Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bureaucreacy
U
رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bureaucrasy
U
رعایت تشریفات اداری بحدافراط
red tapism
U
رعایت تشریفات اداری به حدافراط
bureaucracies
U
رعایت تشریفات اداری بحدافراط
bureaucracy
U
رعایت تشریفات اداری بحدافراط
bureaucrats
U
فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
bureaucrat
U
فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
paperwork
U
تشریفات اداری
red tapery
U
رعایت تشریفات رسمی واداری بحد افراط
admin
U
تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
administrative wheeled vehicle fleet
U
کاروان خودروهای اداری خودروی اداری
bureaucracy
U
تاسیسات اداری حکومت اداری
bureaucrasy
U
حکومت اداری تاسیسات اداری
bureaucracies
U
تاسیسات اداری حکومت اداری
officialdom
U
سیستم اداری
officialism
U
سیستم اداری
office information system
U
سیستم اطلاعات اداری
workdays
U
ایام کار اداری ساعات کار اداری
workday
U
ایام کار اداری ساعات کار اداری
Protocol must be observed.
U
تشریفات باید رعایت شود
ceremonialism
U
اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
market socialism
U
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
executory
U
اداری
bureaucrat
U
اداری
administrative
U
اداری
bureaucrats
U
اداری
official
U
اداری
formal
U
اداری
administerial
U
اداری
departmental
U
اداری
administrative publications
U
نشریات اداری
overhead gharges
U
هزینه اداری
circular letter
U
بخشنامه اداری
administrative services
U
خدمات اداری
administrative services
U
قسمتهای اداری
administrative tribunal
U
دادگاه اداری
administratively
U
بطور اداری
office chair
U
صندلی اداری
office chair
U
مبل اداری
bureaucreat
U
گماشته اداری
business hours
U
ساعت اداری
circular letter
U
نامه اداری
office work
U
کار اداری
departmental intelligence
U
اطلاعات اداری
departmentally
U
ازلحاظ اداری
office building
U
ساختمان اداری
office hours
U
ساعات اداری
office computer
U
کامپیوتر اداری
official communications
U
مکاتبات اداری
prefecture
U
حوزه اداری
administrative capacity
U
فرفیت اداری
unofficial
U
غیر اداری
administrative channels
U
مجاری اداری
administrative channels
U
طرق اداری
administrative command
U
یکان اداری
administrative command
U
فرماندهی اداری
red tape
U
فرمالیته اداری
administrative budget
U
بودجه اداری
prefectoral
U
وابسته به اداری
a white collar job
U
کار اداری
management expenses
U
مخارج اداری
administration building
U
ساختمان اداری
administration building
U
قسمت اداری
malfeasance
U
خطای اداری
administrative approval
U
موافقتنامه اداری
officially
U
از طریق اداری
administrative escort
U
ناو اداری
bureaucrat
U
مامور اداری
administrative march
U
راهپیمایی اداری
administrative movement
U
حرکت اداری
administrative net
U
شبکه اداری
prefectorial
U
وابسته به اداری
service element
U
عنصر اداری
administrative order
U
دستور اداری
bureaus
U
هیئت اداری
bureau
U
هیئت اداری
administrative law
U
حقوق اداری
administrative law
U
قوانین اداری
administrative flight
U
هواپیمای اداری
administrative flight
U
پرواز اداری
bureaucrats
U
مامور اداری
bureaucratic
U
وابسته به امور اداری
extra official
U
بیرون ازوفایف اداری
service echelon
U
رده اداری و خدماتی
Outside office hours.
U
خارج از وقت اداری
officer
U
مامور کارمند اداری
officers
U
مامور کارمند اداری
key personnels
U
کادر اداری اصلی
provisional order
U
دستور موقت اداری
officialism
U
رسمیت مقررات اداری
general administration cost
U
هزینه عمومی اداری
administrative escort
U
ناو اسکورت اداری
office swivel chair
U
صندلی گردان اداری
administrative landing
U
پیاده شدن اداری
administrative data processing
U
پردازش دادههای اداری
deck department
U
قسمت اداری ناو
placeman
U
صاحب منصب اداری
out of
[outside]
office hours
U
خارج از ساعات اداری
disciplinary court
U
دادگاه انتظامی محکمه اداری
administrative shippings
U
ارسال اماد به طریق اداری
genitourinary
U
وابسته به دستگاه اداری تناسلی
formal
U
مقید به اداب ورسوم اداری
administrative lead time
U
زمان اداری دریافت اماد
formally
U
مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
administrative(financial,legal)process.
U
جریان اداری (مالی .حقوقی )
superstructures
U
سازمانهای اداری ومدیریه کشور
superstructure
U
سازمانهای اداری ومدیریه کشور
ministerial
U
وابسته به وزیر یا کشیش اداری
services
U
قسمتهای اداری ادارات نظامی
administrative storage
U
انبار کردن به طریق اداری
generals
U
شرکت مربوط به امور اداری اصلی
general
U
شرکت مربوط به امور اداری اصلی
administrative acceptees
U
پرسنل قبول شده از نظر اداری
administrative landing
U
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
administrative segregation
U
زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
fiscal station
U
قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
military testament
U
وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
nihilism
U
اعتقاد به تباهی وفساد دستگاههای اداری ولزوم از بین رفتن انها
capitulary
U
عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه
sheet
U
سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
sheets
U
سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
federal government
U
دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
workflow
U
نرم افزار طراحی شده برای بهبود جریان متنهای الکترونیکی در یک شبکه اداری از یک کاربر به دیگری
flow
U
درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flows
U
درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flowed
U
درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
nepotism
U
انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری
Bureaucracy . Red tape .
U
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
brief case
[briefcase]
U
کیف اداری
[کیف جعبه ای دستی چرمی]
attache case
U
کیف اداری
[کیف جعبه ای دستی چرمی]
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
intermediate
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد
office automation
U
خودکارسازی اداری خودکارسازی دفتری
interdict
U
حکم نهی حکم اداری
paperwork
U
کاغذ بازی
ritualist
U
ویژه گر تشریفات مذهبی وابسته به تشریفات
to drown in paperwork
<idiom>
U
در کار کاغذ بازی غرق شدن
[اصطلاح مجازی]
bureaucrats
U
مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
bureaucrat
U
مامور دولتی مقرراتی واهل کاغذ بازی دیوان سالار
apparatus
[machinery]
U
سازمان
[سازمان اداری ]
sprocket feed
U
محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
totalitarianism
U
سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
emcee
U
بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
emcees
U
بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
revisionism
U
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
tractor feed
U
روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
bolshevism
U
مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
friction feed
U
تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
two pawns game
U
بازی دو پیاده در سیستم روسی در دفاع گرونفلد
maroczy system
U
سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
teletypewriter
U
صفحه کلید و چاپگر متصل به سیستم کامپیوتری که مستقیماگ یا به وسیله نوار کاغذ پانچ شده داده وارد میکند
crash conversion
U
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
skip
U
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skips
U
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
skipped
U
حرکت سریع کاغذ در چاپگر , با نادیده گرفتن پیشبرد طبیعی کاغذ
national
[state, federal state]
<adj.>
U
حکومتی
governmental
U
حکومتی
belonging to the state
<adj.>
U
حکومتی
governmental
<adj.>
U
حکومتی
government-run
[television, newspaper etc.]
<adj.>
U
حکومتی
anarchy
U
بی حکومتی
plotters
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter
U
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
sprocket holes
U
مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
government house
U
اداره حکومتی
government circles
U
دوایر حکومتی
NCR paper
U
کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
gynaecocracy
U
حکومتی که دردست اناث باشد
gubernatorial
U
مربوط به فرماندار یافرمانداری حکومتی
oligrachy
U
هیات حاکمه حکومتی با عده معدود
machine based
U
مبتنی بر ماشین
democratic
U
مبتنی بر دمکراسی
run
U
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs
U
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
theocracies
U
حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
oligarchical
U
وابسته به حکومتی که بدست چندتن اداره میشود
oligrachy
U
حکومتی که قدرت ان در دست افراد معدود باشد
representative government
U
حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
dictatorship
U
حکومتی که به فرمان یک فرد مستبد اداره میشود
oligarchic
U
وابسته به حکومتی که بدست چند تن اداره میشود
theocracy
U
حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
dictatorships
U
حکومتی که به فرمان یک فرد مستبد اداره میشود
corporative state
U
حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
blessed folder
U
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen
U
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
tortious
U
مبتنی بر تعدی و تفریط
market directed economy
U
اقتصاد مبتنی بر بازار
computer based training
U
تربیت مبتنی بر کامپیوتر
character based program
U
برنامه مبتنی بر کاراکتر
peripheral
U
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
isocracy
U
حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
page
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
scratch paper
U
کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
mixed government
U
حکومتی که در ان جنبههای پادشاهی واشرافی و دمکراسی با هم به کار گرفته شود
polygarchy
U
حکومتی که به دست عده زیادی اداره شود حکومت جمعی
shinny
U
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
hypostyle
U
دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون
Viewdata
U
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com