Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
residentiary
U
روحانی مقیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sederunt
U
جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
denizens
U
مقیم
inhabitant
U
مقیم
dweller
U
مقیم
termer
U
مقیم
denizen
U
مقیم
settler
U
مقیم
inmates
U
مقیم
inmate
U
مقیم
abider
U
مقیم
settled
U
مقیم
stator
U
مقیم
resider
U
مقیم
settlers
U
مقیم
settlor
U
مقیم
domiciled
U
مقیم
residents
U
مقیم
in residence
U
مقیم
resident
U
مقیم
residing
U
مقیم
unwordly
U
روحانی
unfrocked
U
روحانی
sacred
U
روحانی
spiritual
U
روحانی
etherean
U
روحانی
marabout
U
روحانی
spiritually
U
روحانی
unworldly
U
روحانی
marabou
U
روحانی
anagogic
U
روحانی
ethereal
U
روحانی
clergymen
U
روحانی
clergyman
U
روحانی
heavenly
U
روحانی
herdsmen
U
روحانی
herdsman
U
روحانی
spiritualist
U
روحانی
spiritualists
U
روحانی
domiciliate
U
مقیم ساختن
resident loader
U
بارکننده مقیم
resident program
U
برنامه مقیم
non resident
U
غیر مقیم
residentiary
U
کشیش مقیم
resident segment
U
قطعه مقیم
minister resident
U
وزیر مقیم
domiciled in tehran
U
مقیم تهران
house physician
U
پزشک مقیم
italiot or ote
U
مقیم ایتالیا
non-resident
U
مقیم موقتی
non-residents
U
مقیم موقتی
resided
U
مقیم شدن
non resident
U
مقیم موقتی
settles
U
مقیم کردن
residing abroad
U
مقیم خارجه
settle
U
مقیم کردن
to station oneself
U
مقیم شدن
reside
U
مقیم شدن
sedentary
U
مقیم دریک جا
resides
U
مقیم شدن
won
U
مقیم شدن .
laywoman
U
زن غیر روحانی
heavenliness
U
روحانی الوهیت
spirituality
U
عالم روحانی
padres
U
پدر روحانی
padre
U
پدر روحانی
lay
U
غیر روحانی
perdition
U
مرگ روحانی
pastors
U
پیشوای روحانی
pastor
U
پیشوای روحانی
lays
U
غیر روحانی
temporal
U
غیر روحانی
pastorate
U
پیشوایی روحانی
pater
U
پدر روحانی
hierarch
U
رئیس روحانی
etherealize
U
روحانی کردن
hymn
U
سرود روحانی
spiritualize
U
روحانی کردن
spiritual
U
روحانی معنوی
hymns
U
سرود روحانی
prelacy
U
حکومت روحانی
copartnership
U
ردای روحانی
spirilual nutriment
U
غذای روحانی
charisma
U
جذبه روحانی
citizen abroad
U
شهروند مقیم خارج
hosteler
U
مقیم شبانه روزی
expatriate
U
شهروند مقیم خارج
non-resident shareholder
U
سهامدار غیر مقیم
house surgeon
U
جراح مقیم بیمارستان
non-resident alien
[NRA]
U
بیگانه غیر مقیم
expat
[colloquial]
U
شهروند مقیم خارج
to be in residence
U
مقیم یا ماندنی بودن
Foreign residents in tehran.
U
خارجیان مقیم تهران
memory resident program
U
برنامه مقیم در حافظه
maronite
U
مسیحی مقیم لبنان
non-resident citizen
[American E]
U
شهروند غیر مقیم
hiearchic
U
وابسته به سران روحانی
spirituous
U
دارای حالت روحانی
subdeacon
U
معاون گماشته روحانی
twice born
U
تولدتازه روحانی یافته
goddaughter
U
دختر خواندهی روحانی
spiritualization
U
جنبه روحانی دادن به
goddaughters
U
دختر خواندهی روحانی
pneumatology
U
مبحث موجودات روحانی
inquisitional
U
وابسته به دادگاه روحانی
secularises
U
غیر روحانی کردن
secular songs
U
سرودهای غیر روحانی
gnosticism
U
فلسفه عرفانی یا روحانی
apostle
U
عالیترین مرجع روحانی
secularizing
U
غیر روحانی کردن
priest
U
روحانی کشیشی کردن
layman
U
شخص غیر روحانی
laicism
U
غیر روحانی بودن
laymen
U
شخص غیر روحانی
rapture
U
شعف وخلسه روحانی
rapture
U
وجد روحانی ربایش
religious
U
تارک دنیا روحانی
raptures
U
وجد روحانی ربایش
raptures
U
شعف وخلسه روحانی
secularising
U
غیر روحانی کردن
secularized
U
غیر روحانی کردن
secularize
U
غیر روحانی کردن
heaven
U
خدا عالم روحانی
secularizes
U
غیر روحانی کردن
heavens
U
خدا عالم روحانی
deconsecrate
U
غیر روحانی کردن
secularised
U
غیر روحانی کردن
priests
U
روحانی کشیشی کردن
apostles
U
عالیترین مرجع روحانی
tsr
U
برنامه مقیم پایانی ایستا
terminal and stay resident program
U
برنامه مقیم پایانی ایستا
interning
U
انترن پزشک مقیم بیمارستان
nonresidence
U
عدم اقامت غیر مقیم
interns
U
انترن پزشک مقیم بیمارستان
nonresidency
U
عدم اقامت غیر مقیم
German expatriates
U
شهروندهای آلمانی مقیم خارج
non-resident partner
U
شریک غیر مقیم
[اقتصاد]
Foundation
[junior]
house officer
[British English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
first year resident
[American English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
intern
U
انترن پزشک مقیم بیمارستان
intern
[American English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
regenerate
U
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerated
U
زندگی تازه و روحانی یافته
gnostic
U
دارای اسرار روحانی نهانی
regenerating
U
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerates
U
زندگی تازه و روحانی یافته
unfrock
U
از کسوت روحانی خارج شدن
defrock
U
خلع کسوت روحانی کردن
reborn
U
تغییر حالت روحانی یافته
minor order
U
صفوف روحانی پایین درجه
gnosis
U
دانش رازهای روحانی عرفان
charism
U
عطیه الهی جذبه روحانی
disfrock
U
ازکسوت روحانی خارج شدن
laity
U
مردم غیر روحانی ناشی
spiritual
U
غیر مادی بطور روحانی
conus residents
U
پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
major seminary
U
دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
revest
U
جامه روحانی پوشیدن روکش کردن
hierarchies
U
حکومت ودرجه بندی سران روحانی
despiritualize
U
فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
laicize
U
بصورت غیر روحانی یا غیرعلمی در اوردن
hierarchy
U
حکومت ودرجه بندی سران روحانی
officiant
U
کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
impropriate
U
حرام کردن بدست غیر روحانی دادن
lay deacon
U
شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
primate of all england
U
سراسقف که بزرکترین مقام روحانی انگلیس را داراست
godmothers
U
نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmother
U
نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
simony
U
خرید وفروش مناصب روحانی وموقوفات وعواید دینی
imposition of hands
U
هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
hierarchies
U
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy
U
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
godchild
U
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
to take orders
U
منصب روحانیت را گرفتن بیکی از درجات روحانی گماشته شدن
godchildren
U
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
procuratrix
U
زنی که در خانقاه راهبات کارهای غیر روحانی رااداره میکند
dirty bit
U
بیت پرچم که توسط برنامههای مقیم حافظه تنظیم شده است .
churchwarden
U
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwardens
U
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
limitarian
U
کسیکه معتقد است بخش محدودی از مردم گیتی رستگاری روحانی خواهندداشت
monitor
U
برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitors
U
برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitored
U
برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
compression
U
نرم افزار مقیم که داده را موقع نوشتن فشرده میکند و هنگام خواندن به حالت اولیه بر می گرداند
extradites
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
presbyteries
U
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbytery
U
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
installable device driver
U
درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
totems
U
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totem
U
روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
resides
U
ساکن بودن مقیم بودن
reside
U
ساکن بودن مقیم بودن
garrison
U
مقیم کردن مستقر کردن
garrisons
U
مقیم کردن مستقر کردن
resided
U
ساکن بودن مقیم بودن
resident engineer
U
مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
command.com
U
در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
psalms
U
سرود روحانی سرود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com