Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
water hole
U
سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
riparian
U
حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
protoxide
U
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
notch
U
شکاف چوبخط سوراخ کردن
notches
U
شکاف چوبخط سوراخ کردن
slotting
U
سوراخ کردن شکاف کوچک
slot
U
سوراخ کردن شکاف کوچک
slots
U
سوراخ کردن شکاف کوچک
tragi comedy
U
نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
sandbar
U
جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
default
U
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaults
U
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulting
U
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulted
U
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
acheval
U
ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
universal legacy
U
وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
grand larceny
U
سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
precatory words
U
عبارتی در وصیتنامه که دران موصی تقاضایی از موصی له کرده باشد
borer
U
هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
afflux
U
خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
maps
U
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
map
U
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
up the river
U
سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
affluent
رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
quantity equation
U
معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
liman
U
خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
resonance
U
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonances
U
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
quantity equation of exchange
U
یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
gill slit
U
شکاف دستگاه تنفس ماهی شکاف برانشی
physiographic
U
وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
natural dyes
U
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
center
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie
U
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
to pink out leather
U
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
dilly bag
U
کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
naturalism
U
فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
perforation
U
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
fenestration
U
چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
float stone
U
سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
sights
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sight
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
cancellate
U
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
accelerationists
U
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
Pazyryk rug
U
فرش پازیریک
[این فرش از قدیمی ترین فرش های بافته شده که در منطقه ای به هم نام در یخچال های طبیعی سیبری می باشد بود. دانشمندان معتقدند محل بافته شدن جایی غیر از سیبری بوده است.]
feelings indigenous to man
U
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
thirl
U
سوراخ سوراخ کردن دریدن
pink
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
foraminate
U
ثقبه دار سوراخ سوراخ
pinker
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinkest
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese
U
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
quantitatively
U
مقداری
quantitative
U
مقداری
qualitative
U
مقداری
some hot water
U
مقداری آب گرم
bill of quantities
U
صورت مقداری
drop in the bucket
<idiom>
U
مقداری جزئی
some milk
U
مقداری شیر
volume discont
U
تخفیف مقداری
some cold water
U
مقداری آب سرد
value parameter
U
پارامتر مقداری
quantitative value
U
ارزش مقداری
quantitative methods
U
روشهای مقداری
quantitative analysis
U
تحلیل مقداری
single valued function
U
تابع یک مقداری
extensive property
U
خاصیت مقداری
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
some crisps
U
مقداری چیپس
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
parameter
U
مقداری از یک مدار
parameters
U
مقداری از یک مدار
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
amount
U
مقداری از داده یا کاغذ یا...
I'd like some soup.
من مقداری سوپ میخواهم.
applicative
U
صفت مقداری مانندsome یا every
size distribution of income
U
توزیع درامد مقداری
Some sugar, please.
لطفا مقداری شکر.
amounted
U
مقداری از داده یا کاغذ یا...
amounting
U
مقداری از داده یا کاغذ یا...
amounts
U
مقداری از داده یا کاغذ یا...
quantity theory of money
U
نظریه مقداری پول
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
augmenter
U
مقداری که به دیگری اضافه میشود
quantity theory of money and prices
U
نظریه مقداری پول و قیمت
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
The welfare budget has been cut down.
U
از بودجه رفاهی مقداری زده اند
to run to a quantity
[to run into a sum]
U
بر مبلغی
[مقداری]
بالغ شدن
[یا بودن]
to have a limit
[of up to something]
U
[تا]
به حد
[چیزی یا مقداری]
اعتبار داشتن
[اقتصاد]
transparency
U
مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
leakages
U
مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
lipoprotein
U
مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
May I have some ...?
آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
leakage
U
مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
handily
U
ذخیره کردن مقداری از انرژی از طرف اسب
parameters
U
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
parameter
U
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
to have a maximum limit
[of something]
U
[به]
حداکثر
[چیزی یا مقداری]
اعتبار داشتن
[اقتصاد]
transparencies
U
مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
swage block
U
قالب سوراخ سوراخ
riddle
U
سوراخ سوراخ کردن
riddles
U
سوراخ سوراخ کردن
cancellated
U
سوراخ سوراخ اسفنجی
grid
U
دریچه سوراخ سوراخ
grids
U
دریچه سوراخ سوراخ
cancellate
U
سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellous
U
سوراخ سوراخ اسفنجی
millepore
U
مرجان سوراخ سوراخ
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
therein
U
دران
plough land
U
مقداری زمین که با هشت گاومیتوانستند در یک سال شخم بزنند
slideway
U
راهی که دران سر
therabout
U
دران حدود
thereabout
U
دران حدود
offing
U
دران نزدیکی ها
drags
U
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
dragged
U
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drag
U
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
oversale
U
پیش فروش چیزی به مقداری که بعدا` نتوان تحویل داد
soft valve
U
شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
breaches
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
nuclide
U
انواع اتم هایی که حاوی پروتون و نوترون و مقداری نیرو میباشند
plene administrative preter
U
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
defaulting
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulted
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
biases
U
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
bias
U
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
default
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaults
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
it is not subject to review
U
دران روا نیست
therewith
U
دران هنگام بدانوسیله
then
U
انگاه دران هنگام
nautch
U
که دران رقاص میرقصند
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
creditor's bill
U
رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
river
U
رودخانه
river clay
U
گل رودخانه
river gravel
U
شن رودخانه
glacier
U
رودخانه یخ
rever
U
رودخانه
glaciers
U
رودخانه یخ
river line
U
خط رودخانه
rivers
U
رودخانه
thumbhole
U
حفرهای که شست دران جابگیرد
scrinium
U
لوله یاصندوقی که دران طوماربگذارند
i had no voice in that matter
U
من دران قضیه رایی نداشتم
swimming bath
U
تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
errors slipped in
U
اشتباهاتی دران راه یافت
thereis not a p of truth init
U
ذرهای راستی دران نیست
pot liquor
U
اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
polytonality
U
ایجاد چندلحن دران واحد
polytony
U
ایجادچند لحن دران واحد
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
an open river
U
رودخانه باز
ostiary
U
دهانه رودخانه
stream
U
رودخانه ابراهه
strands
U
لایه رودخانه
by water
U
از راه رودخانه
stethe
U
ساحل رودخانه
riparian
U
ساحل رودخانه زی
strand
U
لایه رودخانه
low water
U
فروکش اب رودخانه
river mouth
U
دهانه رودخانه
fork of ... river
U
شاخه رودخانه ...
upstream
U
بالای رودخانه
river line
U
خط ساحل رودخانه
potamology
U
مبحث رودخانه ها
conferva
U
علف رودخانه
streams
U
رودخانه ابراهه
the river karoon
U
رودخانه کارون
the karoon river
U
رودخانه کارون
streamed
U
رودخانه ابراهه
euphrates
U
رودخانه فرات
water system
U
رودخانه و شعبات ان
river banks
U
ساحل رودخانه
riverward
U
بطرف رودخانه
riverine
U
سواحل رودخانه
alpheus
U
رب النوع رودخانه
river bank
U
ساحل رودخانه
river trip
U
مسافرت رودخانه ای
river trip
U
گردش رودخانه ای
riverbed
U
بستر رودخانه
river beds
U
بستر رودخانه
river profile
U
نیمرخ رودخانه
lethe
U
اب رودخانه بزرخ
levee
U
کناره رودخانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com