Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bailer
U
سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jukebox
U
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
jukeboxes
U
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
extravasate
U
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
emit
U
بیرون ریختن
jet
U
بیرون ریختن
outpour
U
بیرون ریختن
emitted
U
بیرون ریختن
vented
U
بیرون ریختن
vent
U
بیرون ریختن
effuse
U
بیرون ریختن از
to pour out
U
بیرون ریختن
emits
U
بیرون ریختن
venting
U
بیرون ریختن
vents
U
بیرون ریختن
void
U
بیرون ریختن
to break out
U
بیرون ریختن
emitting
U
بیرون ریختن
jetting
U
بیرون ریختن
jetted
U
بیرون ریختن
jets
U
بیرون ریختن
emitting
U
بیرون ریختن انتشارنور
emits
U
بیرون ریختن انتشارنور
emit
U
بیرون ریختن انتشارنور
bail
U
بیرون ریختن اب ازقایق
emitted
U
بیرون ریختن انتشارنور
vent
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
venting
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vents
U
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
dry sail
U
بیرون اوردن قایق از اب
gravity extraction
U
بیرون ریختن یا پرتاب بار ازهواپیما با استفاده از سقوط ازاد
freeboard
U
قسمتی از قایق که بیرون اب است
planing hull
U
بدنه قایق که در سرعت زیاداز اب بیرون می اید
lightening hole
U
سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
slot
U
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slotting
U
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slots
U
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
to turn out
U
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
penny in the slot
U
سوراخی برای انداختن پول خرد در ان تعبیه شده و پول را در ان می اندازند
zahn cup
U
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
to mark out one's course
U
طرحی برای رویه خود ریختن
jettisons
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
on tap
<adj.>
U
همیشه آماده
[برای ریختن از شیره بشکه]
jettisoned
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettison
U
به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
sneakboat
U
قایق ته پهن برای شکارمرغابی
When is there a ferry to ...?
چه وقت قایق برای ... هست؟
sneakbox
U
قایق ته پهن برای شکارمرغابی
canopies
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
life raft
قایق چوبی
[برای نجات غریق]
to sweat coins
U
مسکوکات رادرکیسه ریختن وتکان دادن برای اینکه ذراتی ازانهاساییده شود
mooring line
U
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
burdended
U
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
ballast
U
فلز سنگین کف قایق برای حفظ تعادل
sportfisherman
U
قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
hike out
U
خم شدن یا اویختن به لبه قایق برای ایجاد تعادل
bollards
U
تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
painters
U
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
daggerboard
U
تیر یا صفحه متحرک ته قایق برای حفظ تعادل
painter
U
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
bollard
U
تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
chain plate
U
صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
Are you going out tonight?
U
امشب میروید بیرون
[برای گردش]
؟
to step out
U
برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
cabled
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
outrigger
U
چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
hydroplane
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
spill wind
U
سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
marlinespike
U
وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
hydroplanes
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning
U
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
cable
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
jeheemy
U
جرثقیل سنگین برای بیرون کشیدن قایقها از گل
hawking
U
شکارباباز سرفه برای بیرون اوردن خلط
mooring penant
U
طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
yaght club
U
باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
parking siding
U
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
siding
[railway]
U
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding
U
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding
U
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
siding
[railway]
U
دوراهی راه آهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
pickup
U
انداختن چوب و نخ بعقب برای بیرون اوردن ماهی از اب
parking siding
U
دوراهی راه اهن
[برای بیرون بودن از ترافیک]
traveler
U
میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
trapoze
U
سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
block the plate
U
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
diver's flag
U
پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
lubber's line
U
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind
U
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
porousness
U
پر سوراخی
porosity
U
پر سوراخی
PCMCIA
U
سوراخی
culver-house
U
[سوراخی در کبوترخانه]
to stuff up a hole
U
سوراخی را گرفتن
a breach in the fence
U
سوراخی در حصار
to strain at a gnat
U
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
find touch
U
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
to plug
U
سوراخی را گرفتن
[ بستن]
tamp
U
سوراخی را با شن وغیره پرکردن
witjout
U
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
tampons
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
tampon
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
pinhole
U
سوراخی که ازفرو کردن سنجاق درچیزی پدیداید
tacks
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
holing
U
سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
female
U
سوراخی که سوزنی وارد آن میشود تا اتصال برقرار شود
holes
U
سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
hole
U
سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
holed
U
سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
cards
U
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card
U
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
bush
U
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bushes
U
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
outward bound
U
عازم بیرون روانه بیرون
extrusion
U
بیرون اندازی بیرون امدگی
ejected
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting
U
بیرون راندن بیرون انداختن
eject
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejects
U
بیرون راندن بیرون انداختن
sockets
U
سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
socket
[سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
relief hole
U
سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
boat space
U
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
showboat
U
قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
alignment
U
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments
U
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
lubber's hole
U
سوراخی در نوک کشتی نزدیک دگل که طناب دگل بوسیله ان بالا وپایین میرود
differential compression check
U
ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
off one's hands
U
بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
besprinkle
U
ریختن
strew
U
ریختن
grout
U
ریختن
strewed
U
ریختن
interfuse
U
در هم ریختن
spilling
U
ریختن
mixing
U
در هم ریختن
spilled
U
ریختن
strews
U
ریختن
interfusion
U
در هم ریختن
spill
U
ریختن
dump
U
ریختن
lash vi
U
ریختن
to take a cast of
U
ریختن
infuse
U
ریختن
infused
U
ریختن
affose
U
ریختن
affuse
U
ریختن
infusing
U
ریختن
infuses
U
ریختن
affution
U
ریختن
effuse
U
ریختن
to water
U
آب ریختن
strewing
U
ریختن
disembogue
U
ریختن
disassemble
U
به هم ریختن
strewn
U
ریختن
spills
U
ریختن
pouring
U
ریختن
shed
U
ریختن
pours
U
ریختن
bestrew
U
ریختن
pour
U
ریختن
poured
U
ریختن
to take to one's legs
U
ریختن
sands
U
شن ریختن
birl
U
ریختن
skink
U
ریختن
mewed
U
پر ریختن
mewing
U
پر ریختن
shedding
U
ریختن
lave
U
ریختن
cast concrete
U
ریختن
yeild
U
ریختن
sand
U
شن ریختن
spilled or spilt
U
ریختن
mew
U
پر ریختن
sheds
U
ریختن
to inject into the bowels
U
ریختن
overfeed
U
زیادمصالح ریختن در
fall in
U
فرو ریختن
cast concrete
U
بتن ریختن
decants
U
ریختن شراب
fob
U
بجیب ریختن
to rain tears
U
اشک ریختن
cave
U
فرو ریختن
bleed
U
خون ریختن
cast up hill
U
سربالا ریختن
bleeds
U
خون ریختن
rewritten
U
از نو طرح ریختن
To cast in a mould .
U
درقالب ریختن
rewrote
U
از نو طرح ریختن
decant
U
ریختن شراب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com