English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
borland international U یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
apples U نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
apple U نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
macwrite U برنامه کاربردی پردازش کلمه برای ریزکامپیوتر مک اینتاش که توسط شرکت کامپیوتری APPLE ساخته شده است
ibm personal system/ U IBخانوادهای از سیستمهای ریزکامپیوتر تولید شده توسط شرکت
tandy model 000hl U IBکامپیوتر شخصی سازگار باریزکامپیوتر XT
appleline U IB تبادل اطلاعات کندرا قادر می سازد تا باکامپیوترهای بزرگ شرکت یک دستگاه سخت افزاری که ریزکامپیوتر ACINTOSH
blue chip personal computer U IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
pcm U شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
proprietary file format U روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
computer serrices company U شرکت خدمات کامپیوتری
plug compatible manufacurer U شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
archimedes U کامپیوتر شخصی شرکت Computers Acom که بر پایه پردازش مرکزی RICS است و با PC IBM یا Macintosh Apple سازگار نیست
third party lease U توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
structuring U نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
structure U نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
pcm U تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
structures U نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
Quantel U شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
IBM U بزرگترین شرکت کامپیوتری در جهان که اولین سیستم بر پایه PC را روی پردازنده PC ایجاد کرد
macintosh U یک سیستم ریزکامپیوتری مشهور که توسط شرکت کامپیوتری APPLE ساخته شده است مکینتاش
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
independent computer U manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
business group U شرکت سهامی [شرکت]
body corporate U شرکت شرکت سهامی
radio sheck U یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
digital equipment corporation U سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
proxy server U کامپیوتری که کپی داده ها و فایلهای ذخیره شده روی سرور را ذخیره میکند تا به کاربران امکان دهد به سرعت به فایلها و داده دستیابی داشته باشند, اغلب حد وسط ی بین اینترنت یک شرکت و اینترنت عمومی است
unisys U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
honeywell U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
control data corporation U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
concerns U شرکت
EIS U ول شرکت
concern U شرکت
fellowsh U شرکت
businesses U شرکت
hand U شرکت
cahoot U شرکت
incorporation U شرکت
corporations U شرکت
business U شرکت
association U شرکت
corporation U شرکت
houses U شرکت
housed U شرکت
associations U شرکت
consociation U شرکت
house U شرکت
handing U شرکت
partnership U شرکت
company U شرکت
companies U شرکت
enterprise U شرکت
enterprises U شرکت
partnerships U شرکت
firms U شرکت
firmest U شرکت
contributions U شرکت
participation U شرکت
firmer U شرکت
firm U شرکت
contribution U شرکت
certificate of incorporation U شرکت نامه
memorandom of association U اساسنامه شرکت
champerty U شرکت در دعوا
joint stock company U شرکت سهامی
company network U شبکه شرکت
assisted U شرکت جستن
company law U قوانین شرکت
equity U حق صاحبان شرکت
equities U حق صاحبان شرکت
commercial company U شرکت تجاری
corporation U شرکت سهامی
assist U شرکت جستن
commercial firm U شرکت تجارتی
company secretary U منشی شرکت
assists U شرکت جستن
compulsory partnership U شرکت قهری
company seal U مهر شرکت
civil partnership U شرکت مدنی
unity U وحدت شرکت
societies U شرکت کمیته
assisting U شرکت جستن
memorandum of association U اساسنامه شرکت
corporations U شرکت سهامی
company union U اتحادیه شرکت
entry U شرکت کننده
corporatism U شرکت گرایی
trading company U شرکت تجارتی
to sit out U شرکت نداشتن در
private corporation U شرکت خصوصی
to play at U شرکت کردن در
society U شرکت کمیته
tandy corporation U شرکت Tandy
take a hand at U شرکت کردن در
subsidiary U شرکت تابعه
private company U شرکت خصوصی
participants U شرکت کننده
participant U شرکت کننده
participative U شرکت کننده
joint-stock company U شرکت سهامی
unlimited liability company U شرکت تضامنی
joint-stock companies U شرکت سهامی
private enterprise U شرکت خصوصی
participation U شرکت کردن
participation U شرکت در جرم
complicity U شرکت در جرم
subsidiaries U شرکت تابعه
proportional liability partnership U شرکت نسبی
contributes U شرکت کردن
contributing U شرکت کردن
partook U شرکت کردن
subsidiary company U شرکت فرعی
stock company U شرکت سهامی
principals U شرکت اصلی
principal U شرکت اصلی
sit out U شرکت نداشتن در
shipping agent U شرکت حمل
contributed U شرکت کردن
contribute U شرکت کردن
stand-ins U شرکت کردن
proprietary company U شرکت خصوصی
participate U شرکت کردن
participated U شرکت کردن
participates U شرکت کردن
stand in U شرکت کردن
stand-in U شرکت کردن
shipping company U شرکت کشتیرانی
business U شرکت تجاری
partake U شرکت کردن
partaken U شرکت کردن
partakes U شرکت کردن
partaking U شرکت کردن
associativity U شرکت پذیری
holding company U شرکت مرکزی
associative U شرکت پذیر
associated company U شرکت وابسته
artieles of association U شرکت ناور
ncr corporation U شرکت NCR
entrepreneurs U موسس شرکت
entrepreneur U موسس شرکت
businesses U شرکت تجاری
branch of a company U شعبه شرکت
microsoft corporation U شرکت مایکروسافت
sit in on <idiom> U شرکت درجلسه
play ball with someone <idiom> U شرکت منصفانه
founder U موسس شرکت
foundered U موسس شرکت
foundering U موسس شرکت
founders U موسس شرکت
articles of assosiation U اساسنامه شرکت
article of association U اساسنامه شرکت
article of a company U اساسنامه شرکت
parcenary U شرکت در ارث
parcenary U شرکت مشاع
voluntary partnership U شرکت اختیاری
parent company U شرکت مادر
parent company U شرکت اصلی
participable U شرکت کردنی
pall bearer U شرکت میکند
participating U شرکت کننده
contributor U شرکت کننده
contributors U شرکت کننده
C.O U مخفف شرکت
airlines U شرکت هواپیمایی
airline U شرکت هواپیمایی
aiding and abetting U شرکت در جرم
affiliated company U شرکت وابسته
winding up U انحلال شرکت
acting company U شرکت عامل
participable U شرکت بردار
joint stock U شرکت سهامی
managers U یس بخش در شرکت
share [in] U شرکت [سهم] [در]
general partnership U شرکت تضامنی
winding up of a company U انحلال شرکت
corporate appraisal U ارزیابی شرکت
cooperative society U شرکت تعاونی
house flag U پرچم شرکت
corporately U بصورت شرکت
intel corporation U شرکت اینتل
datapro U یک شرکت تحقیقاتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com