English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
opposed U روبرو مواجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
encounters U مواجه شدن
accosts U مواجه شدن
encounter U مواجه شدن
run up against U مواجه شدن با
encountered U مواجه شدن با
encountered U مواجه شدن
encountering U مواجه شدن با
encountering U مواجه شدن
encounters U مواجه شدن با
accosting U مواجه شدن
accosted U مواجه شدن
encounter U مواجه شدن با
face U مواجه شدن
faces U مواجه شدن
accost U مواجه شدن
face U روبروایستادن مواجه شدن
head-on <idiom> U فرجام مواجه شدن با
run up against (something) <idiom> U مواجه شدن با(چیزی)
faces U روبروایستادن مواجه شدن
opposites U روبرو
head on U روبرو
head-on U روبرو
opposite U روبرو
vis a vis U روبرو
vis-a-vis U روبرو
afront U روبرو
adverse U روبرو
frontal U روبرو
envisaged U مواجه شدن با در نظر داشتن
envisages U مواجه شدن با در نظر داشتن
envisaging U مواجه شدن با در نظر داشتن
meet U مواجه شدن تقاطع کردن
nose U بینی مالیدن به مواجه شدن با
meets U مواجه شدن تقاطع کردن
(when the) chips are down <idiom> U بامشکل بزرگی مواجه شدن
noses U بینی مالیدن به مواجه شدن با
envisage U مواجه شدن با در نظر داشتن
full view U نمای روبرو
opposites U روبرو معکوس
up against <idiom> U روبرو شدن با
opposites U وارونه از روبرو
confronting U روبرو شدن با
opposite U روبرو معکوس
opposite U وارونه از روبرو
stand up to U روبرو شدن با
confronts U روبرو شدن با
apposed engine U موتور روبرو
confronted U روبرو شدن با
confront U روبرو شدن با
head wind U باد روبرو
the house over the way U خانه روبرو
facing pages U صفحات روبرو
on the opposite side U در طرف روبرو
to stand up to one's opponent U با حریف روبرو شدن
acounter U روبرو شدن بادشمن
affront روبرو دشنام دادن
horizontally opposed engine U موتور تخت روبرو
opposed piston engine U موتور سیلندر روبرو
encountered U روبرو شدن بادشمن
encountering U روبرو شدن بادشمن
encounter U روبرو شدن بادشمن
encounters U روبرو شدن بادشمن
fronting U فرمان سر روبرو جلو
vis a vis U شخص روبرو درمقابل
vis-a-vis U شخص روبرو درمقابل
front U فرمان سر روبرو جلو
diagonally U ازگوشهای بگوشه روبرو
brave U بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
braving U بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
braves U بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
bravest U بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
braver U بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
to raise big problems for the country U مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
braved U بادلیری ورشادت باامری مواجه شدن اراستن
to face a serious problem for the country U مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
We are confronting a difficult problem. U با مسأله مشکلی روبرو هستیم
opposed piston engine U موتور پیستون روبرو متقابل
opposability U امادگی برای روبرو گذاشتن
to face the music U دلیرانه با چیزی روبرو شدن
stand up to someone <idiom> U شجاعت روبرو شدن را داشتن
front U مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
fronting U مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
volte-face U چرخش بمنظور روبرو شدن باحریف
volte face U چرخش بمنظور روبرو شدن باحریف
rencontre U با خصومت روبرو شدن مقابله کردن
rencounter U با خصومت روبرو شدن مقابله کردن
caught between two stools <idiom> U [زمانی که کسی در انتخاب میان ۲ چیز با مشکل مواجه میشود]
to raise big problems for the country U روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
to face a serious problem for the country U روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
there is a fire opposites U در خانه روبرو اتش سوزی رخ داده است
to take the bull by the horns U دلیرانه با سختی روبرو شدن با شاخ گاوی درافتادن
punch U در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punched U در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punches U در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
Back to the drawing board <idiom> U [زمانی که کاری با شکست روبرو میشود و دوباره باید از اول شروع کرد]
critical error U خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
left slide U حرکت موج سوار روی موج بسمت چپ روبرو ساحل
head U مواجه شدن سرپرستی شدن به وسیله
breaching U رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
end on U سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com