English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trick U شعبده بازی
tricked U شعبده بازی
tricking U شعبده بازی
conjury U شعبده بازی
jugglery U شعبده بازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
jingo U کلمه که شعبده بازان در موقع شعبده بازی بکار میبرند
thimblerig U شعبده بازی کردن
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
Other Matches
juggle U شعبده
juggled U شعبده
juggles U شعبده
juggling U شعبده
magic lanterns U فانوس شعبده
magic lantern U فانوس شعبده
fire eater U شعبده باز
legerdemain U حیله شعبده
lantmagic U فانوس شعبده
fire-eater U شعبده باز
jugglers U شعبده باز
juggler U شعبده باز
thimblerigger U شعبده باز
fire-eaters U شعبده باز
fire-eater U شعبده بازاتش خور
lanternist U فانوس شعبده باز
fire-eaters U شعبده بازاتش خور
cole U چشم بند شعبده باز
fire eater U شعبده باز اتش خوار
dissolving views U منظرههای محوشده درفانوس شعبده
The conjurer made the rabbit disappear . U شعبده باز خرگوش را غیب کرد
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
megascope U یکجور فانوس شعبده که تصویرهای بزرگ روی پرده می اندازد
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
magic mirror U اینه غیب نما اینه شعبده
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score U افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
playing U بازی
game U بازی
slackness U بازی
plain dealing U بازی
watermanship U اب بازی
partie U بازی
solitaires U تک بازی
falconine U بازی
grey hound U سگ بازی
plays U بازی
solitaire U تک بازی
fun U بازی
sportiveŠetc U بازی کن
openness U بازی
action U بازی
actions U بازی
homes U بازی
home U بازی
basic U بازی
gaming U بازی
hopscotch U بازی لی لی
patulousness U بازی
dibasic U دو بازی
played U بازی
play U بازی
basics U بازی
clearance U بازی
fences U شمشیر بازی
mountebankery U زبان بازی
skating U اسکیت بازی
mountebankery U چاچول بازی
indirection U دغل بازی
hopscotch U بازی اکرودوکر
legerdemain U حقه بازی
off hand game U بازی غیررسمی
misplay U بازی اشتباه
plaything U اسباب بازی
job stick U دسته بازی
lusory U بازی کن خنده کن
knuckle bone U قاب بازی
let us play U بازی کنیم
fence U شمشیر بازی
inning U یک دوره بازی
ingenuousness U راست بازی
malversation U دغل بازی
middle game U وسط بازی
playthings U اسباب بازی
off hand game U بازی جنبی
surf riding U موج بازی
ropery U طناب بازی
rope dancing U ریسمان بازی
rope dancing U بند بازی
rooker U یکجورکفش یخ بازی
red tapery U قرطاس بازی
sheep's eyes U نظر بازی
radial play U بازی شعاعی
radial play U بازی عرضی
rink U میدان یخ بازی
rink U یخ بازی کردن
rinks U میدان یخ بازی
rinks U یخ بازی کردن
quiot U لیس بازی
paraphrasing U بازی با الفاظ
paraphrases U بازی با الفاظ
toy U اسباب بازی
toy U بازی کردن
toys U اسباب بازی
toys U بازی کردن
stoppage of the game U توقف بازی
stock jobbing U سفته بازی
stock jobbery U سفته بازی
sodomyh U بچه بازی
footballers U فوتبال بازی کن
miscast U بد بازی کردن
shell game U گردو بازی
paraphrase U بازی با الفاظ
paraphrased U بازی با الفاظ
quackery U حقه بازی
pyrotechny U فن اتش بازی
footballs U بازی فوتبال
play away U به بازی گذراندن
twiddled U بازی کردن
twiddles U بازی کردن
twiddling U بازی کردن
pedophilia U بچه بازی
pederosis U بچه بازی
pederasty or pae U بچه بازی
pederasty U بچه بازی
pyrotechnic display U اتش بازی
passive play U بازی غیرفعال
papistry U پاپ بازی
footballer U فوتبال بازی کن
open heartedness U راست بازی
twiddle U بازی کردن
play therapy U بازی درمانی
puppetry U عروسک بازی
puppetry U خیمه شب بازی
puppet show U خیمه شب بازی
pugilism U بوکس بازی
priestcraft U کشیش بازی
popery U پاپ بازی
playing time U مدت بازی
playing the man U بازی روانی
playing the man U بازی با حریف
playing the board U بازی فی نفسه
playing the board U بازی بر صفحه
playing court U زمین بازی
playact U رل بازی کردن
on side U پایان بازی
paperwork U کاغذ بازی
doll play U عروسک بازی
dibs U بازی نرد
skated U بازی تهاجمی
dib U تیله بازی
dib U قاپ بازی
skates U بازی تهاجمی
dangerous play U بازی خطرناک
video game U بازی دیدنی
video games U بازی دیدنی
sharp practice U حقه بازی
cunningly U به حیله بازی
crampet game U بازی شطرنج
hawking U قوش بازی
swordplay U فن شمشیر بازی
agiotage U سفته بازی
skate U بازی تهاجمی
cage U بازی بسکتبال
cages U بازی بسکتبال
rugby U بازی رگبی
field of play U زمین بازی
favoritism U پارتی بازی
factionalism U فرقه بازی
power game U بازی قدرتی
power games U بازی قدرتی
stanza U بخشی از بازی
stanzas U بخشی از بازی
skiing U اسکی بازی
hard game U بازی دشوار
double dealing U حقه بازی
computer game U بازی کامپیوتری
cock fighting U خروس بازی
playground U زمین بازی
bosh U حقه بازی
bonefire U اتش بازی
basketball U بازی بسکتبال
billiard U بازی بیلیارد
achate U مهرهء بازی
basket ball U یکجورتوپ بازی
basification U بازی شدن
basicity U قدرت بازی
basic salt U نمک بازی
acrobacy U بند بازی
acrobatism U ریسمان بازی
active sodomy U بچه بازی
actuble U بازی کردن
box score U حساب بازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com