English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electronic U شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
networking U شرکت یا شخصی که در تنظیم و طراحی شبکه متخصص است
electronic U پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
battery integration end radar display U وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
electro optics U وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
spoofer U در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند
rack U فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
racked U فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
wracks U فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
racks U فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
wracked U فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
fireworker U متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
banks U مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند
bank U مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند
hardwired logic U تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
tactician U متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tacticians U متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
he was nothing of an expert U هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
solid-state U وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
f.drss U جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
subscriber U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribers U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
electronic office U محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
ebam U Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element U بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
cpu U سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
radiologists U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
whitest U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
bios U توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
electrosensitive printer U چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
e mail U علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
kits U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit U جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
rhinologist U متخصص
expert U متخصص
specialists U متخصص
experts U متخصص
adhoc U متخصص
au fait U متخصص
specialist U متخصص
stylists U متخصص مد
stylist U متخصص مد
geriatrician U متخصص
geriatrist U متخصص
skilled U متخصص
osteopathist U متخصص
expert U متخصص کارشناس
computer specialist U متخصص کامپیوتر
computer professional U متخصص کامپیوتر
geophysicists U متخصص ژئوفیزیک
journeyman U کارگر متخصص
outrebound U متخصص ریباند
climatologist U متخصص اب وهوا
ceramist U متخصص سفالگری
ceramicist U متخصص سفالگری
ophlhalmologist U متخصص چشم
media specialist U متخصص رسانه ها
hydrologist U متخصص اب شناسی
hydropathist U متخصص اب درمانی
cost accountant U متخصص ارزیابی
geophysicist U متخصص ژئوفیزیک
journeymen U کارگر متخصص
pomologist U متخصص میوه
theologians U متخصص الهیات
experts U متخصص کارشناس
e. advice U نظر متخصص
theologian U متخصص الهیات
hygienist U متخصص بهداشت
gas man U متخصص گاز
hygeist U متخصص بهداشت
financial e. U متخصص مالی
skilled witness U شاهد متخصص
skilled workers U کارگران متخصص
theolog U متخصص الهیات
proficient U حاذق متخصص
cambist U متخصص ارز
anaesthetist U متخصص بیهوشی
economist U متخصص اقتصاد
technicians U متخصص تکنیسین
technicians U متخصص فنی
technician U متخصص تکنیسین
an expert accountant U حسابدار متخصص
actuary U متخصص بیمه
clinicians U متخصص بالینی
actuaries U متخصص بیمه
financiers U متخصص مالی
algebraist U متخصص جبرومقابله
clinician U متخصص بالینی
artillerist U متخصص توپخانه
electricians U متخصص برق
specialist engineering U مهندس متخصص
electrician U متخصص برق
aurist U متخصص گوش
economists U متخصص اقتصاد
neurologist U متخصص اعصاب
skilled U متخصص تخصصی
technician U متخصص فنی
toxicologist U متخصص زهرشناسی
financier U متخصص مالی
linguists U متخصص زبان شناسی
criminologist U متخصص جرم شناسی
osteopaths U متخصص بیماریهای استخوان
linguist U متخصص زبان شناسی
gastronomist U متخصص غذای لذیذ
exodontist U متخصص دندان کشی
osteopath U متخصص بیماریهای استخوان
etymologist U متخصص علم صرف
etymologer U متخصص علم اشتقاق
notionalist U متخصص علوم نظری
pediatrician U پزشک متخصص اطفال
metllurgist U متخصص ذوب فلزات
hardware specialist U متخصص سخت افزار
botanists U متخصص گیاه شناسی
hellenist U متخصص فرهنگ یونان
internist U متخصص داروهای درونی
statisticians U امارگر متخصص فن احصائیه
statistician U امارگر متخصص فن احصائیه
herpetologist U متخصص خزنده شناسی
histologist U متخصص بافت شناسی
competent U فنی متخصص کاردان
horticulturist U متخصص عمل باغبانی
botanist U متخصص گیاه شناسی
jurists U متخصص حقوق خصوصی
gynaecologist U متخصص امراض زنانه
municipalist U متخصص درامور شهرداری
geodesist U متخصص علم مساحی
educationist U متخصص اموزش و پرورش
educationists U متخصص اموزش و پرورش
gerontologist U متخصص امراض پیری
otologist U متخصص امراض گوش
gynecologist U متخصص بیماریهای زنان
beautician U متخصص ارایش وزیبایی
beauticians U متخصص ارایش وزیبایی
neuropathist U متخصص ناخوشیهای عصبانی
grammarians U متخصص دستور زبان
metallurgists U متخصص ذوب اهن
metallurgist U متخصص ذوب اهن
ideologist U متخصص علم تصور
scientific manpower U نیروی انسانی متخصص
obstetricians U پزشک متخصص زایمان
branch qualified officer U افسر متخصص رستهای
data entry specialist U متخصص داده دهی
therapeutist U متخصص درمان شناسی
data base specialist U متخصص پایگاه داده
cutman U متخصص در جلوگیری ازخونریزی
anatomist U متخصص علم تشریح
taxonomist U متخصص طبقه بندی
obstetricians U متخصص زایمان قابله
syphilologist U طبیب متخصص کوفت
obstetrician U پزشک متخصص زایمان
acoustician U متخصص علم شنوایی
pyrotechnist U متخصص اتش بازی
jurist U متخصص حقوق خصوصی
grammarian U متخصص دستور زبان
psychopathist U متخصص ناخوشیهای دماغی
diagnostician U متخصص تشخیص مرض
dermatologist U متخصص امراض پوست
obstetrician U متخصص زایمان قابله
tp perfect oneself in an art U در فنی متخصص شدن
political economist U متخصص علم ثروت
cosmetologist U متخصص ارایش وزیبایی
astrophysicist U متخصص فیزیک نجومی
majoring U مهاد متخصص شدن
majored U مهاد متخصص شدن
cosmographer U متخصص کیهان شناسی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com