Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unlit
<adj.>
U
روشن نشده
[به آتش نزده]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unpremediated
U
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
illumination by diffusion
U
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
unobligated
U
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unborn
U
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unbaoked
U
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
uncommitted
U
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unresolved
U
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
undisciplined
U
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unbroke
U
رام نشده سوقان گیری نشده
unpicked
U
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
untried
U
امتحان نشده محاکمه نشده
undirected
U
رهبری نشده راهنمایی نشده
irredenta
U
انجام نشده جبران نشده
unsought
U
جستجو نشده کشف نشده
unasked
U
خواسته نشده پرسیده نشده
inconsummate
U
تکمیل نشده انجام نشده
unsifted
U
الک نشده رسیدگی نشده
unredeemed
U
جبران نشده سبک نشده
uncharged
U
محسوب نشده رسمامتهم نشده
unset
U
جایگزین نشده جاانداخته نشده
flash
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
daylight
U
روز روشن روشن کردن
daylit
U
روز روشن روشن کردن
illuminati
U
روشن ضمیران روشن فکران
unintended saving
U
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
half tone screen
U
صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
incomplete
U
انجام نشده پر نشده
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
illuminates
U
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminate
U
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminating
U
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
explaining
U
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explained
U
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explain
U
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explains
U
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
uncharged
U
پر نشده
unbowed
U
خم نشده
cleaners
U
روشن
explicit
U
روشن
sunny
U
روشن
on/off
U
روشن
on
U
روشن
clean-cut
U
روشن
clean cut
U
روشن
set
U
روشن
sets
U
روشن
setting up
U
روشن
lucid
U
روشن
unequivocally
U
روشن
unequivocal
U
روشن
expressing
U
روشن
express
U
روشن
expressed
U
روشن
expresses
U
روشن
sunniest
U
روشن
sunnier
U
روشن
vivid
U
روشن
brightest
U
روشن
shriller
U
روشن
shrill
U
روشن
alights
U
روشن
alighting
U
روشن
lighted
U
روشن
alighted
U
روشن
alight
U
روشن
shrillest
U
روشن
elucidating
U
روشن
elucidates
U
روشن
elucidated
U
روشن
definite
U
روشن
elucidate
U
روشن
lightest
U
روشن
moonlit
U
روشن
cloudless
U
روشن
legible
U
روشن
bright
U
روشن
light
U
روشن
litten
U
روشن
perspicuous
<adj.>
U
روشن
notable
<adj.>
U
روشن
explicit
<adj.>
U
روشن
clear-cut
U
روشن
eidetic
U
روشن
distinct
<adj.>
U
روشن
perspicuous
U
روشن
furbisher
U
روشن گر
fogless
U
روشن
transparently
U
روشن
transparent
U
روشن
in a good light
U
روشن
eyebright
U
روشن
luculent
U
روشن
clearer
U
روشن
clearest
U
روشن
sharp cut
U
روشن
nitid
U
روشن
clear cut
U
روشن
brighter
U
روشن
clears
U
روشن
clear
U
روشن
diaphanous
U
روشن
unasked
U
سوال نشده
custom uncleared
U
ترخیص نشده
unaccommodated
U
فراهم نشده
unpublished
U
نشر نشده
autochthonous
U
جابجا نشده
the date was not specified
U
نشده بود
unsaturate
U
اشباع نشده
unstudied
U
مطالعه نشده
virgins
U
استفاده نشده
unset
U
ثابت نشده
haggard
U
رام نشده
roughdry
U
اطو نشده
unshod
U
نعل نشده
in sheets
U
صحافی نشده
unsight
U
دیده نشده
unsocialized
U
اجتماعی نشده
tenantless
U
اشغال نشده
unsaved
U
پس انداز نشده
non switched line
U
خط گزینه نشده
unthickened
U
تغلیظ نشده
unwashed
U
شسته نشده
inextinct
U
نیست نشده
inedited
U
چاپ نشده
unfinished
U
تمام نشده
inedited
U
منتشر نشده
increate
U
افریده نشده
in quires
U
صحافی نشده
opens
U
واریز نشده
opened
U
واریز نشده
open
U
واریز نشده
imperforate
U
منگنه نشده
uncommitted
U
تقبل نشده
innascible
U
زایده نشده
intemerate
U
بی ناموس نشده
unworn
U
کهنه نشده
unworn
U
استعمال نشده
wound less
U
زخمی نشده
unconnected
U
وصل نشده
unearned
U
کسب نشده
unguarded
U
حراست نشده
unguarded
U
حساب نشده
unpublished
U
چاپ نشده
unquestioned
U
استنتاق نشده
unquestioned
U
بررسی نشده
unquestioned
U
بحث نشده
unreconstructed
U
بازسازی نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.
U
تا دیر نشده
unsaturated
U
اشباع نشده
unattached
U
توفیق نشده
savaging
U
رام نشده
savages
U
رام نشده
savaged
U
رام نشده
savage
U
رام نشده
unabridged
U
تلخیص نشده
unadulterated
U
مخلوط نشده
undisiplined
U
تربیت نشده
unexploded
U
منفجر نشده
outstandingly
U
پرداخت نشده
outstandingly
U
تصفیه نشده
outstandingly
U
وصول نشده
outstandingly
U
واریز نشده
undirected
U
هدایت نشده
undefined
U
تعریف نشده
unattached
U
اعزام نشده
unbowed
U
سر کوب نشده
unpaid
U
پرداخت نشده
uncircumcised
U
ختنه نشده
uncleared
U
ترخیص نشده
unbidden
U
دعوت نشده
unalloyed
U
الیاژ نشده
uncoditioned
U
قطعی نشده
uncontrolled
U
کنترل نشده
uncontrolled
U
مهار نشده
unchanged
U
عوض نشده
unabridged
U
کوتاه نشده
uncoditioned
U
شرط نشده
outstanding
U
پرداخت نشده
outstanding
U
تصفیه نشده
unpolished
U
پرداخت نشده
unpremediated
U
تصور نشده
uncut
U
قطع نشده
uncut
U
از هم جدا نشده
unclaimed
U
مطالبه نشده
unabated
U
کاسته نشده
unsung
U
خوانده نشده
unsung
U
ستایش نشده
unsung
U
سروده نشده
unbacked
U
رام نشده
sightless
U
دیده نشده
undeeded
U
در سندقید نشده
unseen
U
مشاهده نشده
unseen
U
مکشوف نشده
uncut
U
بریده نشده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com