Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Saadi was a giant among men .
U
سعدی از مردان بزرگ روزگار بود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lacrosse
U
بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
gulistan of sadi
U
گلستان سعدی
time is the great healer
<proverb>
U
سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران
menfolk
U
مردان
men of the d.
U
مردان وقت
the males
U
پسران یا مردان
males of military age
U
مردان در سن سربازی
timed
U
روزگار
times
U
روزگار
in the days of
U
در روزگار
time
U
روزگار
urning
U
در همجنس خواهی مردان
men of that stamp
U
این قبیل مردان
reverses of fortune
U
برگشت روزگار
in this day and age
<adv.>
U
در این روزگار
these days
<adv.>
U
در این روزگار
nowadays
<adv.>
U
در این روزگار
at the present day
<adv.>
U
در این روزگار
hard time
U
روزگار سخت
the hand of the time
U
دست روزگار
in ancient times
U
در روزگار باستانی
aftertime
U
روزگار واپسین
langsyne
U
در روزگار پیشین
periods
U
روزگار نوبت
periods
U
وقت روزگار
period
U
روزگار نوبت
dame fortune
U
مادر روزگار
the days of old
U
روزگار پیشین
foretime
U
روزگار پیشین
worlds
U
عالم روزگار
world
U
عالم روزگار
period
U
وقت روزگار
f. and reflux
U
تغییرات روزگار
the male sex
U
جنس ذکور مردان وپسران
a comparison of men's salaries with those of women
U
مقایسه حقوق مردان با زنان
men affifty and above
U
مردان پنجاه ساله به بالا
antiquities
U
روزگار باستان قدمت
neo hebraic age
U
روزگار پیسن سنگ
antiquity
U
روزگار باستان قدمت
he lined up his men
U
مردان خود را در صف اورد صف ارایی کرد
height of the volleyball net
U
34/2متر برای مردان و 42/2 متربرای زنان
To know the vicessetudes ( up and downs ) of life .
U
سرد وگرم روزگار را چشیدن
hang out
<idiom>
U
به بطالت گذراندن روزگار کردن
to beat the living daylights out of someone
<idiom>
U
دمار از روزگار کسی درآوردن
To wreck some ones life .
U
روزگار کسی راسیاه کردن
gold digger
U
زنی که با افسونهای زنانه مردان را تیغ میزند
make ends meet
<idiom>
U
باپول شخصی گذران روزگار کردن
herr
U
اقا) لقبی که پیش ازنام مردان المان ی بکارمیرودوبرابربااست
aftershave
U
[مایع خوشبویی که مردان بعد از اصلاح به صورت می زنند.]
jabot
U
دستمال سینه چین دار مردان قرن هجدهم
succuba
U
جنی یا دیو مادهای که هنگام شب بغل خواب مردان میشود
walker cup
U
مسابقه گلف بین مردان اماتور امریکا و انگلستان سالی یک بار
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
ruffe
U
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruff
U
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffs
U
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
sprint medley
U
دو سرعت امدادی شامل 002004 و 008 متر برای مردان و 001 002 و 004 متربرای زنان
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
shot
U
ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
shots
U
ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
fita round
U
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز فاصله 03 تا 09 متربرای مردان و 03 تا 07 متربرای زنان با تیر و کمان
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
men's western round
U
مسابقه مردان با 84 تیر از08 متری و 84 تیر از 06متری با تیر و کمان
wand shoot
U
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
men's national round
U
مسابقه مردان در سطح ملی با 84 تیر از 08 متری و 42تیر از 06 متری با تیر وکمان
st george round
U
مسابقه مردان هر کدام با 63تیر در مسافت 001 متر و63 تیر در 08 متر و 63 تیردر 06 متر با تیر و کمان
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
great-
U
بزرگ
greatest
U
بزرگ
great
U
بزرگ
doyennes
U
زن بزرگ
doyenne
U
زن بزرگ
decuman
U
بزرگ
majuscule
U
بزرگ
majuscular
U
بزرگ
majestic
U
بزرگ
mightier
U
بزرگ
megapod
U
بزرگ پا
mightiest
U
بزرگ
nonus
U
بزرگ
full bottomed
U
بزرگ
considerably large
U
بس بزرگ
paternal grandmother
U
نه نه بزرگ
propylon
U
در بزرگ
egregious
U
بزرگ
canis majoris
U
سگ بزرگ
canis major
U
سگ بزرگ
bandog
U
سگ بزرگ
hugeous
U
بزرگ
massive
U
بزرگ
king size
U
بزرگ
large sized
U
بزرگ
biggest
U
بزرگ
bulkier
U
بزرگ
large sized a
U
بزرگ
of a large size
U
بزرگ
bulkiest
U
بزرگ
bulky
U
بزرگ
bigger
U
بزرگ
dignified
U
بزرگ
long ton
U
تن بزرگ
massively
U
بزرگ
immane
U
بزرگ
mighty
U
بزرگ
voluminous
U
بزرگ
magacephalic
U
بزرگ سر
headman
U
بزرگ
headmen
U
بزرگ
adults
U
بزرگ
adult
U
بزرگ
macrocephalic
U
بزرگ سر
macro
U
بزرگ
big
U
بزرگ
eminent
U
بزرگ
small
U
بزرگ نه
smaller
U
بزرگ نه
smallest
U
بزرگ نه
vasty
U
بزرگ
gross
U
بزرگ
grossed
U
بزرگ
grosser
U
بزرگ
largest
U
بزرگ
gate
U
در بزرگ
grosses
U
بزرگ
spanking
U
بزرگ
spankings
U
بزرگ
enormous
U
بزرگ
high
U
بزرگ
highest
U
بزرگ
highs
U
بزرگ
major
U
بزرگ
majored
U
بزرگ
majoring
U
بزرگ
walloping
U
بزرگ
wallopings
U
بزرگ
swingeing
U
بزرگ
large
U
بزرگ
larger
U
بزرگ
grossest
U
بزرگ
gates
U
در بزرگ
grave
U
بزرگ
jumbo
U
بزرگ
extra-
U
بزرگ
stour
U
بزرگ
jumbos
U
بزرگ
extras
U
بزرگ
graves
U
بزرگ
gravest
U
بزرگ
extra
U
بزرگ
extensive
U
بزرگ
vast
U
بزرگ
swith
U
بزرگ
grossing
U
بزرگ
archpriest
U
کشیش بزرگ
argosy
U
کشتی بزرگ
avous
U
پدر بزرگ
archenemy
U
دشمن بزرگ
dalmatian
U
نوعی سگ بزرگ
archfiend
U
دیو بزرگ
archbshop
U
اسقف بزرگ
archduke
U
دوک بزرگ
storing
U
مغازه بزرگ
store
U
مغازه بزرگ
swelled
U
بزرگ شدن
whackings
U
خیلی بزرگ
swells
U
بزرگ شدن
d. store
U
مغازه بزرگ
archduchess
U
دوشس بزرگ
whacking
U
خیلی بزرگ
daito
U
شمشیر بزرگ
bulldogs
U
نوعی سگ بزرگ
bulldog
U
نوعی سگ بزرگ
distending
U
بزرگ کردن
conger
U
مارماهی بزرگ
colosseum
U
سالن بزرگ
bronchocele
U
بزرگ شدگی
cleek
U
قلاب بزرگ
caldron
U
کتری بزرگ
the wain
U
خرس بزرگ
billowed
U
موج بزرگ اب
billow
U
موج بزرگ اب
distends
U
بزرگ کردن
bonefire
U
اتش بزرگ
billows
U
موج بزرگ اب
grand father
U
پدر بزرگ
billowing
U
موج بزرگ اب
charles's wain
U
خرس بزرگ
bass drum
U
طبل بزرگ
bass fiddle
U
ویلن سل بزرگ
case knife
U
چاقوی بزرگ
big bang
U
انفجار بزرگ
distend
U
بزرگ کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com