English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to lie prostrate U روبه زمین خوابیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pronely U روبه زمین
to lay prostrate U روبه زمین خواباندن
north U روبه شمال
foxiness U روبه صفتی
aport U روبه بندر
alow U روبه پایین
face U نما روبه
heavenward U روبه اسمان
faces U نما روبه
one foot in the grave <idiom> U روبه موت
downward U روبه پایین
degenerated U روبه انحطاط گذاردن
slyness U روبه بازی شیطنت
to be on the increase U روبه افزایش گذاشتن
decrescent U روبه نقصان گذارنده
point-blank U روبه نشان مستقیم
landside U طرف روبه خشکی
in the wired eye U روبه روی باد
hypaethral U بی پوشش روبه اسمان
degenerates U روبه انحطاط گذاردن
degenerating U روبه انحطاط گذاردن
gray U روبه سفیدی رونده
point blank U روبه نشان مستقیم
degenerate U روبه انحطاط گذاردن
face up U ورق روبه بالا
snail's pace <idiom> U حرکت آهسته روبه جلو
moribund U در سکرات موت روبه مرگ
extrorse U روبه بیرون پشت بمادگی
fowling U روبه بازی یادوروئی کردن
so far, so good <idiom> U تا حالاهمه چیز روبه راه است
straight off U مستقیما درجلو موج روبه ساحل
english toy spaniel U نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
incubates U بر خوابیدن
to go to roost U خوابیدن
lies U خوابیدن
incubate U بر خوابیدن
lied U خوابیدن
go to rest U خوابیدن
lie U خوابیدن
incubating U بر خوابیدن
to go to sleep U خوابیدن
to retire to bed U خوابیدن
to lie down U خوابیدن
to lie d. U خوابیدن
to run down U خوابیدن
sleeps U خوابیدن
sleep U خوابیدن
sleeping U خوابیدن
to go to bed U خوابیدن
ti turn in U خوابیدن
incubated U بر خوابیدن
hit the hay <idiom> U خوابیدن
beds U خوابیدن
bed U خوابیدن
to oversleep oneself U پر خوابیدن
lie on the face U دمر خوابیدن
lie on the back U به پشت خوابیدن
kipping U خوابیدن بستر
sleep out U بیرون خوابیدن
to measure one'd length U دمر خوابیدن
to lie on the face U دمر خوابیدن
kipped U خوابیدن بستر
to take one's rest U اسودن خوابیدن
kip U خوابیدن بستر
to lie on the back U بر پشت خوابیدن
supine U برپشت خوابیدن
to keep late hours U دیر خوابیدن
to measure one'd length U رو بزمین خوابیدن
grovel U دمر خوابیدن
groveled U دمر خوابیدن
grovelled U دمر خوابیدن
grovels U دمر خوابیدن
oversleeping U بیش از حد معمول خوابیدن
nestle U در اغوش کسی خوابیدن
doss U شاخ زدن خوابیدن
stagnated U خوابیدن کساد شدن
stagnates U خوابیدن کساد شدن
To sleep on ones side. U روی پهلو خوابیدن
overslept U بیش از حد معمول خوابیدن
oversleep U بیش از حد معمول خوابیدن
oversleeps U بیش از حد معمول خوابیدن
stagnate U خوابیدن کساد شدن
incubating U روی تخم خوابیدن
incubates U روی تخم خوابیدن
incubation U خوابیدن روی تخم
berth U جای خوابیدن درقایق
berthed U جای خوابیدن درقایق
berthing U جای خوابیدن درقایق
berths U جای خوابیدن درقایق
stagnating U خوابیدن کساد شدن
nestles U در اغوش کسی خوابیدن
nestled U در اغوش کسی خوابیدن
incubate U روی تخم خوابیدن
incubated U روی تخم خوابیدن
to keep early Šor good Šhours U زود خوابیدن وزود برخاستن
bedtime U وقت استراحت موقع خوابیدن
bedtimes U وقت استراحت موقع خوابیدن
To lie on ones belly . U روی شکم خوابیدن ( دمر)
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
chean U چرخش بدون خوابیدن تیغه اسکیت
reclines U برپشت خم شدن یا خوابیدن سرازیر کردن
recline U برپشت خم شدن یا خوابیدن سرازیر کردن
to sleep like a baby <idiom> U مثل نوزاد راحت و بی دغدغه خوابیدن
reclined U برپشت خم شدن یا خوابیدن سرازیر کردن
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
pajamas U جامه گشاد که در خانه یا هنگام خوابیدن می پوشند
out like a light <idiom> U (زود خوابیدن)خیلی سریع به خواب رفتن
asleep at the switch <idiom> U متوجه فرصت نبودن ،روی بخت خوابیدن
sleep out U در محلی غیراز محل کار خود خوابیدن
Better to go to bed supperless than to rise in debt. <proverb> U گرسنه خوابیدن بهتر است تا در قرض بیدار شدن.
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
nymphomanic U دچار جنون خوابیدن با مرد دیوانه برای بغل خوابی بامرد
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
bedsore U زخمی که بعلت خوابیدن متمادی در بستر و نرسیدن خون کافی به پشت بیماران ایجادمیشود
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
keep late hours U دیر خوابیدن و دیر بیدار شدن
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
keep good hours U زود خوابیدن و زود برخاستن
keep late hours U دیر خوابیدن و دیر برخاستن
keep bad hours U دیر خوابیدن و دیر برخاستن
keep early hours U زود خوابیدن و زود برخاستن
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
grazes U زمین
cinder tracks U زمین دو
globe U زمین
grazed U زمین
grass roots U کف زمین
cinder track U زمین دو
ground line U خط زمین
earthing U زمین
rooter U زمین کن
ground surface U کف زمین
domain U زمین
graze U زمین
acre U زمین
soils U زمین
soiling U زمین
soil U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
ground U کف زمین
domains U زمین
floor U کف زمین
aerospace U جو زمین
lackland U بی زمین
norland U زمین
ground U : زمین
ground U زمین
land n U زمین
land U زمین
floors U کف زمین
acres U زمین
this earthly round U زمین
floor U کف زمین
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com