English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
four o'clock U ساعت چهار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sundial U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundials U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster U تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium U چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
Look at the watch. U نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
By my watch it's five to nine. U طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
My curfew is at 11. U من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetrahedron U جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumana U چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetragonal U دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrapterous U دارای چهار بال چهار جناحی
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. U او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
spindles U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindle U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
standard time U ساعت بین المللی ساعت استاندارد
quadrangle U چهار گوش چهار دیواری
quadrangles U چهار گوش چهار دیواری
qyaternary U چهار واحدی چهار عضوی
quatrefoil U چهار ترک چهار گوشه
synchronous U ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
clockwise U مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
o'clock U ساعت از روی ساعت
transmissions U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
quadruple U چهار لا
quadrupling U چهار لا
quatre U چهار
tetragon U چهار بر
tetrad U چهار
quadrilaterals U چهار بر
quadruples U چهار لا
quadrilateral U چهار بر
quarter U چهار یک
quadrate U چهار یک
quadrupled U چهار لا
four U چهار
quadrupeds U چهار پا
quadruped U چهار پا
quartile U چهار یک
four U عدد چهار
square dome U چهار طاقی
qyaternary U چهار تایی
gallops U چهار نعل
galloped U چهار نعل
gallop U چهار نعل
quadrilateral U چهار ضلعی
quatrefoil U گل چهار گلبرگی
quadrilateral U چهار جانبه
squaring U چهار گوش
tetrahedron U چهار وجهی
quadrilaterals U چهار جانبه
tetrahedral U چهار وجهی
tetrahedral U چهار ضلعی
tertramerous U چهار جزئی
tetragon U چهار گوشه
tetragon U چهار ضلعی
tetradactylous U چهار پنجهای
tetrad U چهار عنصری
squares U چهار گوش
all fours U چهار دست و پا
backfour U چهار مدافع
double breasted U کت چهار دکمه
quadrupling U چهار گانه
quadrupling U چهار تایی
quadric U چهار تایی
quadrate U چهار گوش
four way U چهار راه
quadraple U چهار برابر
quadrant U چهار یک دایره
quadrant U چهار گوش
foursquare U چهار ضلعی
quadrangular U چهار گوشه
cross legged U چهار زانو
quadrilaterals U چهار ضلعی
point four U اصل چهار
long legged U چهار پایه
four way U چهار لولهای
footstool U چهار پایه
footstools U چهار پایه
quadrivalent U چهار ارزشی
four cycle U چهار چرخه
quadrivalent U چهار بنیانی
tetrasyllabic U چهار هجائی
quadrisyllabic U چهار هجائی
quadrifid U چهار شکافی
four dimensional U چهار بعدی
quadruple U چهار گانه
quadruple U چهار تایی
quadrupled U چهار گانه
quadrupled U چهار تایی
quadruples U چهار گانه
quadruples U چهار تایی
four pole U چهار قطبی
quadripartite U چهار جزئی
tetrastichous U چهار جزیی
intersections U چهار راه
tetrastich U چهار بیتی
intersection U چهار راه
tetrasporous U چهار هاگی
quadruplet U چهار گانه
close U چهار گوشه
quadruplets U چهار گانه
tetratomic U چهار اتمی
tetravalent U چهار فرفیتی
quad U چهار قلو
quad U چهار گوش
quads U چهار قلو
quads U چهار گوش
twice is U دو دو تا چهار تا میشود
the four seasons U چهار فصل
tetravalent U چهار بنیانی
the cardinal humours U چهار ابگونه
squared U چهار گوش
tetramerous U چهار جزیی
creep U چهار دست و پا
tetrameter U چهار وزنی
square U چهار گوش
tetrasporic U چهار هاگی
Wednesday U چهار شنبه
tetrapod U پروانه چهار پا
Wednesdays U چهار شنبه
tetraphyllous U چهار برگه
all eyes U چهار چشمی
hours U ساعت
horologe U ساعت
horologii U ساعت
zero hour U ساعت س
watching U ساعت
watch U ساعت
h hour U ساعت س
horologium U ساعت
in hour's time U دو ساعت
clock U ساعت
hour ly U ساعت به ساعت
maypop U گل ساعت
oclock U ساعت
ticker [colloquial] [watch] U ساعت
passion flower U گل ساعت
passionflower U گل ساعت
time-piece U ساعت
watches U ساعت
hourly U ساعت به ساعت
watched U ساعت
hour U ساعت
timepiece U ساعت
Every so often . Every hour on the hour. U دم به ساعت
clocks U ساعت ها
clock generator U ساعت زا
timepieces U ساعت
timepiece U ساعت
clk U ساعت
clock U ساعت
self-esteem U ساعت
by my watch U ساعت من
clocks U ساعت
ticker U ساعت
timŠepiece U ساعت
Italian roof U بام چهار طرفه
aft spring U طناب شماره چهار
four terminal network U شبکه چهار قطبی
four stroke engine U موتور چهار زمانه
quadrilaterals U چهار پهلو چهارضلعی
four stroke cycle U سیکل چهار زمانه
four stroke cycle U دوره چهار زمانه
four powns attack U حمله چهار پیاده
gridiron U شبکه چهار خانه
four pictures test U ازمون چهار تصویر
four man team U تیم چهار نفره
four knight's game U بازی چهار اسب
four high rolling stand U خان چهار غلطکی
d.'s bedpost U چهار گشنیزی یا خاج
cyrb roof U شیروانی چهار ترک
distorted tetrahedron U چهار وجهی واپیچیده
tetrachromatism U دید چهار رنگی
corpora quadrigemina U اجسام چهار قلو
coffin corner U چهار گوشه زمین
cloverleaf U چهار راه شبدری
cloverleaf U چهار راه اتوبان
double pair royal U چهار برگ یکجور
four address computer U کامپیوتر چهار نشانی
four core cable U کابل چهار سیمه
cardinal points U چهار جهت اصلی
four gear drive U گیربکس چهار دنده
stool U کرسی [سه یا چهار پایه]
four high rolling stand U مقام چهار غلطکی
delire a quatre U هذیان چهار نفری
estipite U ستون چهار گوش
tetralogy U چهار درام یاتراژدی
the big four U بزرگان چهار گانه
quaternion U بخش چهارگانه چهار
terrachord U یک رشته چهار پردهای
quartan U چهار روز یکبار
quadruple pact U میثاق چهار جانبه
quadruple pact U پیمان چهار جانبه
quadruple fission U انشقاق چهار برابر
quadruple address U با نشانی چهار کانه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com