Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
currish
U
ستیزه جو غرغر کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
growler
U
غرغر کننده
contending
U
ستیزه کننده مخالف
mutter
U
غرغر
muttered
U
غرغر
muttering
U
غرغر
mutters
U
غرغر
mussitate
U
غرغر
murmurously
U
با غرغر
grumbling
U
غرغر
grumble
U
غرغر کردن
grumbled
U
غرغر کردن
grumbles
U
غرغر کردن
growls
U
غرغر کردن
growling
U
غرغر کردن
growled
U
غرغر کردن
growl
U
غرغر کردن
muttering
U
غرغر کردن
mutters
U
غرغر کردن
fool hen
U
غرغر کردن
muttered
U
غرغر کردن
mutter
U
غرغر کردن
to kvetch
[American E]
[about something]
U
غرغر کردن
[درباره چیزی]
grudge
U
رشک ورزیدن به غرغر کردن
grudged
U
رشک ورزیدن به غرغر کردن
grudges
U
رشک ورزیدن به غرغر کردن
to bitch
[American E]
[about something]
U
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to nag
[about something]
U
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to crab
[American E]
[about something]
U
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to gripe
U
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to grouch
U
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to grouse
[about somt.]
U
غرغر کردن
[درباره چیزی]
to moan
U
غرغر کردن
[درباره چیزی]
The worst wheel of the cart creaks most.
<proverb>
U
بدترین چرخ گارى ,از همه بیشتر غرغر مى کند .
altercation
U
ستیزه
disputed
U
ستیزه
disputes
U
ستیزه
dispute
U
ستیزه
disputing
U
ستیزه
xantippe
U
زن ستیزه جو
contestant
U
ستیزه جو
contestants
U
ستیزه جو
altercations
U
ستیزه
scrappier
U
ستیزه جو
scrappiest
U
ستیزه جو
scrappy
U
ستیزه جو
barratry
U
ستیزه جو
xanthippe
U
زن ستیزه جو
disputations
U
ستیزه
contretemps
U
ستیزه
disputation
U
ستیزه
melee
U
ستیزه
pugilist
U
ستیزه گر
pugilist
U
ستیزه جو
squabble
U
ستیزه
squabbled
U
ستیزه
contentious
U
ستیزه جو
disputative
U
ستیزه جو
striver
U
ستیزه جو
contentions
U
ستیزه
conflict
U
ستیزه
disputatious
U
ستیزه جو
dissentious
U
ستیزه گر
conflicted
U
ستیزه
pugnacious
U
ستیزه گر
quarrelsome
U
ستیزه جو
contention
U
ستیزه
by the ears
U
در ستیزه
squabbles
U
ستیزه
conflicts
U
ستیزه
strife
U
ستیزه
squabber
U
ستیزه گر
squabbling
U
ستیزه
quarelsomeness
U
ستیزه جوئی
contended
U
ستیزه کردن
termagancy
U
ستیزه جویی
controversy
U
جدال ستیزه
contends
U
ستیزه کردن
melec
U
منافره ستیزه
altercate
U
ستیزه کردن
militating
U
ستیزه کردن
contend
U
ستیزه کردن
antagonise
U
ستیزه کردن
shrew
U
زن ستیزه جو پتیاره
quarrelsomeness
U
ستیزه جوئی
disputatiousness
U
ستیزه جویی
roosters
U
ادم ستیزه جو
intractable
U
خیره سر ستیزه جو
rooster
U
ادم ستیزه جو
currishness
U
ستیزه جویی
shrews
U
زن ستیزه جو پتیاره
militates
U
ستیزه کردن
controversies
U
جدال ستیزه
militate
U
ستیزه کردن
quarreled
U
دعوا ستیزه
quarreled
U
ستیزه کردن
quarreling
U
دعوا ستیزه
quarreling
U
ستیزه کردن
quarrelled
U
دعوا ستیزه
quarrels
U
دعوا ستیزه
quarrelling
U
ستیزه کردن
quarrelled
U
ستیزه کردن
quarrel
U
ستیزه کردن
quarrel
U
دعوا ستیزه
militated
U
ستیزه کردن
squabbled
U
ستیزه کردن
squabbles
U
ستیزه کردن
quarrels
U
ستیزه کردن
quarrelling
U
دعوا ستیزه
squabbling
U
ستیزه کردن
pugnacity
U
ستیزه جویی
squabble
U
ستیزه کردن
disputatiously
U
ازروی ستیزه جویی
quarrelsomely
U
از روی ستیزه جوئی
shrewishly
U
از روی ستیزه جویی
contested
U
ستیزه کردن مشاجره
contest
U
ستیزه کردن مشاجره
contesting
U
ستیزه کردن مشاجره
contests
U
ستیزه کردن مشاجره
it will give rise to a quarrel
U
مایه ستیزه خواهد شد
scrappiness
U
اوراق شدگی ستیزه جویی
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
bicker
U
پرخاش کردن ستیزه کردن
bickers
U
پرخاش کردن ستیزه کردن
bickered
U
پرخاش کردن ستیزه کردن
bickering
U
پرخاش کردن ستیزه کردن
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com