English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stripping U رنگ گیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
avoidance U کناره گیری احتراز
dipstick U میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipstick U میله اندازه گیری روغن موتور
dipsticks U میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipsticks U میله اندازه گیری روغن موتور
detachment U کناره گیری
detachments U کناره گیری
molded U قالب گیری
molds U قالب گیری
mould U قالب گیری
moulded U قالب گیری
moulds U قالب گیری
sounding U اندازه گیری عمق اب
extraction U عصاره گیری
barn U واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
barns U واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
carat U معیار اندازه گیری کیفیت طلا
carats U معیار اندازه گیری کیفیت طلا
isolationism U سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
sound U اندازه گیری عمق اب
sounded U اندازه گیری عمق اب
soundest U اندازه گیری عمق اب
sounds U اندازه گیری عمق اب
poll U حوزه رای گیری
polled U حوزه رای گیری
polls U حوزه رای گیری
dimension U اندازه گیری
dimensions U اندازه گیری
phone U شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phoned U شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phones U شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phoning U شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
word U روش اندازه گیری سرعت چاپگر
worded U روش اندازه گیری سرعت چاپگر
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
shoot U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoots U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
throughput U نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
logic U عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
correct U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correcting U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
corrects U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
detector U گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
detectors U گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
layer U لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
layers U لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
orientation U جهت گیری
area U اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
areas U اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
survey U نمونه گیری
surveyed U نمونه گیری
surveys U نمونه گیری
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
precision U اندازه گیری دقیق
listing U لیست گیری
listings U لیست گیری
meter U وسیله اندازه گیری
meter U بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
meter U اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
meters U وسیله اندازه گیری
meters U بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
meters U اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
circuit U وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
circuits U وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
measure U اندازه گیری کردن
measure U اندازه گیری
blank U ممانعت از امتیاز گیری حریف
blankest U ممانعت از امتیاز گیری حریف
syntheses U نتیجه گیری
synthesis U نتیجه گیری
SE U خطای معیار اندازه گیری
restriction U جلو گیری
restrictions U جلو گیری
polygamy U تعدد زوجات چند زن گیری
tax U سخت گیری مالیات بستن
taxed U سخت گیری مالیات بستن
taxes U سخت گیری مالیات بستن
intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
fuel U تقویت سوخت گیری کردن
fuel U سوخت گیری کردن
fueled U تقویت سوخت گیری کردن
fueled U سوخت گیری کردن
fuelled U تقویت سوخت گیری کردن
fuelled U سوخت گیری کردن
fuelling U تقویت سوخت گیری کردن
fuelling U سوخت گیری کردن
fuels U تقویت سوخت گیری کردن
fuels U سوخت گیری کردن
intensity U اندازه گیری قدرت سیگنال یا شدت نور منبع نور
time U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
time U اندازه گیری زمان یک عملیات
timed U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
timed U اندازه گیری زمان یک عملیات
times U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
times U اندازه گیری زمان یک عملیات
severity U سخت گیری دقت
petrol U بنزین گیری کردن
sponsorship U عهده گیری اعانت
Other Matches
He's a wet blanket. U او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
his severity relaxed U از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy U دو زن گیری دو شوهر گیری
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
with the utmost rigour U با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
point voting system U سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
compression molding process U فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
scorification U کف گیری
dewatering U اب گیری
skimmed U کف گیری
retractaion U پس گیری
monogyny U یک زن گیری
recature U پس گیری
luting U گل گیری
catch U بل گیری
skims U کف گیری
lutation U گل گیری
skim U کف گیری
recapture U پس گیری
exorcisms U جن گیری
exorcism U جن گیری
bias U سو گیری
recaptures U پس گیری
biases U سو گیری
recaptured U پس گیری
recapturing U پس گیری
resumption U از سر گیری
refuels U سوخت گیری
halieutics U ماهی گیری
stricture U سخت گیری
rigorousness U سخت گیری
samplery U نمونه گیری
cavils U خرده گیری
retired ness U کناره گیری
river capture U رود گیری
interpolation U درون گیری
renouncement U کناره گیری
refuel U سوخت گیری
caviled U خرده گیری
ablactation U از شیر گیری
caviling U خرده گیری
cavilled U خرده گیری
refueling U سوخت گیری
removal of cinder U تفاله گیری
punctiliousness U نکته گیری
refuelled U سوخت گیری
embrasures U دراغوش گیری
embrasure U دراغوش گیری
removal of phosphorus U فسفر گیری
refuelling U سوخت گیری
cavil U خرده گیری
removal of slag U شلاکه گیری
refueled U سوخت گیری
strictures U سخت گیری
extracts U عصاره گیری
extracting U عصاره گیری
extracted U عصاره گیری
extract U عصاره گیری
timing U زمان گیری
sound absorbing U صدا گیری
spile U سوراخ گیری
measurer U اندازه گیری
standardization U معیار گیری
subsumption U نتیجه گیری
takeovers U تحویل گیری
takeover U تحویل گیری
module U اندازه گیری
acceleration lane U خط سرعت گیری
threctia U کناره گیری
biases U سمت گیری
follow up U پی گیری کردن
creels U تورماهی گیری
silting up U لای گیری
garth U سد یا بندماهی گیری
gaging U اندازه گیری
levying U سرباز گیری
levying U باج گیری
levy U سرباز گیری
levy U باج گیری
levies U سرباز گیری
levies U باج گیری
levied U سرباز گیری
levied U باج گیری
scorification U تفاله گیری
creel U تورماهی گیری
inquiry U خبر گیری
inquiries U خبر گیری
scotomization U نادیده گیری
sedimentation U لای گیری
separatism U کناره گیری
bias U سمت گیری
paralysis U زمین گیری
luting U درز گیری
lodgment or lodge U منزل گیری
lodgment U موضع گیری
gauging U اندازه گیری
lodgement U موضع گیری
insuperability U دشوار گیری
dialing U شماره گیری
ingurgtation U فرا گیری
measuring bridge U پل اندازه گیری
modules U اندازه گیری
churning U کره گیری
abdication U کناره گیری
sampling U نمونه گیری
stamping U قالب گیری
moulding U قالب گیری
laxity U اسان گیری
forming U شکل گیری
vendetta U انتقام گیری
vendettas U انتقام گیری
permissiveness U اسان گیری
knoit U تغ تغ خرده گیری
invalidism U زمین گیری
intussusception U در خود گیری
derivation U مشتق گیری
derivations U مشتق گیری
fueling U سوخت گیری
crackdown U سخت گیری
crackdowns U سخت گیری
conscription U سرباز گیری
loading capacity U بار گیری
introsusception U در خود گیری
voting U رای گیری
limit of inflammability U حد اتش گیری
nitrification U نیتروژن گیری
nitrification U ازت گیری
monogyny U یک جفت گیری
i am in a bad f. U بد گیری امدم
i. and evdevolution U ریشه گیری
attrition U کناره گیری
renunciation U کناره گیری
noise suppression U پارازیت گیری
recruitment U توان گیری
paralytic disability U زمین گیری
originationu U سرچشمه گیری
palsy U زمین گیری
number dialling U شماره گیری
ensue U پی گیری کردن
ensued U پی گیری کردن
ensues U پی گیری کردن
recruitment U سرباز گیری
implantation U لانه گیری
impressmeat U باز گیری
integration U انتگرال گیری
extrapolation U قیاس گیری
modeling U سرمشق گیری
measurement U اندازه گیری
measurements U اندازه گیری
sternly U با سخت گیری
interpolations U درون گیری
wrestling U کشتی گیری
inarm U در اغوش گیری
mensuration U اندازه گیری
inarm U در بغل گیری
mechanical disadvantage U نیرو گیری
measurment U اندازه گیری
piscatology U فن ماهی گیری
chronicity U دامن گیری
decalcification U کلسیم گیری
extrapolations U قیاس گیری
censoriousness U خرده گیری
damage control U اسیب گیری
crabber U خرچنگ گیری
commensurateness U اندازه گیری
criticalness U خرده گیری
collier U ذغال گیری
coring U مغزه گیری
blank experiment U ازمایش مچ گیری
resignation U کناره گیری
calk U درز گیری
resignations U کناره گیری
conclusion U نتیجه گیری
decarburization U کربن گیری
catch trial U کوشش مچ گیری
cased U قالب گیری
decision making U تصمیم گیری
calk U درز گیری
conclusions U نتیجه گیری
coppering U مس گیری لوله
complementation U متمم گیری
corf U سبدماهی گیری
coring U نمونه گیری
declipping U لکه گیری
differentiation U مشتق گیری
amphimixis U جفت گیری
dust removal U گرد گیری
nitpicking U بهانه گیری
metering U اندازه گیری
stake-out U زیرنظر گیری
stake-outs U زیرنظر گیری
nagging U خرده گیری
dial up U شماره گیری
embracery U دراغوش گیری
formation U شکل گیری
sewed up <idiom> U تصمیم گیری
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com