Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shaly clay
U
رس نیمه بلوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
wafer
U
تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
wafers
U
تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
Other Matches
overlaps
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorses
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
U
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorse
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
pmos
U
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos
U
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
splices
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate
U
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semipublic
U
نیمه عمومی نیمه دولتی
semilustrous
U
نیمه درخشان نیمه مجلل
crystallized
U
بلوری
granular
U
بلوری
crystal plane
U
سطح بلوری
crystal microphone
U
میکروفون بلوری
crystal diode
U
دیود بلوری
crystal lattice
U
شبکه بلوری
crystal grain
U
دانه بلوری
copal
U
سندروس بلوری
crystalize
U
بلوری شدن
crystalline rock
U
سنگ بلوری
amorphous
U
غیر بلوری
crystalline schist
U
شیست بلوری
gum copal
U
سندروس بلوری
crystallizing lacquer
U
لاک بلوری
grain structure
U
ساختار بلوری
crystallizable
U
بلوری شدنی
grain tin
U
قلع بلوری
crystalline structure
U
ساختار بلوری
modification
U
تغییر شکل بلوری
calcite
U
سنگ اهک بلوری
crystals
U
زلال بلوری کردن
crystal
U
زلال بلوری کردن
crystal ball stopper
U
گلوله بلوری شیشه لیموناد
crystalline structure
U
سازه بلوری ساختمان کریستالی
pyroxene
U
ماده معدنی بلوری وسفید
unidirectional soldification
U
روشی برای رسیدن به موادتک بلوری
endomorph
U
بلوری که درجوف بلور دیگر قرار دارد
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life
U
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
U
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
semi
U
نیمه
in noon of night
U
در نیمه شب
moiety
U
نیمه
semis
U
نیمه
midnight
U
نیمه شب
half deck
U
نیمه پل
mid
U
نیمه
mid-
U
نیمه
division line
U
خط نیمه
stiffish
U
نیمه شق
part way
U
نیمه
semi-conscious
U
نیمه هشیار
semiaquatic
U
نیمه ابزی
semiactive
U
نیمه فعال
semi-conscious
U
نیمه بیهوش
semitranslucent
U
نیمه شفاف
semi trailer
U
نیمه یدک
semi skilled
U
نیمه ماهر
semi-conscious
U
در حال نیمه غش
semi official
U
نیمه رسمی
second half
U
نیمه دوم
quasi convex
U
نیمه محدب
half-timbered
U
نیمه چوبی
subsaline
U
نیمه شور
semiarid
U
نیمه خشک
semitransparent
U
نیمه شفاف
semiarboreal
U
نیمه درختی
semitropic
U
نیمه گرمسیری
semivitrified
U
نیمه شیشهای
solid state
U
نیمه هادی
subacute
U
نیمه حاد
subadult
U
نیمه بالغ
subarid
U
نیمه خشک
subfossil
U
نیمه سنگواره
subovate
U
نیمه بیضی
semi-final
U
نیمه نهایی
quasi concave
U
نیمه مقعر
quasi commercial
U
نیمه بازرگانی
partial fixing
U
نیمه گیرداری
semicinductor
U
نیمه هادی
nocturn
U
عبادت نیمه شب
aileron
U
نیمه لچکی
middle watch
U
نگهبانی نیمه شب
midyear
U
نیمه سال
midwatch
U
پاس نیمه شب
megrim
U
درد نیمه سر
left heart
U
نیمه چپ قلب
dwarf wall
U
دیوار نیمه
half-bat
U
آجر نیمه
partially hearing
U
نیمه شنوا
aileron
U
نیمه سنتوری
partially sighted
U
نیمه بینا
quasi public
U
نیمه عمومی
semi-precious
U
نیمه بهادار
quasi public
U
نیمه دولتی
quasi private
U
نیمه خصوصی
semierect
U
نیمه ایستاده
semi-precious
U
نیمه گرانبها
sub-tropical
U
نیمه حاره
underemployed
U
نیمه کار
preconscious
U
نیمه هشیار
half-column
U
نیمه ستون
semilogarithmic
U
نیمه لگاریتمی
semiparasitic
U
نیمه انگلی
semipermanent
U
نیمه جاودان
semipermeable
U
نیمه تراوا
semifinal
U
نیمه نهایی
semiprivate
U
نیمه خصوصی
semierect
U
نیمه قائم
semipro
U
نیمه حرفهای
semidomesticated
U
نیمه اهلی
semidome
U
نیمه گنبد
semiopaque
U
نیمه کدر
semifixed
U
نیمه ثابت
semifluid
U
نیمه ابکی
semilog
U
نیمه لگاریتمی
semilustrous
U
نیمه درخشنده
semilate
U
نیمه دیررس
semihard
U
نیمه محکم
semihard
U
نیمه سخت
semigloss
U
نیمه شفاف
semimobile
U
نیمه متحرک
semiopaque
U
نیمه شفاف
semigloss
U
نیمه درخشان
semiofficial
U
نیمه رسمی
semiformal
U
نیمه رسمی
semidivine
U
نیمه خدا
semipublic
U
نیمه همگانی
semireligious
U
نیمه مذهبی
semicolonial
U
نیمه ازاد
semiliquid
U
نیمه مایع
semi mechanization
U
نیمه مکانیزه
semi literate
U
نیمه نویسا
semiterrestrial
U
نیمه خاکی
semi independent
U
نیمه مستقل
semi conductor
U
نیمه هادی
semicivilized
U
نیمه متمدن
semicinductor
U
نیمه رسانا
semiautomatic
U
نیمه خودکار
semicolonial
U
نیمه مستعمره
semicolonialism
U
نیمه مستعمراتی
semiconscious
U
نیمه هوشیار
semirigid
U
نیمه سخت
semidivine
U
نیمه الهی
semiskilled
U
نیمه ماهر
semisolid
U
نیمه جامد
semisynthetic
U
نیمه مصنوعی
semidetached
U
نیمه مجزا
semicrystalline
U
نیمه بلورین
semicrystalline
U
نیمه متبلور
semiconscious
U
نیمه بیهوش
semisynthetic
U
نیمه ترکیبی
semiconscious
U
نیمه اگاه
semitranslucent
U
نیمه کدر
brow ague
U
درد نیمه سر
drafted
U
نیمه نهایی
half faced
U
نیمه کاره
drafts
U
نیمه نهایی
subliminally
U
نیمه خوداگاه
subliminal
U
نیمه خوداگاه
semis
U
نیمه تاحدی
half loaded
U
سلاح نیمه پر
semi
U
نیمه تاحدی
subconsciously
U
نیمه هشیار
subconscious
U
نیمه هشیار
half mast high
U
نیمه افراشته
draft
U
نیمه نهایی
midway
U
نیمه راه
semi finals
U
نیمه نهایی
demigod
U
نیمه خدا
first half
U
نیمه نخست
before mid night
U
قبل از نیمه شب
half-time
U
نیمه نخست
translucent
U
نیمه شفاف
backcourt
U
نیمه دفاعی
part time
U
نیمه وقت
foreconscious
U
نیمه هشیاری
halfway
U
نیمه راه
part-time
U
نیمه وقت
semi-finals
U
نیمه نهایی
half-mast
U
نیمه افراشتن
half-mast
U
نیمه افراشتگی
parboil
U
نیمه پختن
partial
U
نیمه کامل
half tracked
U
نیمه شنی
half
U
نیمه نخست
parboiled
U
نیمه پختن
subconsciously
U
نیمه اگاه
halvers
U
نیمه مشترک
half way
U
نیمه راه
half time
U
نیمه بازی
subconscious
U
نیمه اگاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com