Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
conduction velocity
U
سرعت رسانش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conduction
U
رسانش
saltatory conduction
U
رسانش پرشی
bone conduction
U
رسانش استخوانی
conduction electron
U
الکترون رسانش
stimulus conduction
U
رسانش محرک
neural conduction
U
رسانش عصبی
metallic conduction
U
رسانش فلز
metallic conduction
U
رسانش فلزی
electrolytic conduction
U
رسانش الکترولیتی
equivalent conduction
U
رسانش هم ارز
electrical conduction
U
رسانش الکتریکی
parabiosis
U
وقفه رسانش عصبی
steady state conduction
U
رسانش با حالت پایا
conduction band edge
U
لبه نوار رسانش
conduction
U
رسانش الکتریکی هدایت
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
U
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed
U
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate
U
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
rate of flame propagation
U
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer
U
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring
U
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity
U
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerate
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
U
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerated
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
transonic
U
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity
U
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
airspeeds
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
U
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
supersonic
U
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed
U
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
U
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate
U
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed
U
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
fasts
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
calibrated air speed
U
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fast
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerating
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
speed
U
سرعت
souic do
U
سرعت
accelerating
U
بر سرعت
accelerates
U
بر سرعت
accelerated
U
بر سرعت
pace
U
سرعت
low velocity
U
کم سرعت
paced
U
سرعت
paces
U
سرعت
low velocity
U
با سرعت کم
seepage velocity
U
سرعت زه اب
attack speed
U
سرعت تک
accelerate
U
بر سرعت
rapidity
U
سرعت
haste
U
سرعت
promptitude
U
سرعت
terminal velocity
U
سرعت حد
tilt
U
سرعت
tilted
U
سرعت
speeds
U
سرعت
speeding
U
سرعت
tilts
U
سرعت
line speed
U
سرعت خط
rate
U
سرعت
rates
U
سرعت
speediness
U
سرعت
swiftness
U
سرعت
fleety
U
به سرعت
swiftly
U
به سرعت
fastnesses
U
سرعت
directly
U
به سرعت
liner velocity
U
سرعت
velocities
U
سرعت
speedy
U
سرعت
acceleration
U
سرعت
fastness
U
سرعت
velocity
U
سرعت
expeditiousness
U
سرعت
celerity
U
سرعت
quickness
U
سرعت انتقال
reverse speed
U
سرعت معکوس
delivery speed
U
سرعت تحویل
deceleration lane
U
خط تقلیل سرعت
rate of deposition
U
سرعت ته نشست
rate constant
U
ثابت سرعت
rate equation
U
معادله سرعت
radial velocity
U
سرعت شعاعی
ground speed
U
سرعت زمینی
quickness
U
سرعت فوریت
phase velocity
U
سرعت فاز
critical velocity
U
سرعت بحرانی
phase speed
U
سرعت فاز
permissible velocity
U
سرعت مجاز
surface speed
U
سرعت محیطی
peripheral speed
U
سرعت محیطی
cruising speed
U
سرعت دریانوردی
dashman
U
دونده سرعت
piston speed
U
سرعت پیستون
phase velocity
U
سرعت موج
cyclometer
U
سرعت سنج
group velocity
U
سرعت گروهی
perceptual speed
U
سرعت ادراک
design speed
U
سرعت مبنا
flank speed
U
سرعت جانبی
flank speed
U
حداکثر سرعت
flat out
U
حداکثر سرعت
expediting
U
سرعت بخشیدن
safe velocity
U
سرعت مطلوب
ultimate speed
U
سرعت نهایی
final velocity
U
سرعت نهایی
drift of a current
U
سرعت جریان
rate of current
U
سرعت جریان
drift velocity
U
سرعت رانش
drift velocity
U
سرعت سوق
fall velocity
U
سرعت سقوط
exhaust velosity
U
سرعت خروج
escape velocity
U
سرعت گریز
escape velocity
U
سرعت فرار
electron velocity
U
سرعت الکترونها
engin speed
U
سرعت موتور
fleetness
U
سرعت سیر
rotational speed
U
سرعت چرخش
response rate
U
سرعت پاسخ
races
U
مسابقه سرعت
raced
U
مسابقه سرعت
race
U
مسابقه سرعت
full speed
U
حداکثر سرعت
full speed
U
سرعت کامل
friction velocity
U
سرعت اصطکاکی
rate of dissolution
U
سرعت انحلال
rate of fire
U
سرعت تیر
expedites
U
سرعت بخشیدن
rate of pouring
U
سرعت ریزش
flying speed
U
سرعت پرواز
rate of reaction
U
سرعت واکنش
reading rate
U
سرعت خواندن
reading speed
U
سرعت خواندن
relative velocity
U
سرعت نسبی
velocity
U
سرعت حرکت
endurance time
U
سرعت مداوم
pen speed
U
سرعت قلم
base speed
U
سرعت منتجه
airspeed indicator
U
سرعت نما
moderate speed
U
سرعت متعادل
linear speed
U
سرعت خطی
actual velocity
U
سرعت واقعی
motor speed
U
سرعت موتور
accelerometer
U
سرعت سنج
acceleration lane
U
خط سرعت گیری
absolute velocity
U
سرعت مطلق
muzzle velocity
U
سرعت دهانه
limiting speed
U
سرعت محدود
burst rate
U
سرعت پشت سر هم
light velocity
U
سرعت نور
rate of learning
U
سرعت یادگیری
celerity
U
سرعت فاز
celerity
U
سرعت موج
angular speed
U
سرعت زاویهای
angular velocity
U
سرعت زاویهای
basic speed
U
سرعت اولیه
base speed
U
سرعت مبنا
initial speed
U
سرعت اولیه
local velocity
U
سرعت موضعی
low speed aerodynamics
U
ایرودینامیک سرعت کم
input speed
U
سرعت اولیه
average speed
U
سرعت متوسط
liner velocity
U
بردار سرعت
bit rate
U
سرعت ذرهای
maximum speed
U
حداکثر سرعت
mean speed
U
سرعت متوسط
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com