English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
assuasive U ساکت کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
silencer U فرونشاننده ساکت کننده
silencers U فرونشاننده ساکت کننده
Other Matches
dormant U ساکت
soundless U ساکت
at pause U ساکت
sockets U ساکت
acquiescent U ساکت
tacet U ساکت
lown U ساکت
serene U ساکت
quieter U ساکت تر
tace U ساکت
sh U ساکت
cut it out <idiom> U ساکت شو
shush U ساکت
whist U ساکت
silence U ساکت کردن
silenced U ساکت کردن
quietening U ساکت کردن
silences U ساکت کردن
silencing U ساکت کردن
tacet U ساکت باش
shush U ساکت کردن
mum U ساکت بودن
talk down U ساکت کردن
conciliated U ساکت کردن
quietens U ساکت کردن
stillest U خاموش ساکت
quietened U ساکت کردن
quieten U ساکت کردن
mums U ساکت بودن
input socket ساکت ورودی
conciliate U ساکت کردن
conciliates U ساکت کردن
lulled U ساکت شدن
calms U ساکت ساکن
lulling U ساکت شدن
lulls U ساکت شدن
hush U ساکت ارام
still U خاموش ساکت
keep still U ساکت باش
stiller U خاموش ساکت
quietest U ساکت کردن
quiet U ساکت کردن
calming U ساکت ساکن
silent U ساکت بیصدا
conciliating U ساکت کردن
tace U ساکت باش
calm U ساکت ساکن
keep quiet <idiom> U ساکت ماندن
calmed U ساکت ساکن
calmer U ساکت ساکن
calmest U ساکت ساکن
imperturbable U خونسرد ساکت
Quiet!silence! U خاموش ( ساکت ) !
lull U ساکت شدن
stills U خاموش ساکت
Dry up! U ساکت باش!
whish U ساکت باش
the sea was lulled U دریا ساکت شد
whist U ساکت کردن
to put down U ساکت کردن
Be quiet!Hold your tongue! <idiom> U ساکت باش!
Silence! <idiom> U ساکت باش!
he stood still U ساکت ایستاد
h! U ساکت باش
pipe down ! <idiom> U ساکت باش!
Hush up! <idiom> U ساکت باش!
mutely U بطور ساکت
dead spot U منطقه ساکت
Shush! <idiom> U ساکت باش!
Stop talking! <idiom> U ساکت باش!
to lie dormant U ساکت بودن
Keep quiet! <idiom> U ساکت باش!
Keep your trap shut! U ساکت باش !
Hush! <idiom> U ساکت باش!
unsettled U ساکت نشده فروننشسته
to hush up U ساکت نگاه داشتن
mome U ادم ساکت وگیج
save one's breath <idiom> U به صرفت است که ساکت باشی
stills U ساکت کردن خاموش شدن
stanch U خاموش کردن ساکت شدن
appeasing U ساکت کردن تسکین دادن
stillest U ساکت کردن خاموش شدن
Do you have anything quieter? U آیا چیزی ساکت تر دارید؟
appeases U ساکت کردن تسکین دادن
It must be quiet. باید ساکت و آرام باشد.
appeased U ساکت کردن تسکین دادن
still U ساکت کردن خاموش شدن
stiller U ساکت کردن خاموش شدن
appease U ساکت کردن تسکین دادن
pipe down U راحت باش دادن ساکت شدن
to hold one's tongue U ساکت ماندن زبان خودرانگاه داشتن
Be quiet so as not to wake the others. U ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
I'm sick of that jike, cut it out, can't you? U حالم از این جوک به هم می خورد، ساکت شو. نمیتونی؟
hold one's tongue <idiom> U جلوی زبان خود را گرفتن،ساکت ماندن
Be quiet, will you! U ساکت باش! [صدایت خیلی بلند است]
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
muffle U خاموش کردن ساکت کردن
muffling U خاموش کردن ساکت کردن
calms U : ارام کردن ساکت کردن
calm U : ارام کردن ساکت کردن
extinguishing U ساکت کردن ملغی کردن
calmer U : ارام کردن ساکت کردن
still brith U خاموش کردن ساکت کردن
extinguish U ساکت کردن ملغی کردن
calmed U : ارام کردن ساکت کردن
calmest U : ارام کردن ساکت کردن
muffles U خاموش کردن ساکت کردن
calming U : ارام کردن ساکت کردن
extinguishes U ساکت کردن ملغی کردن
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com