Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
souithernism
U
رسوم واداب جنوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
south-east
U
جنوب شرقی سوی جنوب شرق
south westerly
U
سوی جنوب غرب یا جنوب باختر
south-west
U
جنوب غربی سوی جنوب باختر
formalization
U
انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
south east
U
جنوب خاوری جنوب شرقی
south west
U
جنوب باختر جنوب غربی
folklore
U
معتقدات واداب ورسوم قدیمی واجدادی افسانههای قومی واجدادی فولکلور
manner
U
رسوم
etiquette
U
رسوم
mores
U
رسوم
conventionalism
U
پیروی از رسوم
folklore
U
رسوم اجدادی
the old ways
U
رسوم قدیم
their customs
U
رسوم ایشان
unconventional
U
ازاد از قیود و رسوم
unconverti nal
U
ازادازقیود یا رسوم غیرقراردادی
conventionalization
U
توافق با ایین و رسوم
conventionalization
U
هم رنگی با ایین و رسوم
to cling to the old ways
U
به رسوم قدیمی چسبیدن
conformity
U
پیروی از رسوم یاعقاید
provinciality
U
لهجه یا عادات یا رسوم ولایتی
judaize
U
اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
unconventionality
U
عدم رعایت اداب و رسوم
anglicises
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicised
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicized
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicizes
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicizing
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicize
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicising
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
irishism
U
عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
italianism
U
پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
revivalist
U
طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
agriology
U
مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
to leave everything as it is
[not to change anything]
U
رسوم قدیمی را ثابت
[دست نخورده]
نگه داشتن
When in Rome, do as the Romans do!
<idiom>
U
خود را به آداب و رسوم کشور مهمان وفق بده.
south
U
جنوب
south
<adj.>
U
جنوب
southland
U
سرزمین جنوب
southeast
U
جنوب شرقی
southeast
U
جنوب خاوری
south eastern
U
جنوب شرقی
south eastern
U
جنوب خاوری
southbound
U
عازم جنوب
south easterly
U
جنوب خاوری
south east
U
در جنوب خاور
south wards
U
بسوی جنوب
south west
U
جنوب غرب
South Pole
U
قطب جنوب
south west
U
در جنوب باختر
south westerly
U
جنوب باختری
Antarctic
U
قطب جنوب
south western
U
جنوب غربی
the south pole
U
قطب جنوب
southward
U
سوی جنوب
southerner
U
اهل جنوب
southerners
U
اهل جنوب
south western
U
جنوب باختری
notus
U
باد جنوب
south-east
U
جنوب شرق
south-west
U
جنوب غرب
lowlander
U
اهل جنوب
south-western
U
جنوب غربی
south-eastern
U
جنوب شرقی
sou'westers
U
جنوب غربی
south east
U
جنوب شرق
southern
U
اهل جنوب
soiuthern cross
U
صلیب جنوب
soiuth ward
U
بسوی جنوب
azimuth
U
نقطه جنوب
southwesterner
U
اهل جنوب غربی
southwestward
U
بسوی جنوب غربی
southwestward
U
درجهت جنوب باختری
southwestwards
U
بسوی جنوب غربی
southwestwards
U
درجهت جنوب باختری
southwestern
U
واقع در جنوب غربی
southwester
U
باد جنوب غربی
southern
U
جنوبا بطرف جنوب
celestial body south pole
U
قطب جنوب عالم
antarctic circle
U
مدار قطب جنوب
libecchio
U
باد جنوب غربی
libeccio
U
باد جنوب غربی
south easterly
U
سوی جنوب خاور
south west
U
سوی جنوب باختر
Antarctic
U
مربوط به قطب جنوب
southeaster
U
باد جنوب شرقی
southwest
U
واقع در جنوب غربی
southernmost
U
در اقصی نقطه جنوب
southeastward
U
در جهت جنوب خاوری
southeastward
U
بطرف جنوب شرقی
in a south easterly direction
U
از جهت جنوب خاور
southeaster
U
توفان جنوب شرقی
south east
U
سوی جنوب خاور
relative income hypothesis
U
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
their p was toward the south
U
چشم اندازانهابسوی جنوب بود
south
U
بسوی جنوب نیم روز
soiuth ward
U
بطرف جنوب متمایل بجنوب
soputheasternmost
U
در دورترین نقطه جنوب شرقی
souithernism
U
لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
southwester
U
توفان یا تندباد جنوب غربی
southeasterner
U
ساکن نواحی جنوب شرقی
south wards
U
بطرف جنوب متمایل بجنوب
mediaevalist
U
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
galleta
U
چمن با دوام جنوب امریکا و مکزیکو
judea
U
یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
Makri
[Fethiye]
U
شهر بندری فتیه در جنوب ترکیه
bahama islands
U
جزایرباهاما واقع درهندغربی و جنوب فلوریدا
zulu
U
اهل ناتال در جنوب افریقا ناتالی
aardwolf
U
کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
royal palm
U
نخل بلند جنوب فلوریدا و کوبا
water moccasin
U
مار سمی ابزی جنوب امریکا
peafowl
U
قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
wilton
U
نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
ASEAN
U
مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
platypus
U
پستاندار ابزی ومنقاردار و صدفخوار جنوب استرالیا
Monaco
U
ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
seato forces
U
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
razorback
U
خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
arrdwolf
U
[حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
joshua tree
U
درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
shout song
U
سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
hottentot
U
یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
tribial rugs
U
فرش های عشایری
[فرش های ایلی]
[اینگونه فرش ها ریشه در آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه داشته و تابلوئی از زندگی ایشان را به نقش می کشد.]
nautilus
U
حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
China denies militarizing South China Sea.
U
چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
colombo plan
U
طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
Murghi rugs
U
فرش های مرغی
[این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
Gabbeh
U
گبه
[با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
khamseh
U
خمسه
[در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
Lori Pambak motif
U
ترنج لری
[پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
Khotan rug
U
فرش ختن
[این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com