English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
automatic timer U زمان سنج خودکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
time U ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
timed U ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
times U ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
mechanical time fuze U ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
proximity fuze U ماسوره خودکار ماسوره زمان متغیر
Other Matches
automate U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
synchroreceiver U دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
automatic error correction U تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
autoloader U اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
submachinegun U مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatic U خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic check U کنترل خودکار بررسی خودکار
automatics U خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic pilots U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
aided tracking U سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presented U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
presents U زمان حاضر زمان حال
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
presenting U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
present U زمان حاضر زمان حال
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
link encryption U خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
automatic coding U برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
automatic toss U روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
autonomic U خودکار
self-starters U خودکار
self-starter U خودکار
automaticity U خودکار
pen U خودکار
automatic U خودکار
unmanned U خودکار
ballpoint pens U خودکار ها
automatous U خودکار
ballpoints U خودکار ها
unattended U خودکار
auyomated U خودکار
preset U خودکار
ball pens U خودکار ها
automotive U خودکار
automatic pipet U پی پت خودکار
self acting U خودکار
mechnical U خودکار
ballpens U خودکار ها
automatics U خودکار
automatic mechanism U مکانیزم خودکار
automatic machine U دستگاه خودکار
automatic record changer U گرام خودکار
automatic fire U اتش خودکار
automatic cutout U قطع خودکار
automatic regulation U تنظیم خودکار
automatic door switch U کلید خودکار در
door switch U کلید خودکار در
automatic focusing U تمرکز خودکار
automatic flasher U چشمکزن خودکار
automatic interrupt U قطع خودکار
automatic interrupt U وقفه خودکار
automatic fire U تیراندازی خودکار
automatic loader U بارکن خودکار
automatic drop U اتصال خودکار
automatic controller U مراقب خودکار
robots U دستگاه خودکار
systematic U خودکار سیستماتیک
automatons U ماشین خودکار
automaton U ماشین خودکار
mechanically U بطور خودکار
auto starter U استارت خودکار
autofeather U فدر خودکار
autogenous welding U جوشکاری خودکار
robot U دستگاه خودکار
mechanical sawmill U اره خودکار
automatic U دستگاه خودکار
self loading U پرشونده خودکار
self destroying U منفجرشونده خودکار
semiautomatic U نیمه خودکار
self test U ازمایش خودکار
semi automatic U نیم خودکار
repeating firearm U اسلحه خودکار
push botton U وسایل خودکار
power steering U فرمان خودکار
player piano U پیانو خودکار
automatics U دستگاه خودکار
automated office U دفتر خودکار
automatic aiming U تعقیب خودکار
automatically U بطور خودکار
automatic buret U بورت خودکار
sub-machine gun U تیربار خودکار
sub-machine guns U تیربار خودکار
automatic carriage U تعویض خودکار
automatic check U مقابله خودکار
automatic check U ازمایش خودکار
automatic circuit breaker U مدارشکن خودکار
automatic computer U کامپیوتر خودکار
automate U خودکار کردن
automated U خودکار کردن
automates U خودکار کردن
automatic tracking U تعقیب خودکار
autotrack U تعقیب خودکار
flashgun U فلاش خودکار
automation U اتوماسیون خودکار
automation U خودکار سازی
automation U خودکار کردن
flashguns U فلاش خودکار
automatic balance U ترازوی خودکار
automatic bass compensation U بمرسان خودکار
automatic behavior U رفتار خودکار
automating U خودکار کردن
automatic control U کنترل خودکار
automatic titrator U تیترکننده خودکار
automatic telephone system U تلفن خودکار
automatization U خودکار شدن
automatic testing U ازمایش خودکار
automatic throttle U ساسات خودکار
cutout U فیوز خودکار
automata U ماشینهای خودکار
automatism U بطور خودکار
crane track U جرثقیل خودکار
ball point pen U قلم خودکار
automatic weapon U سلاح خودکار
automatic treatment U تسویه خودکار
autotrace U اثر خودکار
full automatic U تماما" خودکار
coach screw U پیچ خودکار
automatic telephone U تلفن خودکار
automatic tuning U میزانساز خودکار
fully automatic U کاملا" خودکار
automatic rifle U تفنگ خودکار
autosave U ضبط خودکار
automatic rifle U توپ خودکار
autotype U چاپ خودکار
auyomated U خودکار شده
automatization U خودکار کردن
automatize U خودکار کردن
automatic steering device U سکان خودکار
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
industrial robot U دستگاه خودکار صنعتی
atm U ماشین سخنگوی خودکار
blowback U عقب نشینی خودکار
telephone exchanges U مرکز تلفن خودکار
telephone exchange U مرکز تلفن خودکار
built in stabilizers U تثبیت کنندههای خودکار
autographic U مربوط به ثبات خودکار
autoloading U باری نیم خودکار
axis of control U محورکنترل خودکار هواپیما
self bias U ولت شبکه خودکار
automatic c bias U ولت شبکه خودکار
automatic drilling machine U دستگاه درل خودکار
semi automatic telephone system U تلفن نیم خودکار
automatic boring machine U دستگاه درل خودکار
automatic annunciator U زنگ احضار خودکار
automation U دستگاه تنظیم خودکار
automation U بطور خودکار کارکردن
automatic coing U برنامه نویسی خودکار
permanent oppropriation U سیستم اماددایمی یا خودکار
automatic U جنگ افزار خودکار
perpetual motion machine U ماشین خودکار دائمی
pluviograph U باران سنج خودکار
unattended U به طور خودکار بی خلبان
telephone central office U مرکز تلفن خودکار
exchange office U مرکز تلفن خودکار
design automation U طراحی به طور خودکار
pom-poms U مسلسل خودکار دورزن
direction finder U جهت یاب خودکار
pom-pom U مسلسل خودکار دورزن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com