English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chip U سیب زمینی سرخ کرده
chips U سیب زمینی سرخ کرده
French fries U سیب زمینی سرخ کرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
potato chip U باریکه سیب زمینی سرخ کرده
potato chips U باریکه سیب زمینی سرخ کرده
fish and chips U خوراک ماهی وسیب زمینی سرخ کرده
fish cake U نان شیرینی که از ماهی خورد کرده وپوره سیب زمینی درست کنند
transponder U تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
Other Matches
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
ground liaison U گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock U فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
scarf joint U جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burgers U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak U گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
I have a tooth abscess. U دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
army commander U فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
ground signals U سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
yam U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yams U سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
territorial U زمینی
terrestrial U زمینی
terrene U زمینی
terraneous U زمینی
earth-bound U زمینی
earthly U زمینی
sublunary U زمینی
sub astral U زمینی
sublunar U زمینی
tellurian U زمینی
tumbling U زمینی
subaerial U رو زمینی
agrarian U زمینی
predial or prae U زمینی
landed a U زمینی
ground control U کنترل زمینی
land combat U نبرد زمینی
antenna ground U انتن زمینی
ground circuit U مدار زمینی
graze burst U ترکش زمینی
ground fire U تیر زمینی
ground force U نیروی زمینی
ground speed U سرعت زمینی
ground return U برگشت زمینی
ground return U بازتاب زمینی
ground position U موقعیت زمینی
ground position U ایستگاه زمینی
ground observer U دیدبان زمینی
ground observation U دیدبانی زمینی
ground nut U بادام زمینی
overland mail U پست زمینی
ground liaison U رابط زمینی
ground forces U نیروهای زمینی
ground forces U نیروی زمینی
earth antenna U انتن زمینی
peanuts U بادام زمینی
ground antenna U انتن زمینی
bonus pass U پاس زمینی
landmine U مین زمینی
monkey nut U بادام زمینی
groundnuts U بادام زمینی
landmines U مین زمینی
potato U سیب زمینی
potatoes U سیب زمینی
army general staff U ستادنیروی زمینی
apogee U اوج زمینی
earthy U زمینی دنیوی
terrestrial U وضعیت زمینی
floor lamp U اباژور زمینی
army attache U وابسته زمینی
earth nut U بادام زمینی
peanut U بادام زمینی
peanut U پسته زمینی
peanuts U پسته زمینی
groundnut U بادام زمینی
ground surveillance U مراقبت زمینی
land tail U بنه زمینی
tater U سیب زمینی
army U نیرو زمینی
armies U نیرو زمینی
subterraneous U زیر زمینی
suberranean U زیر زمینی
infernal regions U دیارزیر زمینی
terraqueous U زمینی ودریایی
standard lamps [British] U آباژورهای زمینی
floor lamps [American] U آباژورهای زمینی
praties U سیب زمینی
murphy U سیب زمینی
terrain return U اکوی زمینی
land mine U مین زمینی
land forces U نیروی زمینی
gulleys U دالان زمینی
gullies U دالان زمینی
gully U دالان زمینی
tellurian matter U ماده زمینی
land force n U نیروی زمینی
mail gram U پست زمینی
army forces U نیروهای زمینی
terrain corridor U دالان زمینی
standard lamp [British] U آباژور زمینی
terrestrial refraction U شکست زمینی
hypogean U زیر زمینی
ground track U مسیر زمینی
ground waves U امواج زمینی
hypogeal U زیر زمینی
hypogeous U زیر زمینی
groundling U گیاه زمینی
ground wave U موج زمینی
perigee U حضیض زمینی
floor lamp [American] U آباژور زمینی
terrestrial radiation U تابشهای زمینی
ground surveillance U تجسس زمینی
table water U سفره اب زیر زمینی
potatoes U انواع سیب زمینی
cadastral survey U نقشه برداری زمینی
task group U گروه ماموریت زمینی
land tail U باقیمانده زمینی یکان
peanut butter U خمیر بادام زمینی
pignut U یکنوع بادام زمینی
telluric U دارای تلوریوم زمینی
latitude band U نوار عرضی زمینی
landmark U علامت مشخصه زمینی
tellurous U دارای تلوریوم زمینی
landmarks U علامت مشخصه زمینی
rootstock U ساقه زیر زمینی
potato salad U سالاد سیب زمینی
surface mission U ماموریت دفاع زمینی
army base U پادگان نیروی زمینی
army base U پایگاه نیروی زمینی
army aviator U خلبان نیروی زمینی
surveys U نقشه برداری زمینی
secretary of the army U وزیر نیروی زمینی
surveyed U نقشه برداری زمینی
survey U نقشه برداری زمینی
chipmunk U موش خرمای زمینی
army corps U سپاههای نیروی زمینی
chipmunks U موش خرمای زمینی
asphaltum U قیر زمینی اسفالت
army staff U ستاد نیروی زمینی
army reserve U احتیاط نیروی زمینی
army post office U پستخانه نیروی زمینی
subterranean roots U ریشههای زیر زمینی
rhizmatous U مانندساقه زیر زمینی
army depot U امادگاه نیروی زمینی
army artillery U توپخانه نیروی زمینی
potato U انواع سیب زمینی
geocentric latitude U عرض جغرافیایی زمینی
subway U ترن زیر زمینی
subway U راه زیر زمینی
tumbler U ژیمناست زمینی کار
army U ارتش نیروی زمینی
tumblers U ژیمناست زمینی کار
crisper U سیب زمینی برشته
ground survey U نقشه برداری زمینی
field survey U نقشه برداری زمینی
subways U راه زیر زمینی
ground visibility U میزان دید زمینی
subways U ترن زیر زمینی
floor exercise U حرکات زمینی ژیمناستیک
crisp U سیب زمینی برشته
geomorphic U شبیه بزمین زمینی
crispest U سیب زمینی برشته
crisps U سیب زمینی برشته
undercroft U اتاق زیر زمینی
terrestrial U زمینی مربوط به زمین
sweet potatoes U سیب زمینی شیرین
groundwave U موجهای رادیویی زمینی
extraterrestrial radiation U تابشهای ماوراء زمینی
armies U ارتش نیروی زمینی
hotpot U آبگوشت سیب زمینی
ground loom U دار زمینی [قالی]
hotpots U آبگوشت سیب زمینی
dower U سوراخ زیر زمینی
gnomes U جنی زیر زمینی
department of the army U وزارت نیروی زمینی
mashed potatoes U پوره سیب زمینی
gnome U جنی زیر زمینی
ground power unit U واحد قدرت زمینی
land carriage U بار کشی زمینی
jerusalem a U سیب زمینی ترشی
kidney potato U سیب زمینی سرخ
groundwater U ابهای زیر زمینی
grounded primary U مدار ورودی زمینی
sweet potato U سیب زمینی شیرین
army assault team U تیم هجومی نیروی زمینی
theater army U نیروی زمینی صحنه عملیات
army aviation U هواپیمای نیروی زمینی هوانیروز
heavy fire team U تیم اتشهای زمینی سنگین
ground control U دستگاه کنترل کننده زمینی
potato beetle U سوسک افت سیب زمینی
potato planter U الت سیب زمینی کاری
geocentric U دارای مرکزی در زمین زمینی
unattended ground sensor U رادار مراقبت زمینی خودکار
army training program U برنامه اموزش نیروی زمینی
assistant secretary of the army U معاون وزیر نیروی زمینی
vivarium U جای نگاهداری جانوران زمینی
surface zero U نقطه صفرترکش اتمی زمینی
colcannon U خوراک کلم وسیب زمینی
land service U خدمت نظام در نیروی زمینی
coriolis force U اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
shepherd's pie U بریانی گوشت و سیب زمینی
land control operation U عملیات تصرف اماجهای زمینی
army service area U منطقه سرویس نیروی زمینی
army reserve U قسمت احتیاط نیروی زمینی
army program memorandum U لایحه برنامههای نیروی زمینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com