Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
scoot
U
سرعت داشتن
scooted
U
سرعت داشتن
scooting
U
سرعت داشتن
scoots
U
سرعت داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
constant speed propeller
U
ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
vertical take off and landing
U
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
Other Matches
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio
U
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate
U
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed
U
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
rate of flame propagation
U
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer
U
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
muzzle velocity
U
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
U
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerates
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
U
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerating
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
air plot wind velocity
U
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic
U
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
airspeed
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
U
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic
U
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed
U
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed
U
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
aircraft block speed
U
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
sustained rate
U
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
fasts
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
calibrated air speed
U
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
decelerates
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerated
U
از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
long for
U
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
to have something in reserve
U
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
lead a dog's life
<idiom>
U
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
velocity
U
سرعت
speedy
U
سرعت
fastnesses
U
سرعت
expeditiousness
U
سرعت
velocities
U
سرعت
fleety
U
به سرعت
swiftly
U
به سرعت
directly
U
به سرعت
swiftness
U
سرعت
rates
U
سرعت
fastness
U
سرعت
terminal velocity
U
سرعت حد
speeds
U
سرعت
speeding
U
سرعت
haste
U
سرعت
speediness
U
سرعت
souic do
U
سرعت
seepage velocity
U
سرعت زه اب
pace
U
سرعت
low velocity
U
با سرعت کم
low velocity
U
کم سرعت
liner velocity
U
سرعت
line speed
U
سرعت خط
paced
U
سرعت
speed
U
سرعت
promptitude
U
سرعت
paces
U
سرعت
rate
U
سرعت
celerity
U
سرعت
accelerating
U
بر سرعت
accelerates
U
بر سرعت
acceleration
U
سرعت
accelerated
U
بر سرعت
tilts
U
سرعت
rapidity
U
سرعت
tilt
U
سرعت
attack speed
U
سرعت تک
tilted
U
سرعت
accelerate
U
بر سرعت
easiness
[quickness]
U
سرعت انتقال
nippiness
U
سرعت انتقال
speeds
U
اندازه سرعت
fleetness
U
سرعت انتقال
rate of fire
U
سرعت تیر
speeding
U
اندازه سرعت
celerity
U
سرعت انتقال
alacrity
[speed]
U
سرعت انتقال
race
U
مسابقه سرعت
speeds
U
سرعت حرکت
rate of dissolution
U
سرعت انحلال
tempo
U
میزان سرعت
rate of pouring
U
سرعت ریزش
promptitude
U
سرعت انتقال
promptness
U
سرعت انتقال
rotational speed
U
سرعت چرخش
safe velocity
U
سرعت مطلوب
swiftness
U
سرعت انتقال
velocity
U
سرعت انتقال
speed adjustment
U
تنظیم سرعت
speed characteristics
U
مشخصه سرعت
speed control
U
کنترل سرعت
speed controls
U
نافم سرعت
speed indicator
U
سرعت نما
reverse speed
U
سرعت معکوس
high gear
<idiom>
U
آخر سرعت
speed of action
U
سرعت انتقال
rapidity
U
سرعت انتقال
rapidness
U
سرعت انتقال
speediness
U
سرعت انتقال
rate of reaction
U
سرعت واکنش
reading rate
U
سرعت خواندن
reading speed
U
سرعت خواندن
relative velocity
U
سرعت نسبی
pick up speed
<idiom>
U
افزایش سرعت
response rate
U
سرعت پاسخ
speed of advance
U
سرعت پیشروی
orbital velocity
U
سرعت مداری
surface speed
U
سرعت محیطی
permissible velocity
U
سرعت مجاز
phase speed
U
سرعت فاز
phase velocity
U
سرعت فاز
phase velocity
U
سرعت موج
piston speed
U
سرعت پیستون
peripheral speed
U
سرعت محیطی
perceptual speed
U
سرعت ادراک
output speed
U
سرعت خروجی
pace of the green
U
سرعت گوی
apparent velocity
U
سرعت فاهری
patent log
U
سرعت سنج
peak speed
U
حداکثر سرعت
peculiar velocity
U
سرعت خاص
pen speed
U
سرعت قلم
quickness
U
سرعت فوریت
quickness
U
سرعت انتقال
speed
U
اندازه سرعت
accelerometer
U
سرعت سنج
acceleration lane
U
خط سرعت گیری
rate of deposition
U
سرعت ته نشست
absolute velocity
U
سرعت مطلق
speed limits
U
سرعت مجاز
speeding
U
سرعت حرکت
deceleration
U
کاهش سرعت
tempos
U
میزان سرعت
actual velocity
U
سرعت واقعی
speed
U
سرعت حرکت
angular velocity
U
سرعت زاویهای
radial velocity
U
سرعت شعاعی
rate constant
U
ثابت سرعت
rate equation
U
معادله سرعت
angular speed
U
سرعت زاویهای
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com