Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
parried
U
سد کردن دفاع مستقیم
parries
U
سد کردن دفاع مستقیم
parry
U
سد کردن دفاع مستقیم
parrying
U
سد کردن دفاع مستقیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
samisch variation
U
واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
dasd
U
Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission
U
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
russian defence
U
دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence
U
دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
basic
U
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basics
U
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
direct
U
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs
U
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange
U
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
directed
U
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
defended
U
دفاع کردن
implead
U
دفاع کردن
asserting
U
دفاع کردن از
ward off
U
دفاع کردن
assert
U
دفاع کردن از
defended
U
دفاع کردن از
defend
U
دفاع کردن
defend
U
دفاع کردن از
pleads
U
دفاع کردن
defends
U
دفاع کردن از
pleaded
U
دفاع کردن
plead
U
دفاع کردن
say a good word for
U
دفاع کردن
makki
U
دفاع کردن
propugn
U
دفاع کردن از
answers
U
دفاع کردن
asserts
U
دفاع کردن از
buckler
U
دفاع کردن
defending
U
دفاع کردن از
defending
U
دفاع کردن
answer
U
دفاع کردن
fend
U
دفاع کردن
to defend
[from]
U
دفاع کردن
[از]
advocate
U
دفاع کردن
advocated
U
دفاع کردن
advocates
U
دفاع کردن
advocating
U
دفاع کردن
to make a d.
U
دفاع کردن
answered
U
دفاع کردن
to stick up for
U
دفاع کردن از
asserted
U
دفاع کردن از
deraign
U
دفاع کردن
answering
U
دفاع کردن
defends
U
دفاع کردن
defenses
U
دفاع کردن استحکامات
champions
U
مبارزه دفاع کردن از
champion
U
مبارزه دفاع کردن از
to keep at bay
U
دفاع کردن درمقابل
championed
U
مبارزه دفاع کردن از
defense
U
دفاع کردن استحکامات
bayed
U
دفاع کردن درمقابل
assert oneself
U
از حق خود دفاع کردن
championing
U
مبارزه دفاع کردن از
bay
U
دفاع کردن درمقابل
speak out
<idiom>
U
دفاع کردن از چیزی
breasts
U
باسینه دفاع کردن
breast
U
باسینه دفاع کردن
bays
U
دفاع کردن درمقابل
defence
U
دفاع کردن استحکامات
baying
U
دفاع کردن درمقابل
direct support
U
پشتیبانی مستقیم کردن
direct laying
U
روانه کردن مستقیم
direct command
U
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
to defend oneself
[against]
U
از خود دفاع کردن
[درمقابل]
eot geo reo
U
باز کردن دفاع ضربدری
mayhen
U
ازوسیله دفاع محروم کردن
detachment parry
U
دفاع با دور کردن شمشیرحریف
bield
U
شجاع شدن دفاع کردن
dress
U
اهار زدن مستقیم کردن
direct
U
مستقیم راست راهنمایی کردن
directed
U
مستقیم راست راهنمایی کردن
direct pressure
U
تعاقب کردن مستقیم دشمن
directs
U
مستقیم راست راهنمایی کردن
indirect fire
U
روانه کردن غیر مستقیم
dresses
U
اهار زدن مستقیم کردن
to act in self-defence
U
دفاع از خود اقدام
[حرکت]
کردن
elicitation
U
کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct fire sights
U
زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
redundancy
U
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
redundancies
U
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
to vindicate a religion
U
دیانتی را بثبوت رساندن یاازان دفاع کردن
beat around the bush
<idiom>
U
غیره مستقیم وبا طفره صحبت کردن
regie
U
اداره کردن مالیات مستقیم توسطخود دولت
defense
U
دفاع وزارت دفاع
one on one
U
دفاع یارگری دفاع تک به تک
vindicate
U
دفاع کردن از محقق کردن
vindicating
U
دفاع کردن از محقق کردن
vindicates
U
دفاع کردن از محقق کردن
vindicated
U
دفاع کردن از محقق کردن
direct dyes
U
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
blocking
U
سدکردن جاده دفاع غیر عامل مسدود کردن راه دشمن
self defense
U
دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
mode
U
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
modes
U
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
right
U
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righted
U
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righting
U
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
fusion welding
U
اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
isolation
U
مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
illumination by diffusion
U
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
briefed
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
one man block
U
تک دفاع
czech defence
U
دفاع چک
pleading
U
دفاع
answering
U
دفاع
parried
U
دفاع
answered
U
دفاع
parry
U
دفاع
parrying
U
دفاع
defense
U
دفاع
block
U
دفاع
blocked
U
دفاع
vindication
U
دفاع
blocks
U
دفاع
parries
U
دفاع
answer
U
دفاع
answers
U
دفاع
munition
U
دفاع
defending
U
دفاع
defenses
U
دفاع
defend
U
دفاع
defended
U
دفاع
defence
U
دفاع
defends
U
دفاع
fencing
U
دفاع
advocacy
U
دفاع
advocation
U
دفاع
uncovered
U
بی دفاع
tae
U
دفاع با پا
apologia
U
دفاع
apologias
U
دفاع
unintermediate
<adj.>
U
مستقیم
levelled
U
مستقیم
bee line
U
خط مستقیم
upstanding
U
مستقیم
leveled
U
مستقیم
on line
U
مستقیم
first-hand
U
مستقیم
level
U
مستقیم
levels
U
مستقیم
straight line code
U
کد خط مستقیم
directed
U
مستقیم
attributive
U
مستقیم
straight line code
U
کد مستقیم
firsthand
U
مستقیم
directs
U
مستقیم
straight line
U
خط مستقیم
straight line
U
مستقیم
straightest
U
مستقیم
straighter
U
مستقیم
righted
U
مستقیم
beeline
U
خط مستقیم
straight
U
مستقیم
righting
U
مستقیم
right
U
مستقیم
straightish
U
مستقیم
direct
<adj.>
U
مستقیم
two knights' defence
U
دفاع دو اسب
composite defense
U
دفاع مرکب
anti menchanized defense
U
دفاع ضدمکانیزه
defensible
U
دفاع کردنی
zone defence
U
دفاع منطقهای
age ake
U
دفاع بالارونده
uchi uke
U
دفاع از داخل
yogoslav defence
U
دفاع پیرک
achi komi
U
دفاع فشاری
two man block
U
دفاع دونفره
active defense
U
دفاع عامل
defensible
U
دفاع پذیر
penetrated
U
نفوذ در دفاع
open
U
بی دفاع واریز نش
alekhine's defence
U
دفاع الخین
opened
U
خط بازبی دفاع
daylight
U
نفوذ در دفاع
penetrates
U
نفوذ در دفاع
open
U
خط بازبی دفاع
legitimate defence
U
دفاع مشروع
closed variation
U
دفاع تاراش
penetrate
U
نفوذ در دفاع
defensible
U
قابل دفاع
summetrical defence
U
دفاع متقارن
indefensible
U
غیرقابل دفاع
damiano's defence
U
دفاع دامیانو
philidor's defence
U
دفاع فیلیدور
zones
U
دفاع منطقهای
pierce the block
U
شکافتن دفاع
pillsbury defence
U
دفاع پیلزبری
deliberate defense
U
دفاع بافرصت
defensive board
U
دفاع سبد
defense in place
U
دفاع در محل
defense in depth
U
دفاع در عمق
openings
U
شکافتن دفاع
parry of debate
U
دفاع درمنافره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com