English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
embark U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stage U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stages U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
fare dodger U کسی که بدون بلیط سوار وسایل نقلیه می شود
embarking U درکشتی سوار کردن
embarked U درکشتی سوار کردن
embark U درکشتی سوار کردن
embarks U درکشتی سوار کردن
on board <idiom> U وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
mounting U سوار کردن وسایل
staging U سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
juryrig U سوار کردن موقت وسایل
axle stub U اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
automotive U مربوط به وسایل نقلیه خودرو
tachograph U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
speedograph U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
black box U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
to ride and tie U اسپیرا بشراکت سوار شدن بدین سان که یکی سوار ان شده جلورود
cavalry U سوار نظامی سوار اسبی
to ride on the bus U سوار اتوبوس شدن [برای رفتن به جایی]
mounted U به طور سواره سوار شده روی وسیله دیگر
horse guards U گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
Which bus do I take for the opera? U برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
Which bus do I take to Victoria Station? U کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
cavalry man U سوار در سوار نظام
transhipment U انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
tracked vehicle U وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
transhipment U انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
fabricate U سوار کردن
mounts U سوار کردن
modulating U سوار کردن
mount U سوار کردن
assembled U سوار کردن
assembles U سوار کردن
rigs U سوار کردن
assemble U سوار کردن
rigged U سوار کردن
fabricated U سوار کردن
take up U سوار کردن
rig U سوار کردن
modulate U سوار کردن
fabricating U سوار کردن
fabricates U سوار کردن
modulates U سوار کردن
enchase U سوار کردن
pick up U سوار کردن مسافر
assembles U سوار کردن قطعات
imbark U در کشتی سوار کردن
sets U سوار کردن جاانداختن
install U سوار کردن جادادن
to give somebody a ride U کسی را سوار کردن
modulating U سوار کردن موج
rodeos U سوار کاری کردن
rodeo U سوار کاری کردن
modulate U سوار کردن موج
take on U مسافر سوار کردن
modulates U سوار کردن موج
setting up apparatus U دستگاه سوار کردن
to give somebody a lift U کسی را سوار کردن
to take ship U در کشتی سوار کردن
setting up U سوار کردن جاانداختن
installing U سوار کردن جادادن
assemble U سوار کردن قطعات
entrain U سوار کردن کشیدن
assembled U سوار کردن قطعات
installs U سوار کردن جادادن
staging U سوار کردن جا دادن
set U سوار کردن جاانداختن
remounted U برگشتن دوباره سوار کردن
assemblages U انجمن عمل سوار کردن
remount U برگشتن دوباره سوار کردن
assemblage U انجمن عمل سوار کردن
erected U بناکردن سوار یا نصب کردن
removable U قابل سوار و پیاده کردن
mounting U اسباب سوار شدن یا کردن
erect U بناکردن سوار یا نصب کردن
erecting U بناکردن سوار یا نصب کردن
erects U بناکردن سوار یا نصب کردن
remounts U برگشتن دوباره سوار کردن
remounting U برگشتن دوباره سوار کردن
piggy back traffic U حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
piggyback trafic U حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
To pick up a passenger. U مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
piggybacks U پرپشت یاشانه سوار شدن کول کردن
the setting of a gem U سوار کردن یا کار گذاشتن یانشاندن گوهری
port of embarkation U بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
ramp U محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
ramps U محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
piggyback U پرپشت یاشانه سوار شدن کول کردن
vehicle stopping distance U مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
piggyback <idiom> U روی کتف نشاندن ،پشت خود سوار کردن
transit area U منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
overhauled U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
to give one a lift U کسیرا پیش خود سوار کردن وقسمتی از راه بردن
rail loading U سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
roll on roll off U روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
jig U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
roll on roll off U سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
transfer loader U دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
floppy U دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppies U دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy discs U دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy disk U دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy disks U دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
time charter U اجاره کردن وسیله نقلیه برای مدت معین
parking U پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
assembles U سوار کردن گردهمایی کردن
mount U قنداق سوار کردن بر پا کردن
assemble U سوار کردن گردهمایی کردن
mounts U قنداق سوار کردن بر پا کردن
assembled U سوار کردن گردهمایی کردن
board U سوار
trooper U سوار
outside ofa horse U سوار
boarded U سوار
horsewomen U سوار
horseback U سوار
piece U سوار
pieces U سوار
in the saddle U سوار
horsewoman U سوار
troopers U سوار
Other means of transport U سایر وسایل نقلیه
horsewomen U سوار اسب
rider U سوار کار
modulation U سوار سازی
surfer U موج سوار
skim boarder U موج سوار
equestrienne U زن اسب سوار
board surfer U موج سوار
horseman U اسب سوار
horseman U سوار کار
biker U موتورسیکلت سوار
biker U دوچرخه سوار
vedette U قراول سوار
mounted U سوار شده
ride U سوار شدن
riders U سوار کار
horsewoman U سوار اسب
rides U سوار شدن
on board a ship U سوار کشتی
armored cavalry U سوار زرهی
on shipboard U سوار کشتی
boot and saddle U سوار شوید
bicyclist U دوچرخه سوار
on stilts U سوار چوب پا
acheval U سوار بر اسب
up U سوار براسب سر پا
mounts U سوار شدن بر
cavalier U اسب سوار
cavalier U سرباز سوار
horse breaker U چابک سوار
chevalier U سوار دلاور
horseback U سوار براسب
upping U سوار براسب سر پا
equitant U سوار بر اسب
washine U موج سوار زن
Mts U سوار شدن
boaters U زورق سوار
cavalry U سوار زرهی
reinsman U اسب سوار
mount U سوار شدن بر
jockeys U چابک سوار
cantering U سوار اسب
tobogganist U سورتمه سوار
tobogganer U سورتمه سوار
cantered U سوار اسب
get in U سوار شدن
canter U سوار اسب
get on U سوار شدن
jockey U چابک سوار
Mt U سوار شدن
horsemen U اسب سوار
motorist U ماشین سوار
motorists U ماشین سوار
cyclist U دوچرخه سوار
cyclists U دوچرخه سوار
upped U سوار براسب سر پا
canters U سوار اسب
equestrian U اسب سوار
horse man U اسب سوار
equestrian U چابک سوار
modulation U سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
amaxophobia U هراس ازمسافرت با وسایل نقلیه
trafficking U رفت و امد وسایل نقلیه
traffics U رفت و امد وسایل نقلیه
traffic U رفت و امد وسایل نقلیه
automotive U تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com