Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
point
U
سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bow compass
U
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
fields
U
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
fielded
U
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
field
U
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
charts
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination
U
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
chart
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
fractional
U
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
systems analysis
U
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
blocage
U
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable
U
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis
U
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
fdm
U
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
vortex separation
U
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
heterogeneous network
U
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
paint program
U
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocate
U
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates
U
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating
U
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
function
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common
U
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
bus
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequency
U
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequencies
U
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous
U
مختلف الجنس و مختلف النوع
profile
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life
U
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
rainbow border
U
حاشیه رنگین کمان
[در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
down
U
سوی پایین بطرف پایین
highway
U
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways
U
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
hunting design
U
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
decollate
U
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
star design
U
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
dissimilar
U
مختلف
diverse
U
مختلف
discrepant
U
مختلف
miscellaneous
U
مختلف
divergent
U
مختلف
off
U
مختلف
varying
U
مختلف
variegated
U
مختلف
various
U
مختلف
disparate
U
مختلف
sundry
U
مختلف
variously
U
بطور مختلف
miscellaneous works
U
کارهای مختلف
half breed
U
از نژاد مختلف
diverse
U
مختلف مخالف
half caste
U
ازنژاد مختلف
polyphyletic
U
از نژادهای مختلف
variate
U
مختلف کردن
diversely
U
به اشکال مختلف
polyphyletic
U
مختلف الاجداد
several
U
جدا مختلف
asynchronous
U
مختلف الزمان
variant
U
گوناگون مختلف
two discrepant stories
U
دو حکایت مختلف
heterochromatic
U
مختلف اللون
various books
U
کتابهای گوناگون یا مختلف
process
U
مراحل مختلف چیزی
diversiform
U
دارای اشکال مختلف
processes
U
مراحل مختلف چیزی
miscellanist
U
نویسنده مطالب مختلف
eccentric
U
مختلف المرکز بودن
stages
U
مراحل مختلف یک موشک
team tennis
U
بازیهای مختلف تنیس
rank and file
U
شئون مختلف نظامی
intercollegiate
U
بین کالجهای مختلف
variform
U
گوناگون مختلف الشکل
multi tone horn
U
بوق با اصوات مختلف
interrace
U
بین نژادهای مختلف
run around
<idiom>
U
گردش درمناطق مختلف
interracial
U
بین نژادهای مختلف
syntax
U
هم اهنگی قسمتهای مختلف
play off
<idiom>
U
رفتار مختلف با اشخاص
varisized
U
دارای اندازههای مختلف
disjunctive
U
دارای دو شق مختلف فصلی
heterochromatic
U
دارای رنگهای مختلف
eccentrics
U
مختلف المرکز بودن
holdalls
U
جعبه اسبابهای مختلف
holdall
U
جعبه اسبابهای مختلف
international
U
مربوط به کشورهای مختلف
stage
U
مراحل مختلف یک موشک
The various strata of society.
U
طبقات مختلف اجتماع
plugs
U
ورودی که به وسایل مختلف
stock market
U
بورس کالاهای مختلف
multifarious
U
دارای انواع مختلف
plugging
U
ورودی که به وسایل مختلف
plug
U
ورودی که به وسایل مختلف
internationals
U
مربوط به کشورهای مختلف
commodity loading
U
بارگیری کالاهای مختلف
stock markets
U
بورس کالاهای مختلف
lower
U
پایین
neath or neath
U
پایین تر
lowered
U
پایین تر
submiss
U
پایین
infara
U
پایین تر
shorter
U
پایین تر
de-
U
پایین
bal
U
از مچ پا به پایین
low
U
پایین
hypogenous
U
پایین رو
infara
U
پایین
subatmospheric
U
پایین تر از جو
flattest
U
پایین
hereafter
<adv.>
U
در پایین
lowers
U
پایین تر
neath or neath
U
پایین
low level
U
پایین
flat
U
پایین
sub-
U
یا پایین تر
below
<adv.>
U
در پایین
lowering
U
پایین تر
further down
U
پایین تر
tailwater
U
پایین اب
lower most
U
پایین تر
down
U
پایین
subteen
U
پایین تر از سن 31
short
U
پایین تر
bottoms
U
پایین
shortest
U
پایین تر
below
U
پایین
vide infara
U
پایین
dowm
U
پایین
down stairs
U
پایین
thereinafter
[archaic or formal]
<adv.>
U
در پایین
lower
U
پایین تر
bottom
U
پایین
lower limit
U
حد پایین
hereinafter
[formal]
<adv.>
U
در پایین
beneath
U
پایین تر
shitu
U
پایین
underneath
U
پایین
beneath
U
پایین
homonymous
U
دارای دویاچند معنی مختلف
cat's cradle
U
ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
byte
U
کامپیوتر با طول کلمه مختلف
interdisciplinary
U
مربوط به رشتههای مختلف علمی
middling
U
اجناس مختلف از درجه متوسط
fun house
U
محل سرگرمی وتفریحات مختلف
syncretic
U
تلفیق کننده عقاید مختلف
general purpose machine
U
دستگاه برای اهداف مختلف
polytechnic
U
وابسته به علوم عملی مختلف
walleye
U
انواع مختلف اردک ماهی
interstate
U
بین ایالتها وکشورهای مختلف
bytes
U
کامپیوتر با طول کلمه مختلف
interstates
U
بین ایالتها وکشورهای مختلف
scatter around
<idiom>
U
غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن
walleyed
U
انواع مختلف اردک ماهی
polytechnics
U
وابسته به علوم عملی مختلف
outcross
U
امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
adapter
U
دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف
figure skate
U
اسکیت با انجام حرکات مختلف
multi rate meter
U
کنتور با چند نرخ مختلف
castes
U
طبقات مختلف مردم هند
gather
U
دریافت داده از منابع مختلف
gathered
U
دریافت داده از منابع مختلف
blocky
U
پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
bipolar
U
تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n
allomorph
U
تصاریف مختلف کلمه یا فعل
catamarans
U
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
catamaran
U
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
polytechnical
U
وابسته به علوم عملی مختلف
polygenesis
U
پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
stochastic
U
دارای تغییردر مواقع مختلف
caste
U
طبقات مختلف مردم هند
interbreed
U
نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن
FTAM
U
بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
go dan barai
U
رد کردن از پایین
download
U
بارگیری پایین
the valley lies below
U
ده در پایین است
downfeed
U
تغذیه رو به پایین
descend
U
پایین امدن
downward stroke
U
ضربه رو به پایین
down stroke
U
ضربه رو به پایین
lower classes
U
طبقه پایین
to come down
U
پایین امدن
nether
U
زیر پایین
the lower world
U
جهان پایین
go down
U
پایین رفتن
feet
U
پایین دامنه
to bring down
U
پایین اوردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com