English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
demand side U ستون تقاضا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
pilaster U هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
moving pivot U نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
Composite Order U [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
herma U ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
pilaster U شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
baluster U ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
eustyle U [دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
blocked U [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
rudder post U ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> U از این ستون به آن ستون فرج است
columna rostrata U [ستون های توسکانی با پایه ستون]
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
demands U تقاضا کردن تقاضا
demanded U تقاضا کردن تقاضا
demand U تقاضا کردن تقاضا
cell U دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells U دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
shift of a demand curve U انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
band of shaft U [چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
from pillar to post U از این ستون بان ستون
angle-leaf U [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulates U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
pace setter U نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost U نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace-setter U نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters U نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
trail formation U ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
cadre strength column U ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
piled U ستون ستون لنگرگاه
pile U ستون ستون لنگرگاه
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column U ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
socle U پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
acentrous U فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
orphan U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
bubble tray column U ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
barbette U ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
importance U تقاضا
demanded U تقاضا
requisition U تقاضا
request U تقاضا
requesting U تقاضا
requisitioned U تقاضا
postulates U تقاضا
requests U تقاضا
exigence U تقاضا
demand U تقاضا
requested U تقاضا
requisitioning U تقاضا
rogation U تقاضا
demands U تقاضا
suits U تقاضا
prayers U تقاضا
prayer U تقاضا
postulating U تقاضا
suit U تقاضا
requisitions U تقاضا
suited U تقاضا
postulate U تقاضا
solicitation U تقاضا
postulated U تقاضا
requesting U تقاضا خواسته
applier U تقاضا کننده
quantity of demand U مقدار تقاضا
request U تقاضا خواسته
demand management U مدیریت تقاضا
requested U تقاضا خواسته
demand curve U منحنی تقاضا
supply and demand U عرضه و تقاضا
demandable U قابل تقاضا
demand schedule U جدول تقاضا
demand pattern U الگوی تقاضا
income elasticity of demand U درامدی تقاضا
law of demand U قانون تقاضا
suing U تقاضا کردن
sues U تقاضا کردن
sued U تقاضا کردن
demand shift U جابجائی تقاضا
demand shift U انتقال تقاضا
demand shift U تغییر تقاضا
demandant U تقاضا کننده
elasticity of demand U کشش تقاضا
requirement U تقاضا احتیاج
demand surface U میزان تقاضا
demand surface U سطح تقاضا
excess demand U فزونی تقاضا
demand side U طرف تقاضا
sue U تقاضا کردن
demand function U تابع تقاضا
adjure U تقاضا کردن
offer and demand U عرضه و تقاضا
on demand U بنا به تقاضا
peak demand U حداکثر تقاضا
peak demand U بیشترین تقاضا
demand factors U عوامل تقاضا
demand factor U ضریب تقاضا
demand elasticity U کشش تقاضا
measurement of demand U تخمین تقاضا
plea U تقاضا استدعا
pleas U تقاضا استدعا
requisitions U تقاضا کردن
requisitions U چیزمورد تقاضا
requisitioning U تقاضا کردن
requisitioning U چیزمورد تقاضا
requisitioned U تقاضا کردن
requisitioned U چیزمورد تقاضا
requisition U تقاضا کردن
requisition U چیزمورد تقاضا
requests U تقاضا خواسته
claimed <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
information on demand U اطلاعات با تقاضا
demanded <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
within three days of demand U در طی سه روز پس از تقاضا
demanded U تقاضا کردن
demand U تقاضا کردن
demands U تقاضا کردن
change in demand U تغییر تقاضا
application U فرم تقاضا
asked <adj.> <past-p.> U تقاضا شده
applications U فرم تقاضا
request U تقاضا برای چیزی
price elasticity of demand U کشش قیمتی تقاضا
demand and supply market U بازار عرضه و تقاضا
quantity demanded U مقدار تقاضا شده
registrant U تقاضا ثبت کننده
demands U مطالبه تقاضا کردن
request for proposal U تقاضا برای پیشنهاد
requesting unit U یکان تقاضا کننده
arc elasticity of demand U کشش کمانی تقاضا
demanded U مطالبه تقاضا کردن
demand paging U صفحه بندی تقاضا
application U تقاضا برای چیز
applications U تقاضا برای چیز
demand forecast U پیش بینی تقاضا
on demand U به در خواست به مجرد تقاضا
adjure به اصرار تقاضا کردن
demand for money U تقاضا برای پول
indent U تقاضا یاسفارش جنس
applicants U تقاضا کننده طالب
indenting U تقاضا یاسفارش جنس
indents U تقاضا یاسفارش جنس
requests U تقاضا برای چیزی
requested U تقاضا برای چیزی
requesting U تقاضا برای چیزی
measurement of demand U اندازه گیری تقاضا
law of supply and demand U قانون عرضه و تقاضا
solicit U درخواست یا تقاضا کردن از
demand U مطالبه تقاضا کردن
send away for something <idiom> U تقاضا نامه نوشتن
gluts U عرضه بیش از تقاضا
money demand U تقاضا برای پول
solicits U درخواست یا تقاضا کردن از
solicited U درخواست یا تقاضا کردن از
soliciting U درخواست یا تقاضا کردن از
cross elasticity of demand U کشش متقاطع تقاضا
applicant U تقاضا کننده طالب
stock requisition U تقاضا جهت کالا
supply and demand law U قانون عرضه و تقاضا
glut U عرضه بیش از تقاضا
demands U تقاضا برای انجام چیزی
excess demand inflation U تورم ناشی از مازاد تقاضا
overload U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demand [of] U درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
demand pull inflation U تورم ناشی از فشار تقاضا
overloaded U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
overloads U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
infinitely elastic demand curve U منحنی تقاضا با کشش نامحدود
demanded U تقاضا برای انجام چیزی
demand U تقاضا برای انجام چیزی
request for quotation U تقاضا برای اعلام قیمت
put in U تقاضا کردن پیشنهاد دادن
demand versus quantity demanded U تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
obtrudes U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruding U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrude U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
clamour U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamor U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamours U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamouring U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamoured U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
Application may be filed by ... U مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
invokes U تقاضا از کسی برای انجام کاری
invoke U تقاضا از کسی برای انجام کاری
obtruded U بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
invoking U تقاضا از کسی برای انجام کاری
demanded U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand oriented pricing U قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
to invite somebody to do something U از کسی تقاضا انجام کاری را کردن
demand U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demands U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
invoked U تقاضا از کسی برای انجام کاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com