Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
magnified
U
زیر ذربین بزرگ کردن
magnifies
U
زیر ذربین بزرگ کردن
magnify
U
زیر ذربین بزرگ کردن
magnifying
U
زیر ذربین بزرگ کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
justification
U
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
justifications
U
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
dilate
U
بزرگ کردن
dilating
U
بزرگ کردن
distend
U
بزرگ کردن
distending
U
بزرگ کردن
maximised
U
بزرگ کردن
dilates
U
بزرگ کردن
gross
U
بزرگ کردن
aggrandize
U
بزرگ کردن
aggrandise
U
بزرگ کردن
grosses
U
بزرگ کردن
bring up
<idiom>
U
بزرگ کردن
magnifying
U
بزرگ کردن
grossed
U
بزرگ کردن
largen
U
بزرگ کردن
largen vi
U
بزرگ کردن
grossing
U
بزرگ کردن
maximises
U
بزرگ کردن
distends
U
بزرگ کردن
grossest
U
بزرگ کردن
magnifies
U
بزرگ کردن
enlarge
U
بزرگ کردن
heave
U
بزرگ کردن
heaved
U
بزرگ کردن
enlarged
U
بزرگ کردن
enlarges
U
بزرگ کردن
zoom
U
بزرگ کردن
magnified
U
بزرگ کردن
maximising
U
بزرگ کردن
grosser
U
بزرگ کردن
maximize
U
بزرگ کردن
maximized
U
بزرگ کردن
maximizes
U
بزرگ کردن
maximizing
U
بزرگ کردن
zooms
U
بزرگ کردن
magnify
U
بزرگ کردن
zoomed
U
بزرگ کردن
enlarging
U
بزرگ کردن
nurtured
U
غذا بزرگ کردن
nurtures
U
غذا بزرگ کردن
aggrandizement
U
عمل بزرگ کردن
nurturing
U
غذا بزرگ کردن
aggrantizement
U
عمل بزرگ کردن
nurture
U
غذا بزرگ کردن
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
fill
U
اجرا کردن بزرگ شدن
looming
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
zooming
U
بزرگ و کوچک کردن تصویر
zoomed
U
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
loomed
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
fills
U
اجرا کردن بزرگ شدن
loom
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
zoom
U
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zooms
U
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
looms
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
hyperbolize
U
بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن
zooming
U
بزرگ کردن یک ناحیه از متن یا گرافیک
fat bits
U
بزرگ کردن قسمتی از صفحه نمایش
grandmother
U
مثل مادر بزرگ رفتار کردن
grandmothers
U
مثل مادر بزرگ رفتار کردن
scale
U
کار کردن با حجم کوچک یا بزرگ داده
port
U
بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
amplify
U
بزرگ کردن مفصل کردن
amplified
U
بزرگ کردن مفصل کردن
amplifies
U
بزرگ کردن مفصل کردن
to give prominence to
U
بزرگ کردن برجسته کردن
amplifying
U
بزرگ کردن مفصل کردن
lattices
U
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattice
U
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
ratioing
U
کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
projection print
U
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
bottoming reamer
U
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
slice
U
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices
U
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
processor
U
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
walloping
U
بزرگ
stour
U
بزرگ
doyennes
U
زن بزرگ
decuman
U
بزرگ
spankings
U
بزرگ
swingeing
U
بزرگ
spanking
U
بزرگ
long ton
U
تن بزرگ
wallopings
U
بزرگ
macrocephalic
U
بزرگ سر
magacephalic
U
بزرگ سر
bandog
U
سگ بزرگ
doyenne
U
زن بزرگ
greatest
U
بزرگ
majestic
U
بزرگ
vasty
U
بزرگ
grossing
U
بزرگ
egregious
U
بزرگ
nonus
U
بزرگ
massive
U
بزرگ
extensive
U
بزرگ
massively
U
بزرگ
headman
U
بزرگ
headmen
U
بزرگ
canis majoris
U
سگ بزرگ
majuscular
U
بزرگ
considerably large
U
بس بزرگ
majuscule
U
بزرگ
megapod
U
بزرگ پا
biggest
U
بزرگ
bigger
U
بزرگ
big
U
بزرگ
gravest
U
بزرگ
graves
U
بزرگ
grave
U
بزرگ
canis major
U
سگ بزرگ
smaller
U
بزرگ نه
macro
U
بزرگ
bulky
U
بزرگ
major
U
بزرگ
bulkiest
U
بزرگ
gate
U
در بزرگ
gates
U
در بزرگ
majored
U
بزرگ
majoring
U
بزرگ
swith
U
بزرگ
bulkier
U
بزرگ
enormous
U
بزرگ
mightiest
U
بزرگ
immane
U
بزرگ
mighty
U
بزرگ
voluminous
U
بزرگ
great
U
بزرگ
largest
U
بزرگ
great-
U
بزرگ
small
U
بزرگ نه
king size
U
بزرگ
grossest
U
بزرگ
smallest
U
بزرگ نه
extras
U
بزرگ
grosses
U
بزرگ
dignified
U
بزرگ
paternal grandmother
U
نه نه بزرگ
larger
U
بزرگ
adults
U
بزرگ
gross
U
بزرگ
grossed
U
بزرگ
large
U
بزرگ
extra
U
بزرگ
grosser
U
بزرگ
extra-
U
بزرگ
jumbos
U
بزرگ
highest
U
بزرگ
propylon
U
در بزرگ
eminent
U
بزرگ
high
U
بزرگ
highs
U
بزرگ
large sized a
U
بزرگ
of a large size
U
بزرگ
large sized
U
بزرگ
full bottomed
U
بزرگ
vast
U
بزرگ
mightier
U
بزرگ
jumbo
U
بزرگ
adult
U
بزرگ
hugeous
U
بزرگ
ursae majoris
U
خرس بزرگ
the powers
U
دولتهای بزرگ
bonefire
U
اتش بزرگ
billow
U
موج بزرگ اب
medallion
U
مدال بزرگ
magnifications
U
بزرگ نمایی
billowed
U
موج بزرگ اب
the supreme
U
خدای بزرگ
big bang
U
انفجار بزرگ
ursa major
U
خرس بزرگ
big league
U
لیگ بزرگ
tun
U
بشکه بزرگ
hauteur
U
بزرگ منشی
billowing
U
موج بزرگ اب
paterfamilias
U
بزرگ خانواده
medallions
U
مدال بزرگ
august
U
بزرگ جاه
magnification
U
بزرگ نمایی
billows
U
موج بزرگ اب
archbshop
U
اسقف بزرگ
archangel
U
فرشتهء بزرگ
antrum
U
غار بزرگ
to fil out
U
بزرگ شدن
arch enemy
U
دشمن بزرگ
arch fiend
U
دیو بزرگ
to grow old
U
بزرگ شدن
cavern
U
غار بزرگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com