English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
auxiliary rotor U رتور کمکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
auxiliary storage U حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
auxiliary operation U عملیات کمکی عملکرد کمکی
tail rotor U رتور دم
rotors U رتور
rotor U رتور
compressor rotor U رتور کمپرسور
rigid rotor U رتور صلب
rotor disc U دیسک رتور
rotor hub U توپی رتور
turbine rotor U رتور توربین
high impedance rotor U رتور امپدانسی
cage rotor U رتور قفسی
magnet wheel U چرخ رتور
bar wound armature U رتور قفس سنجابی
double rotor motor U موتور با رتور دوبل
cage rotor U رتور اتصال کوتاه
auxiliary machinery U دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
three phase induction motor U موتوربا رتور اتصال کوتاه
double squirrel cage U موتور با رتور قفس سنجابی دوبل
internal gear pump U پمپ دوار با رتور دندانه دارداخلی
autogyro U هواپیمایی سنگین که توسط چند رتور حرکت میکند
bar winding U میله هایی که به عنوان سیم پیچی در رتور به کار برده میشود
capacitor start induction motor U موتور متناوب که رتور ان توسط ولتاژ القاء شده از سیم پیچ میدان تحریک میشود
cage rotor U رتور سنجابی گردانه قفس سنجابی
secondary U کمکی
supplementary U کمکی
subsidiaries U کمکی
auxiliary U کمکی
ancillary U کمکی
subsidiary U کمکی
auxiliaries U کمکی
auxiliary view U نمای کمکی
booster pump U پمپ کمکی
auxiliary forces U نیروی کمکی
auxiliary landing field U فرودگاه کمکی
auxiliary storage U انباره کمکی
auxiliary target U هدف کمکی
auxiliary storage U انبار کمکی
booster magneto U دینام کمکی
auxiliary memory U حافظ کمکی
auxiliary memory U حافظه کمکی
auxiliary operatich U عمل کمکی
auxiliary target U نقطه کمکی
auxiliary operation U عمل کمکی
back up frequency U فرکانس کمکی
boostes pump U پمپ کمکی
boostes transformer U ترانسفورماتور کمکی
prony motor U موتور کمکی
relieving arch U طاق کمکی
relieving tackle U تاکل کمکی
remedial measure U اندازه کمکی
reserve accumulator U انباره کمکی
sabot U خرج کمکی
split pole motor U موتور کمکی
user interface U میانجی کمکی
operating supplies U مواد کمکی
by pass valve U شیر کمکی
interpoles U قطبهای کمکی
communicating pole U قطب کمکی
commutating pole U قطب کمکی
coprocessor U پردازنده کمکی
slack variable U متغیر کمکی
intermediate grid U شبکه کمکی
interpole U قطب کمکی
auxiliary forces U قوای کمکی
accessory U لوازم کمکی
utilitu program U برنامه کمکی
auxiliary U امدادی کمکی
auxiliaries U امدادی کمکی
artificial aids U وسایل کمکی
artificial antenna U انتن کمکی
accommodator U کارگر کمکی
dummy antenna U انتن کمکی
auxiliary charger U شارژکننده کمکی
auxiliary electrode U الکترود کمکی
auxiliary ego U خود کمکی
auxiliary equipment U تجهیزات کمکی
auxiliary base line U باز کمکی
auxiliary equipment U وسایل کمکی
auxiliary equipment U وسائل کمکی
norton utilities U برنامههای کمکی نورتن
aiding U کمک وسایل کمکی
navigational grid U شبکه کمکی ناوبری
mace utilities U برنامه کمکی میس
lee helm U سکان کمکی ناو
layshaft U محور دندانه کمکی
kedge anchor U لنگر کمکی ناو
interpole motor U موتور با قطب کمکی
igniter pad U کیسه خرج کمکی
aid U کمک وسایل کمکی
dozzle U مخزن کمکی تغذیه
aided U کمک وسایل کمکی
pitman U عضو گروه کمکی
I can't help it. <idiom> U من نمیتونم کمکی کنم.
visual aids U ابزارهای کمکی دیداری
undelete utility U برنامه کمکی احیاء
table utility U برنامه کمکی جدولی
sabot U خرج موشکی کمکی
guiding U عضلات کمکی مجاور
downloading utility U برنامه کمکی استقرار
afforce U نیروی کمکی فرستادن به
back end processor U پردازنده کمکی تک منظوره
auxiliary power unit U واحد قدرت کمکی
wills U فعل کمکی "خواهم "
willed U فعل کمکی "خواهم "
backup utility U برنامه کمکی پشتیبان
auxiliary flight surfaces U سطوح پرواز کمکی
commutating pole converter U تبدیل گر قطب کمکی
astrocyteo U نوعی یاخته کمکی
will U فعل کمکی "خواهم "
accessory cells یاخته های کمکی
auxiliary control surfaces U سطوح فرامین کمکی
communicating pole winding U سیم پیچی قطب کمکی
ingot feeder head U مخزن کمکی تغذیه شمش
outline utility U برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
build up U نیروی کمکی تقویت نیروها
build-up U نیروی کمکی تقویت نیروها
audiovisual aids U ابزارهای کمکی دیداری-شنیداری
boot U پوشش کمکی روی سم اسب
I'm glad I could help. U خوشحالم که تونستم کمکی بکنم.
file conversion utility U برنامه کمکی تبدیل فایل
file transfer utility U برنامه کمکی انتقال فایل
build-ups U نیروی کمکی تقویت نیروها
frapping lines U طناب تعادل کمکی ناو
I'm really not responsible for it. <idiom> U من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
document comparison utility U برنامه کمکی مقایسه مدارک
screen saver utility U برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
bowsight U وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
banderillero U عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه
file compression utility U برنامه کمکی فشرده کردن فایل
My hands are tied. <idiom> U نمی توانم [کاری] کمکی بکنم.
commented U نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
air traffic control radar system U راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
commenting U نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
comment U نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
pickup man U اسب سوار کمکی به گاوسواربرای پیاده شدن او
baby siphon U سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
helps U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helps U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
help U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
drum sorting U مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
helped U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
help U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helped U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
context sensitive help key U کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
blitz U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
common U تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
commoners U تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
commonest U تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
augmentation U افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
heading select feature U عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
blitzing U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
compound helicopter U هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
stick bridge U پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
transaction trailing U ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
pit board U تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives. U تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
blue key U نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
admixtures U موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
find U برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
finds U برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
escape character U ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
f key U برنامه کمکی مکینتاش که توسط فشار دادن کلیدهای Command و Shift باکلیدهای عددی از صفر تا 9اجرا میشود
font da/mover U یک برنامه کمکی است که توسط شرکت اپل تهیه گردیده است و در محیط مکینتاش بکار می رود
paradrag drop U سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
aux U در DOS اختصار پورت یادرگاه کمکی است که پورت ارتباطات را در DOS به عنوان پیش فرض استفاده میکند
ignition anode U اند کمکی اند احتراق
access road U راه دستیابی راه کمکی
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
versions U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
version U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
slip ring induction motor U موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cads U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com