Perdic | سیگنال ازاد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	line clear signal U	سیگنال ازاد

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	free line signal U	سیگنال خط ازاد
Other Matches

	scans U	فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
	scan U	فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
	scanned U	فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
	time U	روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
	times U	روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
	timed U	روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
	tdm U	روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
	composite video U	سیگنال تصویری که سیگنال تک رنگ و رنگی را در یک سیگنال ترکیب میکند
	DSR U	سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
	modulator U	مدار الکترونیکی که سیگنال را طبق سیگنال اعمال شده تغییر میدهد
	auctioneering device U	وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
	ADPCM U	استاندارد CCITT برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتالی
	glide path U	مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
	degradation U	کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
	DCD U	سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است
	noise U	سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
	noises U	سیگنال تصادفی آماده اضافه بر هر سیگنال درخواستی
	sample size U	بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
	adaptive channel allocation U	استاندارد CCITT که بیان کننده یک روش برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتال است
	coincidence circuit U	یک مدارالکترونیکی که تنهادرصورت دریافت سیگنال درهمه ورودیها بصورت همزمان یا بسیار نزدیک بهم دارای سیگنال خروجی خواهدبود
	quadruplex U	چهار سیگنال ترکیب شده در یک سیگنال
	carrier U	سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
	carriers U	سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
	asynchronous U	ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده
	sensitivity U	کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
	sensitivities U	کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
	fm U	فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
	bras U	سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
	bra U	سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
	modem U	وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
	free gyroscope U	نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
	codec U	وسیلهای که سیگنال ارسال شده را کد گذاری میکند یا سیگنال دریافت شده را از کد خارج میکند
	wireless network U	شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
	high sea U	دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
	free enterprise U	اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
	non return to zero U	سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
	self administered U	ازاد
	at ease U	ازاد
	unrestrained U	ازاد
	frees U	ازاد
	free play U	ازاد
	footloose U	ازاد
	fetterless U	ازاد
	immundity U	ازاد
	self service U	ازاد
	self-service U	ازاد
	open U	ازاد
	opened U	ازاد
	opens U	ازاد
	idle line U	خط ازاد
	degage U	ازاد
	freeing U	ازاد
	exempting U	ازاد
	suspended floor U	کف ازاد
	sweepers U	بک ازاد
	stand at ease U	ازاد
	unihibit U	ازاد
	unihibited U	ازاد
	stand easel U	ازاد
	freeman U	ازاد
	free U	ازاد
	freemen U	ازاد
	loosest U	ول ازاد
	exempts U	ازاد
	sweeper U	بک ازاد
	exempted U	ازاد
	immune U	ازاد
	sweep back U	بک ازاد
	exempt U	ازاد
	unattached U	ازاد
	loose U	ول ازاد
	looser U	ول ازاد
	go as you please U	ازاد
	absolutes U	ازاد
	freed U	ازاد
	disengaged U	ازاد
	slack water U	اب ازاد
	absolute U	ازاد
	line signal U	سیگنال خط
	signalled U	سیگنال
	signal U	سیگنال
	signaled U	سیگنال
	free volume U	حجم ازاد
	free enthalpy U	انتالپی ازاد
	free flight U	موشک ازاد
	free flight U	پرواز ازاد
	free format U	در قالب ازاد
	free will U	اراده ازاد
	free float U	فرجه ازاد
	free flow U	جریان ازاد
	free gyro U	ژایرو ازاد
	free water surface U	سطح اب ازاد
	free hit U	ضربه ازاد
	free maneuver U	مانور ازاد
	free expansion U	انبساط ازاد
	free in trade U	تجارت ازاد
	self service U	با انتخاب ازاد
	free vortex U	گرداب ازاد
	free port U	بندر ازاد
	free field U	حوزه ازاد
	free maneuver U	حرکت ازاد
	self-service U	با انتخاب ازاد
	free ports U	بندر ازاد
	gratis U	مجانی ازاد
	free rotation U	چرخش ازاد
	free rocket U	موشک ازاد
	free redical U	بنیان ازاد
	free recall U	یاداوری ازاد
	free radical U	رادیکال ازاد
	free play U	بازی ازاد
	unrestrained U	ازاد نامحدود
	discharges U	ازاد کردن
	free space U	فضای ازاد
	free surface U	مخازن ازاد اب
	free thinkers U	ازاد فکران
	free surface U	سطح اب ازاد
	free stream U	جریان ازاد
	free throw U	پرتاب ازاد
	free spillweir U	سرریز ازاد
	discharge U	ازاد کردن
	free trade U	تجارت ازاد
	free enterprise U	کسب ازاد
	free trader U	تجارت ازاد
	open air U	در هوای ازاد
	out of doors U	فضای ازاد
	out of doors U	در هوای ازاد
	outdoor U	درهوای ازاد
	free turbine U	توربین ازاد
	free moisture U	رطوبت ازاد
	free tower U	برج ازاد
	mare liberum U	دریای ازاد
	free oscillation U	نوسان ازاد
	open market U	بازار ازاد
	free market U	بازار ازاد
	free markets U	بازار ازاد
	self employed U	شغل ازاد
	self-employed U	شغل ازاد
	blue water U	دریای ازاد
	free surface U	سطح ازاد
	free energy U	انرژی ازاد
	catch as catch can U	کشتی ازاد
	liberate U	ازاد کردن
	liberates U	ازاد کردن
	liberating U	ازاد کردن
	relieve U	ازاد بریدن
	relieves U	ازاد بریدن
	relieving U	ازاد بریدن
	emancipating U	ازاد کردن
	emancipated U	ازاد کردن
	emancipate U	ازاد کردن
	cast loose U	ازاد کردن
	headroom U	سقف ازاد
	carbon free U	ذغال ازاد
	carbon free U	کربن ازاد
	cantilever beam U	تیر ازاد
	cantilever U	تیر سر ازاد
	boosted rocket U	موشک ازاد
	autonomous operation U	عملیات ازاد
	at ease U	فرمان ازاد
	paraphrase U	ترجمه ازاد
	paraphrased U	ترجمه ازاد
	paraphrases U	ترجمه ازاد
	enfranchise U	ازاد کردن
	enfranchised U	ازاد کردن
	enfranchises U	ازاد کردن
	enfranchising U	ازاد کردن
	idle U	ازاد گشتن
	idled U	ازاد گشتن
	idles U	ازاد گشتن
	idlest U	ازاد گشتن
	liberation U	ازاد کردن
	liberator U	ازاد کننده
	liberators U	ازاد کننده
	liberated U	ازاد شده
	paraphrasing U	ترجمه ازاد
	unwrap U	ازاد کردن
	unwrapped U	ازاد کردن
	unwrapping U	ازاد کردن
	unwraps U	ازاد کردن
	liberalization U	ازاد کردن
	arm's length U	معاملات ازاد
	affranchize U	ازاد کردن
	ad lib feeding U	تغذیه ازاد
	absolutes U	ازاد از قیودفکری
	charity line U	خط پرتاب ازاد
	foul line U	خط پرتاب ازاد
	floating ribs U	دندههای ازاد
	fingerling U	ماهی ازاد
	free fall U	سقوط ازاد
	extrication U	ازاد کردن
	enfranchize U	ازاد کردن
	emancipator U	ازاد کننده
	insular U	غیر ازاد
	free aqifer U	سفره ازاد
	free association U	تداعی ازاد
	free atmosphere U	اتمسفر ازاد
	free electron U	الکترون ازاد
	free economy U	اقتصاد ازاد
	free competition U	رقابت ازاد
	free climbing U	صعود ازاد