English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mallet field U زمین چوگان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bat U چوگان
bats U چوگان
wickets U چوگان
wicket U چوگان
mallet U چوگان
batted U چوگان
polo stick U چوگان
batty U چوگان مانند
bandying U چوگان بازی کچ
battledore U چوگان پهن
lacrosse U چوگان سرپهن
bandy U چوگان بازی کچ
bat U چوگان زدن
battier U چوگان مانند
pall mall U گوی چوگان
battiest U چوگان مانند
bats U چوگان زدن
bandied U چوگان بازی کچ
bandies U چوگان بازی کچ
polo U چوگان بازی
batted U چوگان زدن
cleek U چوگان سراهنی
bandy U بحث کردن چوگان سر کج
strike zone U سیرمجاز گوی چوگان زن
bandying U بحث کردن چوگان سر کج
backhand stroke U ضربت چوگان از پشت سر
mallet U کلوخ کوب چوگان
golf U بازی چوگان یا گلف
puttered U چوگان دسته کوتاه
hosel U سرپیچ چوگان گلف
golf club U چوگان گلف بازی
indoor polo U چوگان در تالار سرپوشیده
bandied U بحث کردن چوگان سر کج
play club U دربازی گلف چوگان
putters U چوگان دسته کوتاه
puttering U چوگان دسته کوتاه
putter U چوگان دسته کوتاه
bandies U بحث کردن چوگان سر کج
hockey U چوگان بازی با اصول فوتبال
chukkar U زمان 5/7 دقیقهای بازی چوگان
chukker U زمان 5/7 دقیقهای بازی چوگان
pall mall U چوگان مخصوص بازی پال مال
crosse U چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
sclaff U سیلی نرم برزمین خوردن چوگان گلف
pitch U توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
pitches U توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
high goal polo U چوگان بین تیمهای دارنده 91امتیاز تعادلی یا بیشتر
sclaff U تماس چوگان بازمین قبل از خوردن به توپ ضربت مختصر
polo U بازی یا مسابقه چوگان بین دو تیم چهارنفره و شش زمان 5/7 دقیقهای
to catch out a batsman U گوی رادرهواگرفتن وبدین وسیله نوبت را ازدست چوگان زن بیرون کرد
sand iron U یکجور چوگان در بازی گلف که با ان گوی را از میان ریگ بلند میکنند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
fielded U زمین
grazes U زمین
grazed U زمین
earth U زمین
floor U کف زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
earths U زمین
soils U زمین
graze U زمین
grass roots U کف زمین
fields U زمین
norland U زمین
field U زمین
globes U زمین
land U زمین
rooter U زمین کن
domains U زمین
domain U زمین
terrain U زمین
acres U زمین
acre U زمین
earthing U زمین
soil U زمین
ground U زمین
this earthly round U زمین
floors U کف زمین
ground U : زمین
floored U کف زمین
real estate U زمین
lackland U بی زمین
ground U کف زمین
cinder track U زمین دو
geodetically U زمین
aerospace U جو زمین
cinder tracks U زمین دو
ground line U خط زمین
land n U زمین
ground surface U کف زمین
tellus U زمین
globe U زمین
floor U کف زمین
extra terrestrial U زمین
soiling U زمین
earth electrode U الکترد زمین
glebe U زمین وقف
geotaxis U زمین گرایی
earth socket پریز زمین
geotropism U زمین گرایی
isogeotherm U همدمای زمین
earth science U زمین شناسی
geostrategy U زمین شناسی
geolatry U زمین پرستی
graben U فرو زمین
glebe U زمین خاک
geotherm U همدمای زمین
gridition U زمین فوتبال
soccer field U زمین فوتبال
earth excavating U حفاری زمین
geosphere U زمین سپهر
flat ground U زمین تخت
geoid U زمین دیسه
gridiron U زمین فوتبال
elevated ground U زمین بلند
earthwards U بطرف زمین
earthwards U سوی زمین
earth's axis U محور زمین
earthward U بطرف زمین
earthward U بسوی زمین
earthmoving U حرکت زمین
geoisotherm U همدمای زمین
earth's crust U پوسته زمین
surface-to-air U زمین به هوا
earthing strap U تسمه زمین
emblements U محصول زمین
emblements U حاصل زمین
earth terminal U ترمینال زمین
geoid U زمین وار
geodesy U زمین سنجی
geochemistry U زمین شیمی
foreland U زمین جلوامده
flat ground U زمین مسطح
field of play U زمین بازی
greenside U در مجاورت زمین
earth's attraction U ربایش زمین
feature line U خط عوارض زمین
earthing U اتصال زمین
earth current U برق زمین
above the earth U بالای زمین
boggy U زمین باطلاقی
grasses U زمین چمن
grass U زمین چمن
faults U شکست زمین
faulted U شکست زمین
fault U شکست زمین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com