English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wild land U زمین بایر و لم یزرع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
badland U زمین لم یزرع
barren land U زمین لم یزرع
moored U زمین بایر
wastelands U زمین بایر
scrub land U زمین بایر
wasteland U زمین بایر
moor U زمین بایر
moors U زمین بایر
reclaims U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaim U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaimed U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaiming U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
wasteland U لم یزرع
wastelands U لم یزرع
arid U لم یزرع
deserted <adj.> U لم یزرع
barren <adj.> U لم یزرع
bleak <adj.> U لم یزرع
blasted [uninhabitable] <adj.> U لم یزرع
desolate <adj.> U لم یزرع
barrens U لم یزرع
arid U بایر
incult U بایر
baeyer test U ازمون بایر
sterile U بی حصل بایر
baeyer strain theory U نظریه کرنش- کشیدگی بایر
solon chak U خاک شوره زار زمینهای بایر
fallow U بایر گذاشته ایش کردن شخم کردن
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
ground surface U کف زمین
land n U زمین
grass roots U کف زمین
floors U کف زمین
ground line U خط زمین
cinder track U زمین دو
grazes U زمین
earth U زمین
floor U کف زمین
grazed U زمین
graze U زمین
norland U زمین
lackland U بی زمین
soiling U زمین
cinder tracks U زمین دو
soils U زمین
globe U زمین
earths U زمین
floored U کف زمین
soil U زمین
terrain U زمین
geodetically U زمین
domain U زمین
ground U کف زمین
fields U زمین
this earthly round U زمین
domains U زمین
ground U زمین
earthing U زمین
acres U زمین
tellus U زمین
acre U زمین
rooter U زمین کن
extra terrestrial U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
floor U کف زمین
ground U : زمین
land U زمین
aerospace U جو زمین
real estate U زمین
globes U زمین
fielded U زمین
field U زمین
ends U زمین حریف
occident U مغرب زمین
ended U زمین حریف
panhandling U زمین باریکه
speculation U زمین خواری
bogs U زمین باطلاقی
science of geology U زمین شناسی
end U زمین حریف
geology U زمین شناسی
oblique compartment U زمین مورب
territories U زمین ملک
lairds U صاحب زمین
rolling country U زمین پوشیده
bog U زمین باطلاقی
salle d'armes U زمین شمشیربازی
sandy soil U زمین ماسهای
saturated ground U زمین سیراب
nutation U اهتزاز زمین
panhandles U زمین باریکه
plants U در زمین قراردادن
mool U زمین خشک
gores U زمین سه گوش
floored U محدوده زمین
plant U در زمین قراردادن
crusts U پوسته زمین
goring U زمین سه گوش
crust U پوسته زمین
natural ground U زمین طبیعی
floors U محدوده زمین
mixed graze U توام زمین
mid court U وسط زمین
measuring rod U گز زمین پیمایی
panhandled U زمین باریکه
paralysis U زمین گیری
panhandle U زمین باریکه
site building U زمین زیربنا
orbit of the earth U مدار زمین
marsh land U زمین ماندابی
site building U زمین ساختمانی
floor U محدوده زمین
soil creep U زمین خزه
measurement ofland U زمین پیمایی
neutral earth U زمین خنثی
terrestrial U زمین خاکی
predial or prae U وابسته به زمین
profile line U نیمرخ زمین
ground level U تراز زمین
ground level U سطح زمین
pronely U روبه زمین
west U مغرب زمین
planned chart U کروکی زمین
protective earthing U زمین محافظ
terrain U زمین ناحیه
terrain U نوع زمین
public d. U زمین خالصه
grounding U زمین کردن
terrain U عوارض زمین
grounding U ایجاد زمین
landward U بسوی زمین
physical characteristics U خصوصیات زمین
plat U تکه زمین
pervious ground U تراوا زمین
permeable ground U زمین تراوا
playing area U محدوده زمین
playing court U زمین بازی
permeable ground U تراوا زمین
sidelining U خط کنار زمین
sidelines U خط کنار زمین
sidelined U خط کنار زمین
sideline U خط کنار زمین
terrain U زمین عملیات
public domain U زمین خالصه
uplands U زمین کوهستانی
parcelling U تفکیک زمین
paralytic disability U زمین گیری
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com