه مانند زجاجی
hyalitis U ورم رطوبت زجاجی
vitrifiable U قابل تبدیل بحالت زجاجی
hyaloplasm U ماده پروتوپلاسمی روشن زجاجی
salp U جنسی ازجانوران گرمسیری زجاجی وخمرهای شکل اقیانوسی
salpa U جنسی ازجانوران گرمسیری زجاجی وخمرهای شکل اقیانوسی
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
attitude U حالت
situations U حالت
attitudes U حالت
posturing U حالت
situation U حالت
expression U حالت
disposition U حالت
estates U حالت
estate U حالت
line condition U حالت خط
predicaments U حالت
predicament U حالت
postured U حالت
expressions U حالت
postures U حالت
manner U حالت
cases U حالت
tempered U حالت
posture U حالت
tempers U حالت
idiocrasy U حالت
queasiness U حالت قی
fettle U حالت
makes U حالت
pyreticosis U حالت تب
temper U حالت
if U حالت
febricity U حالت تب
feverishness U حالت تب
make U حالت
case U حالت
glass eyed U بی حالت
ill conditioned U بد حالت
self U حالت
stated U حالت
state- U حالت
state U حالت
phase U حالت
condition U حالت
moods U حالت
mood U حالت
phases U حالت
phased U حالت
stating U حالت
states U حالت
temperaments U حالت
temperament U حالت
stances U حالت
status U حالت
grain U حالت
stance U حالت
unexpressive U بی حالت
limit state U حالت حدی
idle position U حالت سکون
goutiness U حالت نقرسی
kashruth U حالت جواز
possessives U حالت اضافه
linearity U حالت طولی
nervousness U حالت عصبانی
lethargically U با حالت سبات
dative U حالت برایی
i.c. U حالت اولیه
defensive U حالت تدافع
thirstily U با حالت تشنگی
possessive U حالت اضافه
locative U حالت مکانی
defensively U حالت دفاعی
defensively U با حالت تدافع
liquid state U حالت مایع
kashrut U حالت جواز
iciness U حالت یخی
crudely U در حالت خامی
incipience U حالت نخستین
incipincy U حالت نخستین
initial state U حالت اغازی
input mode U حالت ورودی
in form U خوش حالت
in a state of depression U در حالت افسردگی
insert mode U حالت درج
resilience U حالت ارتجاعی
ignition condition U حالت احتراق
fluidity U حالت مایعی
domesticity U حالت اهلی
idiocrasy U حالت مخصوص
isopiestic U حالت فشارمتعادل
jussive U حالت امری
inactive status U حالت انتساب
genitive U حالت اضافه
conversational mode U حالت محاورهای
circuit opening U حالت مدارباز
eburnation U حالت عاجی
childishness U حالت بچگی
eigenstate U حالت انرژی
chararcter mode U حالت دخشهای
energy state U حالت انرژی
equation of state U معادله حالت
equilibrium state U حالت تعادل
erectness U حالت عمودی
exceptional case U حالت استثنایی
excited state U حالت برانگیخته
expressive eyes U چشمان با حالت
burst mode U حالت پیوسته
facial expression U حالت چهره
drowsihead U حالت نیمخواب
drive state U حالت سائقی
drinking bout U حالت مستی
corresponding state U حالت متنافر
counterpoise U حالت تعادل
continuum state U حالت پیوستار
creaminess U حالت سرشیری
conjugality U حالت زناشویی
deadness U حالت مرده
command mode U حالت فرماندهی
deliverable state U در حالت تحویل
deplorble condltion U حالت زار
colloidal state U حالت کلوییدی
circumstantiality U حالت وکیفیت
doubtfulness U حالت تردید
doughiness U حالت خمیری
downiness U حالت کرکی
febile U دارای حالت تب
borderline state U حالت مرزی
feminineness U حالت زنانه
antisepsis U حالت ضد عفونی
ground state U حالت پایه
answer mode U حالت پاسخ
answer mode U حالت جواب
amentia U حالت هذیان
hang over U حالت خماری
heat proof quality U حالت نسوزی
humanness U حالت انسانیت
affectivity U حالت عاطفی
affectedly U با حالت بخودگرفته
adrenergic reponse state U حالت پر ادرنالینی
acedia U حالت خ-لسه
accidentalness U حالت اتفاقی
accusative U حالت مفعولی
arborescence U حالت شاخهای
grittiness U حالت شنی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com