Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spit
U
سوراخ کردن تف انداختن
spits
U
سوراخ کردن تف انداختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
hole out
U
انداختن گوی گلف به سوراخ
holes
U
به سوراخ انداختن گوی گلف
putts
U
ضربه برای انداختن به سوراخ
putted
U
ضربه برای انداختن به سوراخ
hole
U
به سوراخ انداختن گوی گلف
putt
U
ضربه برای انداختن به سوراخ
holed
U
به سوراخ انداختن گوی گلف
holing
U
به سوراخ انداختن گوی گلف
putter
U
چوب مخصوص انداختن گوی به سوراخ
puttered
U
چوب مخصوص انداختن گوی به سوراخ
puttering
U
چوب مخصوص انداختن گوی به سوراخ
putters
U
چوب مخصوص انداختن گوی به سوراخ
holeable
U
گوی اسان برای به سوراخ انداختن
deuce
U
انداختن گوی گلف به سوراخ با دو ضربه دیوس
tap in
U
والیبالی زدن توپ بسکتبال انداختن گوی گلف با ضربه ارام به سوراخ
to pink out leather
U
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation
U
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
breached
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
pink
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinkest
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl
U
سوراخ سوراخ کردن دریدن
cancellate
U
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
riddles
U
سوراخ سوراخ کردن
riddle
U
سوراخ سوراخ کردن
centered
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie
U
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag
U
کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
sights
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sight
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration
U
چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
float stone
U
سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
gruyere cheese
U
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate
U
ثقبه دار سوراخ سوراخ
to break open
U
سوراخ کردن
scuttles
U
سوراخ کردن
to burn a hole
U
سوراخ کردن
to punch a hole in
U
سوراخ کردن
wear a hole in
U
سوراخ کردن
boring
U
سوراخ کردن
scuttling
U
سوراخ کردن
perforating
U
سوراخ کردن
perforates
U
سوراخ کردن
to set abroach
U
سوراخ کردن
punches
U
سوراخ کردن
scuttled
U
سوراخ کردن
punch
U
سوراخ کردن
drills
U
سوراخ کردن
punched
U
سوراخ کردن
drilled
U
سوراخ کردن
pooled
U
سوراخ کردن
pools
U
سوراخ کردن
foraminate
U
سوراخ کردن
drill
U
سوراخ کردن
pierce
U
سوراخ کردن
pierces
U
سوراخ کردن
pool
U
سوراخ کردن
scuttle
U
سوراخ کردن
to drill through
U
سوراخ کردن
stab
U
سوراخ کردن
to poke a hole in any thing
U
سوراخ کردن
broached
U
سوراخ کردن
steek
U
سوراخ کردن
delved
U
سوراخ کردن
to pick a hole in
U
سوراخ کردن
transfix
U
سوراخ کردن
broach
U
سوراخ کردن
gores
U
سوراخ کردن
bores
U
سوراخ کردن
goring
U
سوراخ کردن
delves
U
سوراخ کردن
incising
U
سوراخ کردن
delving
U
سوراخ کردن
stabs
U
سوراخ کردن
gored
U
سوراخ کردن
broaches
U
سوراخ کردن
bore
U
سوراخ کردن
stabbed
U
سوراخ کردن
delve
U
سوراخ کردن
broaching
U
سوراخ کردن
perforate
U
سوراخ کردن
gore
U
سوراخ کردن
broaches
U
سوراخ کردن قایق
gride
U
سوراخ کردن فرورفتن
To bark up the wrong tree.
<idiom>
[سوراخ دعا را گم کردن]
puncturing
U
سوراخ کردن شکست
burr
U
بامته سوراخ کردن
tusks
U
سوراخ کردن یا کندن
pertusion
U
عمل سوراخ کردن
to peck a hole in
U
با نوک سوراخ کردن
burring
U
بامته سوراخ کردن
burrs
U
بامته سوراخ کردن
broached
U
سوراخ کردن قایق
broach
U
سوراخ کردن قایق
broaching
U
سوراخ کردن قایق
burred
U
بامته سوراخ کردن
punctures
U
سوراخ کردن شکست
precision bore
U
سوراخ کردن دقیق
punches
U
سوراخ ایجاد کردن
to tear a hole in
U
سوراخ یا پاره کردن
pecks
U
بانوک سوراخ کردن
prongs
U
باچنگ ک سوراخ کردن
punch
U
سوراخ ایجاد کردن
hollow forge
U
سوراخ کردن گرم
prong
U
باچنگ ک سوراخ کردن
tusk
U
سوراخ کردن یا کندن
punched
U
سوراخ ایجاد کردن
punched
U
مهر کردن سوراخ
peck
U
بانوک سوراخ کردن
punch
U
مهر کردن سوراخ
lack vt
U
با گلوله سوراخ کردن
lancinate
U
بانیزه سوراخ کردن
punches
U
مهر کردن سوراخ
punctured
U
سوراخ کردن شکست
back drill
U
از پشت سوراخ کردن
pecking
U
بانوک سوراخ کردن
pecked
U
بانوک سوراخ کردن
puncture
U
سوراخ کردن شکست
transfixion
U
عمل سوراخ کردن
peeps
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep
U
از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
slots
U
سوراخ کردن شکاف کوچک
drill
U
سوراخ کردن چاه کندن
slot
U
سوراخ کردن شکاف کوچک
punctured
U
سوراخ کردن پنچر شدن
puncturing
U
سوراخ کردن پنچر شدن
slotting
U
سوراخ کردن شکاف کوچک
puncture
U
سوراخ کردن پنچر شدن
unkennel
U
از سوراخ یا لانه بیرون کردن
drills
U
سوراخ کردن چاه کندن
drilled
U
سوراخ کردن چاه کندن
punctures
U
سوراخ کردن پنچر شدن
jabbing
U
خنجر زدن سوراخ کردن
notch
U
شکاف چوبخط سوراخ کردن
back drilling attachment
U
تجهیزات سوراخ کردن از پشت
jabs
U
خنجر زدن سوراخ کردن
jab
U
خنجر زدن سوراخ کردن
notches
U
شکاف چوبخط سوراخ کردن
jabbed
U
خنجر زدن سوراخ کردن
rupturing
U
شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
ruptures
U
شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
bore
U
وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
fraise
U
گشادتر کردن سوراخ اره مدور
stave
U
شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
karatonyxis
U
عمبل اب مرواریدبوسیله سوراخ کردن قرنیه
loopholes
U
سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
pinhole
U
سوراخ کردن برای گوشی یاز
loophole
U
سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
borer
U
هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
bores
U
وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
rupture
U
شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
launch
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launches
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launching
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched
U
به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
entrancing
U
مدهوش کردن دربیهوشی یاغش انداختن ازخودبیخودکردن زیادشیفته کردن
to cut out
U
بریدن ودراوردن- پیش دستی کردن بر- اماده کردن-انداختن
entranced
U
مدهوش کردن دربیهوشی یاغش انداختن ازخودبیخودکردن زیادشیفته کردن
entrance
U
مدهوش کردن دربیهوشی یاغش انداختن ازخودبیخودکردن زیادشیفته کردن
primming
U
بتونه کاری کردن راه انداختن موتور یا گرم کردن ان
entrances
U
مدهوش کردن دربیهوشی یاغش انداختن ازخودبیخودکردن زیادشیفته کردن
lanciation
U
سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
concrete coring drill
U
مته برای سوراخ کردن هسته بتن
jackhammer
U
مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
operate
U
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operated
U
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
operates
U
به کار انداختن خرید و فروش کردن معامله کردن
bring down
U
به زمین انداختن حریف انداختن شکار
thrust
U
سوراخ کردن رخنه کردن در
punch
U
منگنه کردن سوراخ کردن
penetrated
U
رخنه کردن سوراخ کردن
impaled
U
سوراخ کردن احاطه کردن
punched
U
منگنه کردن سوراخ کردن
impale
U
سوراخ کردن احاطه کردن
impaling
U
سوراخ کردن احاطه کردن
impales
U
سوراخ کردن احاطه کردن
penetrates
U
رخنه کردن سوراخ کردن
thrusting
U
سوراخ کردن رخنه کردن در
punches
U
منگنه کردن سوراخ کردن
gimlet
U
سوراخ کردن مته کردن
penetract
U
رخنه کردن سوراخ کردن
perforates
U
سوراخ کردن نفوذ کردن
penetrate
U
رخنه کردن سوراخ کردن
stick
U
سوراخ کردن نصب کردن
thrusts
U
سوراخ کردن رخنه کردن در
gimlets
U
سوراخ کردن مته کردن
perforate
U
سوراخ کردن نفوذ کردن
perforating
U
سوراخ کردن نفوذ کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com