English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pumicestone slag U سرباره سنگ پایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dross slag U سرباره
cinder U زینتر سرباره
remove slag U سرباره را برداشتن
removal of slag U برداشت سرباره
refining slag U سرباره پالایش
skims U سرباره گرفتن
cinders U زینتر سرباره
slag U سرباره گرفتن
skim U سرباره گرفتن
basic slag U سرباره قلیایی
slag ladle U کفچه سرباره
sticky slag U سرباره چسبناک
ground basic slag U سرباره توماس
foamed slag U سرباره جوشان
dump slag U سرباره دورریز
silicate slag U سرباره سیلیکات
viscous slag U سرباره لزج
oxidizing slag U سرباره احیاء
skimmed U سرباره گرفتن
disintegrating slag U سرباره متلاشی شده
foamed blast furnace slag U سرباره کوره بلند
slag U شلاکه گرفتن سرباره
recucing slag U سرباره احیاء کننده
deoxidizing slag U سرباره یا شلاکه احیا شده
clinker U اجر بسیار محکم لعابدار سرباره
criss-cross U پایی
planter U کف پایی
planters U کف پایی
criss-crosses U پایی
plantar U کف پایی
criss-crossed U پایی
criss-crossing U پایی
pantof U کفش سر پایی
pantof U کفش دم پایی
foot control کنترل پایی
footy U پادار پایی
footrest U زیر پایی
polypody U هزار پایی
velocipede U دوچرخه پایی
panton U کفش دم پایی
papoosh U کفش سر پایی
pedicab U سه چرخه پایی
shoepack U کفش دم پایی
shoepac U کفش دم پایی
pumiceous U سنگ پایی
foot starter U استارتر پایی
espadrille U کفش دم پایی
push bike U دوچرخه پایی
footholds U زیر پایی
elephantiasis U پیل پایی
foot pedal U پدال پایی
foothold U زیر پایی
bicycle U دوچرخه پایی
bicycles U دوچرخه پایی
push bikes U دوچرخه پایی
pedals U پدال پایی
pedalling U پدال پایی
territoriality U بوم پایی
foot operated starting switch استارتر پایی
pedal U پدال پایی
foot brake U ترمز پایی
pedalled U پدال پایی
pedaled U پدال پایی
pedaling U پدال پایی
tarsal U مچ پایی استخوان قوزک پا
kick starter U راه انداز پایی
defendance need U نیاز خویشتن پایی
treadle press U ماشین چاپ پایی
foot starter U راه انداز پایی
an odd slipper U یک لنگه کفش سر پایی
modulus of rigidity U ضریب سخت پایی
lubberliness U بی دست و پایی ناازمودگی
ambulatory psychotherapy U روان درمانی سر پایی
coefficient of rigidity U ضریب سخت پایی
lubberly U از روی کودنی یابیدست و پایی
melodion U یکجور ارگ دستی یا پایی
foot operated starting switch U کلید راه انداز پایی
to muff a catch U از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
to muff a ball U از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
maladroitness U ناشی گری بیدست و پایی
takeoff leg U پایی که فشار برروی ان است
subbass U کلیدرکاب پایی ارگ وپیانو
foot pedal switch سوئیچی که با پدال پایی بکار میافتد.
melodeon U ارگ پایی یا دستی نوعی نی کوچک
pivot foot U پایی که درهنگام حرکت بایدروی زمین بماند
lead U پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
leads U پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com