English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
follow up U رده پشتیبان دنباله دنبال کردن دشمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
espionage U جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
to triumph over the enemy U برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
hits U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
rejects U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
reject U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejected U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
backup copy U کپی پشتیبان روگرفت پشتیبان
globally U 1-پشتیبان همه دادههای ذخیره شده گره ها یا ایستگاههای کاری متصل به شلکه 2-پشتیبان همه فایلهای دیسک سخت یا فایل سرور
global U 1-پشتیبان همه دادههای ذخیره شده گره ها یا ایستگاههای کاری متصل به شلکه 2-پشتیبان همه فایلهای دیسک سخت یا فایل سرور
out flank U دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
gall U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
radio deception U گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio countermeasures U اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
enemy alien U طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
sequences U به ترتیب مرتب کردن دنباله
sequence U به ترتیب مرتب کردن دنباله
back up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back-up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
close up U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-ups U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close with U اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
close-up U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
pursue U دنبال کردن
reopens U دنبال کردن
continue U دنبال کردن
pursuing U دنبال کردن
reopening U دنبال کردن
pursued U دنبال کردن
reopened U دنبال کردن
pursues U دنبال کردن
give chase U دنبال کردن
reopen U دنبال کردن
trace U دنبال کردن
courses U :دنبال کردن
chasing U دنبال کردن
track U دنبال کردن
tracked U دنبال کردن
to give chase U دنبال کردن
chases U دنبال کردن
dogs U دنبال کردن
continues U دنبال کردن
chased U دنبال کردن
traced U دنبال کردن
chase U دنبال کردن
dogging U دنبال کردن
tracks U دنبال کردن
course U :دنبال کردن
dog U دنبال کردن
coursed U :دنبال کردن
traces U دنبال کردن
pursued U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursuing U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursue U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursues U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
dogging U مثل سگ دنبال کردن
hunt down U دنبال کردن و گرفتن
To follow up (trace) a matter (case). U موضوعی را دنبال کردن
To be on someone trail. To trace someone. U رد کسی را دنبال کردن
to pursue a plan U نقشهای را دنبال کردن
careerism U دنبال کردن شغل
stick with <idiom> U دنبال کردن کاری
dogs U مثل سگ دنبال کردن
dog U مثل سگ دنبال کردن
run close U سخت دنبال کردن
penetration U نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
transcribed U کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
transcribe U کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
transcribes U کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
transcribing U کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
tracks U دنبال کردن یک مسیر به درستی
philander U زن بازی کردن دنبال زن افتادن
follow out U اخذ نتیجه دنبال کردن
tracked U دنبال کردن یک مسیر به درستی
to hang on the rear U برای حمله دنبال کردن
practise or tice U دنبال کردن مشق دادن
track U دنبال کردن یک مسیر به درستی
to run any one hard U کسیرا سخت دنبال کردن
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
breaching U رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
follow up U تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
run down U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
to keep at some work U د رکاری پافشاری کردن دنبال کاریراگرفتن
rungs U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
reoccupy U دنبال کردن دوباره بدست اوردن
run-down U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
neutralised U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralising U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
letter of marque U پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
follow through U چیزی را تا اخر دنبال کردن بانجام رسانی
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
gain ground U خاک دشمن راتصرف کردن تجاوز و تعدی کردن
antagonizing U دشمن کردن
antagonizes U دشمن کردن
antagonized U دشمن کردن
antagonize U دشمن کردن
antagonising U دشمن کردن
enemies U دشمن کردن
antagonised U دشمن کردن
enemy U دشمن کردن
antagonises U دشمن کردن
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
close in security U برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
rompy U مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
rompish U مایل به بازی کردن با جیغ وداد و دنبال هم دویدن
distracts U گیج کردن حواس دشمن را پرت کردن
distract U گیج کردن حواس دشمن را پرت کردن
to roll up the enemy line U بخط دشمن کردن
threat U دشمن تهدید کردن
to pierce the enemy's line U دشمن رخنه کردن
betrays U تسلیم دشمن کردن
harass U ایذا کردن دشمن
betrayment U تسلیم به دشمن کردن
threats U دشمن تهدید کردن
betrayed U تسلیم دشمن کردن
harasses U ایذا کردن دشمن
betraying U تسلیم دشمن کردن
harass U ناراحت کردن دشمن
betray U تسلیم دشمن کردن
harasses U ناراحت کردن دشمن
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
chasing U دنبال کردن شکار کردن
follows U متابعت کردن دنبال کردن
chases U دنبال کردن شکار کردن
prosecuted U دنبال کردن پیگرد کردن
chased U دنبال کردن شکار کردن
prosecute U دنبال کردن پیگرد کردن
chase U دنبال کردن شکار کردن
follow U متابعت کردن دنبال کردن
chace U دنبال کردن شکار کردن
prosecuting U دنبال کردن پیگرد کردن
prosecutes U دنبال کردن پیگرد کردن
followed U متابعت کردن دنبال کردن
infiltrate U در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrating U در خطوط دشمن نفوذ کردن
search and clear U جستجو و پاک کردن دشمن
direct pressure U تعاقب کردن مستقیم دشمن
infiltrated U در خطوط دشمن نفوذ کردن
confusion agent U عامل گیج کردن دشمن
infiltrates U در خطوط دشمن نفوذ کردن
streaming tape drive U دستگاهی که یک کارتریج نوارپیوسته را نگهداری کردن واساسا" به عنوان پشتیبان گردانندههای دیسک سخت بکار می رود
evasion U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasions U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
radio direction finding U پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
crossing the t U قطع کردن راه ستون دشمن
neutralizing U خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
neutralises U خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
neutralised U خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
neutralize U خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
neutralising U خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
neutralizes U خنثی کردن اتش یا عمل دشمن
shock action U غافلگیری حمله ناگهانی غافلگیر کردن دشمن
mopping up U پاک کردن منطقه ازوجود بقایای دشمن
sniped U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
snipe U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
snipes U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
sniping U از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
exfiltration U خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
evaded U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evade U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evades U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
to sweep the seas U همه جای دریاراعبورکردن دریاهارا ازوجود دشمن پاک کردن
evading U فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
identification friendly or foe U سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
disorganizing U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganises U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
hostile track U تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
blocking U سدکردن جاده دفاع غیر عامل مسدود کردن راه دشمن
meaconing U گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
squawking U در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
salami technique U کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
quails U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quail U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
train U دنباله
suite U دنباله
following U دنباله
trains U دنباله
trained U دنباله
appendices U دنباله
suites U دنباله
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com