English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
affidavits U سوگند نامه
swearing formula U سوگند نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
swears U سوگند خوردن قسم یاد کردن سوگند دادن
swear U سوگند خوردن قسم یاد کردن سوگند دادن
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
sacraments U سوگند
adjuration U سوگند
attestation U سوگند
oaths U سوگند
oath U سوگند
sacrament U سوگند
upon my honor U به شرافتم سوگند
take oath U سوگند یادکردن
upon my world U بشرافتم سوگند
swearings-in U سوگند دادن
swearing in U سوگند دادن
swearing-in U سوگند دادن
swear U سوگند خوردن
swearing U اتیان سوگند
abjure U سوگند شکستن
abjured U سوگند شکستن
abjures U سوگند شکستن
abjuring U سوگند شکستن
to swear an oath [on, to] , to take an oath [on; to] U سوگند خوردن [به]
swears U سوگند خوردن
oddest U :سوگند ملایم
odder U :سوگند ملایم
odd U :سوگند ملایم
administering an oath U سوگند دادن
administration U سوگند دادن
od U سوگند ملایم
oath of allegiance U سوگند وفاداری
Hippocratic oath U سوگند بقراطی
false oath U سوگند دروغ
gar U سوگند ملایم
abstention from taking an oath U نکول سوگند
loyalty oath [American E] U سوگند وفاداری
adjure U سوگند دادن
adjurer U سوگند دهنده
admirster an oath U سوگند دادن
by god U سوگند بخدا
by g U به جرجیس سوگند
administrations U سوگند دادن
to take an oath U سوگند خوردن
to lift one's hand U سوگند خوردن
to administer U سوگند دادن
taking an oath U اتیان سوگند
take an oath U سوگند خوردن
up my conscience U به وجدانم سوگند
swear by U سوگند خوردن به
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
wager of law U تبری جستن با سوگند
to lift one's hand U دست به سوگند برداشتن
to perjure oneself U سوگند شکنی کردن
god-awful U سوگند - قسم - برایبیانبدیونامطبوعبودنچیزی
sanctity of an oath U حرمت سوگند یا قسم
to swear by all that is sacred U بمقدسات عالم سوگند
attests U سوگند یاد کردن
attesting U سوگند یاد کردن
attested U سوگند یاد کردن
attest U سوگند یاد کردن
to swear like a trooper U زیاد سوگند خوردن
put a person on his oath U کسی را سوگند دادن
perjure U سوگند دروغ خوردن
goddammit U سوگند - قسم - برایبیانناراحتیوعصبانیت
official oath U سوگند قانونی یا رسمی
swear on U سوگند به چیزی خوردن
to swore falsely U سوگند دروغ خوردن
manswear U سوگند دروغ خوردن
sanction U فتوای کلیسایی سوگند
forswears U سوگند دروغ خوردن
sanctioned U فتوای کلیسایی سوگند
to forswear oneself U سوگند دروغ خوردن
sanctions U فتوای کلیسایی سوگند
abjeure U با سوگند ترک کردن
abjurer or abjuror U سوگند شکن ترک
sanctioning U فتوای کلیسایی سوگند
perjuring U سوگند دروغ خوردن
perjures U سوگند دروغ خوردن
goddamn U سوگند - قسم - برایبیانهیجانوعصبانیت
forswearing U سوگند دروغ خوردن
forswear U سوگند دروغ خوردن
to keep an oath inviolate U نقض نکردن سوگند
coronation oath U سوگند هنگام تاج گذاری
in my f. U به ایین سوگند خدامی داند
conjuring U سوگند دادن جادو کردن
forsworn U سوگند دروغ یاد کرده
attesting U سوگند دادن تصدیق کردن
attested U سوگند دادن تصدیق کردن
conjures U سوگند دادن جادو کردن
attests U سوگند دادن تصدیق کردن
attest U سوگند دادن تصدیق کردن
conjure U سوگند دادن جادو کردن
conjured U سوگند دادن جادو کردن
to keep an oath inviolate U معتبر نگه داشتن سوگند
perjury U سوگند شکنی گواهی دروغ
to swear tre sonagainstany one U سوگند برای خیانت بکسی خوردن
compurgator U یادکننده سوگند برای تبرئه دیگری
they are sworn frends U بیکدیگر سوگند دوستی خورده اند
i swore him to secrecy U او را سوگند دادم که راز راپوشیده نگاه دارد
he swore off drinking U سوگند خوردکه از نوشابه خوری دست بکشد
perjured U سوگند دروغ خورده دروغی داده شده
to swear in U با سوگند دادن وارد کارکردن بامراسم تحلیف داخل کردن
by the holy poker U سوگند شوخی امیزی است چون به انروزهای غریب ومانندان
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
perjurer U کسی که سوگند دروغ می خورد یا شهادت دروغ میدهد
abjuration U عهد شکنی سوگند شکنی
letter U نامه
letters U نامه
manifest U نامه
manifests U نامه
manifested U نامه
manifesting U نامه
correspoundence U نامه ها
epistle U نامه
breve U نامه
carrier U نامه بر
epistles U نامه
carriers U نامه بر
post boy U نامه بر
recognizance U التزام نامه
questionary U پرسش نامه
warrant of attorney U اجازه نامه
pursuivant U نامه رسان
power of procuration U اجازه نامه
letter of introduction U معرفی نامه
testimonials U گواهی نامه
recognizance U تعهد نامه
letter no U نامه شماره 5
letter of a U اگاهی نامه
letter of a U اطلاع نامه
power of authority U اجازه نامه
letter of indemnity U ضمانت نامه
letter of indemnity U غرامت نامه
road book U راه نامه
registered letter U نامه سفارشی
statement of a claim U افهار نامه
letter of invitation U دعوت نامه
letter of recommendation U سفارش نامه
passionary U شهادت نامه
packet boat U کشتی نامه بر
mailer U نامه رسان
marriage bed U عقد نامه
marriage contract U عقد نامه
light list U چراغ نامه
letters patent U نامه سرگشاده
letter of recommendation U توصیه نامه
letter writer U نامه نگاری
letter writer U نامه نویس
letter writing U نامه نگاری
letters of administration U قیم نامه
letters of procurator U وکالت نامه
warrant of attorney U وکالت نامه
pigeongram U نامه کبوتر
passionary U مصیبت نامه
letters patent U نامه سرگشوده
memorandum of understanding U تفاهم نامه
byelaw U ایین نامه
bylaw U ایین نامه
bylaws U ایین نامه
certificate of incorporation U شرکت نامه
circular letter U نامه اداری
collins U نامه پر سود
concession deed U امتیاز نامه
concessionary agreement U امتیاز نامه
concordat U موافقت نامه
letter of reference U معرفی نامه
letter of reference U توصیه نامه
bill of divorce U طلاق نامه
bill of exception U اعتراض نامه
bill of indicment U ادعا نامه
bill of lading U بار نامه
bill of sale U بیع نامه
billet doux U نامه عاشقانه
by low U ایین نامه
l/c U اعتبار نامه
corrigenda U غلط نامه
gender tree U شجره نامه
genealogical tree U شجره نامه
genealogical tree U نسب نامه
guaranty U ضمانت نامه
deed of gift U هبه نامه
lease contract U اجاره نامه
leetter writing U نامه نگاری
leter of condolenee U تعزیت نامه
letter book U رونوشت نامه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com