English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conference terms U شرایط کنفرانس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
dumbarton oaks conference U کنفرانس "دومبارتون اکس " کنفرانس منعقده در ساختمان دومبارتون اکس واقع درواشنگتن به سال 4491 که طی ان دولتهای امریکا بریتانیا
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
synoptic situation U شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
conclave U کنفرانس
colloquium U کنفرانس
conference U کنفرانس
conclaves U کنفرانس
conferences U کنفرانس
colloquia U کنفرانس
lectures U کنفرانس درس
lectured U کنفرانس درس
shipping conference U کنفرانس کشتیرانی
lecture U کنفرانس درس
powwow U کنفرانس پرتشریفات
huddles U کنفرانس مخفیانه
computer conferencing U کنفرانس کامپیوتری
peace conference U کنفرانس صلح
auditoriums U تالار کنفرانس
auditorium U تالار کنفرانس
auditoria U تالار کنفرانس
circuit U اتحادیه کنفرانس
circuits U اتحادیه کنفرانس
huddle U کنفرانس مخفیانه
huddled U کنفرانس مخفیانه
huddling U کنفرانس مخفیانه
lecturing U کنفرانس درس
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
protocols U صورت جلسه کنفرانس
protocol U صورت جلسه کنفرانس
teleconference U کنفرانس از راه دور
news conference U مصاحبه و کنفرانس مطبوعاتی
news conferences U مصاحبه و کنفرانس مطبوعاتی
round table U کنفرانس میز گرد
lecture U درس دادن با گفتارتنها کنفرانس
lectured U درس دادن با گفتارتنها کنفرانس
lectures U درس دادن با گفتارتنها کنفرانس
lecturing U درس دادن با گفتارتنها کنفرانس
the rules of protocol U قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
world conference of computer in educatio U کنفرانس بین المللی اموزش کامپیوتر
wcce U کنفرانس جهانی کامپیوترها در تعلیم و تربیت
ncc U Conference NationalComputer کنفرانس ملی کامپیوتر
The conference is scheduled for bahman 20 . U کنفرانس قرار است 20 بهمن تشکیل شود
big five U بیشتر باthe بزرگان پنجگانه . نامی است که در کنفرانس صلح پاریس 9191 به فرانسه امریکا
termed U شرایط
terming U شرایط
conditions U شرایط
term U شرایط
terms U شرایط
the conditions U شرایط ان
general act U قرارداد عمومی سندی است که شرکت کنندگان در کنفرانس تنظیم نموده مفاد ان را مانند قسمتی ازقوانین داخلی بر خود لازم الاتباع اعلام می نمایند
delivery terms U شرایط تحویل
requirements of the credit U شرایط اعتبار
boundary conditions U شرایط حدی
normal temperature and pressure U شرایط متعارفی
normal temperature and pressure U شرایط استاندارد
credit terms U شرایط اعتبار
standard temperature and pressure U شرایط استاندارد
terms and conditions U ضوابط و شرایط
standard temperature and pressure U شرایط متعارفی
terms of payment U شرایط پرداخت
settlement terms U شرایط پرداخت
condition of readiness U شرایط امادگی
conditions of contract U شرایط قرارداد
conditions of purchase U شرایط خرید
payment terms U شرایط پرداخت
boundary conditions U شرایط مرزی
mutual terms U شرایط متقابل
marginal conditions U شرایط نهائی
necessary conditions U شرایط لازم
settlement terms U شرایط تسویه
light conditions U شرایط نور
final cinditions U شرایط پایانی
final cinditions U شرایط فینال
given conditions U شرایط معینه
given conditions U شرایط معلوم
second order conditions U شرایط ثانوی
implied terms U شرایط ضمنی
qalified U واجد شرایط
initial condition U شرایط اولیه
shipping terms U شرایط حمل
present conditions U شرایط فعلی
existing circumstances U شرایط موجود
dis qualified U فاقد شرایط
sufficient conditions U شرایط کافی
makings U شرایط لازم
liner terms U شرایط خط کشتیرانی
standard conditions U شرایط متعارفی
emergency conditions U شرایط اضطراری
standard condition U شرایط استاندارد
stability conditions U شرایط ثبات
equilibrium conditions U شرایط تعادل
spring conditions U شرایط بهاری
terms of shipment U شرایط حمل
implied terms U شرایط تلویحی
competitive conditions U شرایط رقابت
plateau U شرایط پایا
qualified U واجد شرایط
conditions of use U شرایط کاربرد
suitable conditions U شرایط مناسب
usual conditions U شرایط معمول
no bed of roses <idiom> U شرایط سختوبد
qualify U واجد شرایط
disadvantages U شرایط نامساعد
competition conditions U شرایط رقابت
qualifications U شرایط لازم
requirements U شرایط لازم
plateaus U شرایط پایا
plateaux U شرایط پایا
qualification U وضعیت شرایط
qualification U واجد شرایط
disadvantage U شرایط نامساعد
conditions of (the) competition U شرایط رقابت
eligible U واجد شرایط
admission requirements U شرایط پذیرش
conditions U شرایط اوضاع
ball game U شرایط وضعیت
average conditions U شرایط عادی
ambient conditions U شرایط محیطی
tropical condition U شرایط گرمسیری
adverse factors U شرایط نامساعد
working conditions U شرایط کار
actude conditions U شرایط حاد
actude conditions U شرایط شدید
terms of trade U شرایط معامله
bona fide U واجد شرایط
ballistic conditions U شرایط بالیستیکی
qualifies U واجد شرایط
Russian roulette <idiom> U شرایط پرخطر
qulifications U واجد شرایط
average conditions U شرایط متوسط
terms of trade U شرایط مبادله
ball games U شرایط وضعیت
fair play U شرایط برابر
tight spot <idiom> U شرایط سخت
volcanism U شرایط و خصوصیات اتشفشانی
possessing the necessary qualifications U واجد شرایط لازم
turn the tables <idiom> U عوض کردن شرایط
terms and conditions of the credit U ضوابط و شرایط اعتبار
qualificatory U واجد شرایط کننده
make a difference <idiom> U شرایط را عوض کردن
tight squeeze <idiom> U شرایط سخت تجاری
through the mill <idiom> U تجربه شرایط مشکل
support conditions U شرایط تکیه گاهی
second order conditions U شرایط مرتبه دوم
to impose conditions U با شرایط سنگین بارکردن
qualify for U واجد شرایط بودن
tenders conditions U شرایط عمومی مناقصه
provisions of a contract U شرایط قرار داد
other things being equal U اگر شرایط دیگررابرابربگیریم
conditions of sale U شرایط اساسی معامله
ineligibility U فقدان شرایط لازم
quantify U واجد شرایط شدن
qualified U واجد شرایط لازمه
feudatory U تابع شرایط تیول
unqualified U فاقد شرایط لازم
entry group U گروه واجد شرایط
quantifies U واجد شرایط شدن
bend U شرایط خمیدگی زانویی
quantified U واجد شرایط شدن
eligible U واجد شرایط مطلوب
quantifying U واجد شرایط شدن
conditions U مقررات و شرایط اسبدوانی
machining requirments U شرایط براده برداری
meets U مطابق شرایط بودن
it does not s. the condition U واجدان شرایط نیست
investigation of foundation conditions U تحقیق شرایط شالوده
circumstance U شرایط محیط اهمیت
ineligible U فاقد شرایط لازم
qualified U دارای شرایط لازم
meet U مطابق شرایط بودن
come into one's own <idiom> U به خاطر شرایط خوب رفتارکردن
Are you prepared to accept my conditions? U حاضر ید شرایط مرا بپذیرید؟
restructures U شرایط وام را عوض کردن
restructured U شرایط وام را عوض کردن
restructure U شرایط وام را عوض کردن
get in the swing of things <idiom> U به شرایط جدید عادت کردن
size up <idiom> U بسته به شرایط ،برانداز کردن
desirability U درجه تمایل شرایط مطلوب
debt rescheduling U تجدید نظر در شرایط وام
However difficult the circumstances [are] , ... U هر قدر هم که شرایط دشوار هستند، ...
disqualified U فاقد شرایط لازم دانستن
disqualifies U فاقد شرایط لازم دانستن
disqualify U فاقد شرایط لازم دانستن
disqualifying U فاقد شرایط لازم دانستن
loan conversion U تجدید نظر در شرایط وام
time utility U بهره گیری از شرایط زمانی
reasonableness of terms in contract U معقول بودن شرایط قرارداد
entry group U واجدین شرایط تخصصی شغلی
climate for growth U شرایط لازم برای رشد
ligting conditions U شرایط روشنایی نسبتهای نور
fall back U سیستم پشتیبان در شرایط اضطراری
ceteris paribus U ثابت بودن سایر شرایط
qualifies U صلاحیت داشتن واجد شرایط شدن
qualify U صلاحیت داشتن واجد شرایط شدن
rescheduled U در شرایط وام تجدید نظر کردن
eligible U واجد شرایط برای انتخاب شدن
condition book U کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
qualified person U شخص واجد شرایط کارشناس متخصص
dead duck <idiom> U در شرایط ناامید کننده قرار داشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com