Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
warning radar
U
رادار هشدار دهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lobes
U
یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
lobe
U
یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
skin paint
U
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
gadget
U
نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadgets
U
نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
radar scan
U
تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
railing
U
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings
U
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
radar prediction
U
بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
directional radar prediction
U
تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
radar return
U
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
blip
U
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips
U
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
crystal balls
U
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
trapping
U
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
crystal ball
U
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
radar comouflage
U
استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
radar tracking
U
تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
clattering
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
alarmingly
U
هشدار
alarmed
U
هشدار
alarms
U
هشدار
warning
U
هشدار
warnings
U
هشدار
alarm
U
هشدار
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
warns
U
هشدار دادن
warned
U
هشدار دادن
tip (someone) off
<idiom>
U
هشدار دادن
alarm calls
U
فریادهای هشدار
warn
U
هشدار دادن
warning cries
U
فریادهای هشدار
alarm reaction
U
واکنش هشدار
advisory signal
U
علامت هشدار
warning
U
اژیر هشدار
warnings
U
اژیر هشدار
read the riot act
<idiom>
U
به کسی هشدار دادن
alarmingly
U
: هشدار اگاهی از خطر
alarms
U
: هشدار اگاهی از خطر
alarm
U
: هشدار اگاهی از خطر
alarmed
U
: هشدار اگاهی از خطر
alert box
U
پنجره یا جعبه هشدار
alarum
U
: هشدار اگاهی از خطر
radar locating
U
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
warnings
U
اعلام خطر کردن هشدار
warning
U
اعلام خطر کردن هشدار
trimmer
U
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
Drive on dimmed headlights !
[Warning to drivers]
U
با نور پایین حرکت کنید!
[هشدار به رانندگان]
He warned he would go on a termless hunger strike.
U
او
[مرد]
هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
fore
U
فریاد هشدار به نفر جلو زمین در مورد گوی که بسمت اومیرود
action oriented management report
U
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
conglutinative
U
التیام دهنده جوش دهنده
exhibiter
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
catalysts
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibitor
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
catalyst
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailer
U
امانت دهنده کفیل دهنده
exhibitors
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
extender
U
توسعه دهنده ادامه دهنده
bailor
U
امانت دهنده کفیل دهنده
diver's flag
U
پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
radar
U
رادار
crystal ball
U
انتن رادار
teleran
U
رادار تلویزیونی
crystal balls
U
انتن رادار
sidelooking airborne radar
U
رادار جانبی
radar boresight
U
محوریابی رادار
radar beam
U
پرتو رادار
radome
U
برج رادار
radar equipment
U
تجهیزات رادار
radar engineering
U
مهندسی رادار
aircraft gun laying
U
رادار هواپیما
agl
U
رادار هواپیما
aerial radar
U
رادار هوایی
sensor
U
رادار مراقبتی
radar installation
U
تاسیسات رادار
radome
U
اطاق رادار
radar location
U
موقعیت رادار
radar man
U
متصدی رادار
surveillance radar
U
رادار مراقبتی
counter circuit
U
کنتور رادار
radar countermeasures
U
اقدامات ضد رادار
radarman
U
متصدی رادار
radar trapping
U
اختلال رادار
radar beacon
U
راهنمای رادار
radar network
U
شبکه ی رادار
radar scope
U
صفحه رادار
corner reflector
U
پریکسوپ رادار
radar trace
U
علامت رادار
acquisition radar
U
رادار هدفیابی
radar ranging
U
میدان رادار
acquisition radar
U
رادار هدفیاب
search radar
U
رادار تجسسی
radar alimeter
U
فرازیاب رادار
radar
U
دستگاه رادار
doppler radar
U
رادار داپلر
radar quardship
U
نگهبانی رادار
doppler radar
U
رادار دوپلر
radar operator
U
متصدی رادار
sidelooking airborne radar
U
رادار با دید جانبی
acquisition radar
U
رادار اکتشاف هدف
sidelobe
U
بیم جانبی رادار
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
radome
U
گنبد انتن رادار
radar scope
U
صفحه دید رادار
radar screen
U
صفحه تصویر رادار
seeker
U
رادار تجسس هدف
sbend distortion
U
لرزش تصویر رادار
sector of search
U
منطقه مراقبت رادار
radar measurement
U
اندازه گیری رادار
screening elevation
U
تراز مانع رادار
raydit
U
رادار اقیانوس نگار
sector of search
U
منطقه تجسس رادار
radar boresight
U
تطابق خط دید رادار
b scope
U
صفحه کاتد رادار
radar countermeasures
U
پیش گیریهای ضد رادار
radar beacon
U
برج مراقبت رادار
radar beacon
U
برج دیدبانی رادار
echoing
U
برگشت امواج رادار
echoes
U
برگشت امواج رادار
echoed
U
برگشت امواج رادار
echo
U
برگشت امواج رادار
beam width
U
عرض بیم رادار
fire control radar
U
رادار کنترل اتش
surveillance radar
U
رادار تجسس هدف
radar clutter
U
منطقه کور رادار
active sonar
U
رادار دریایی فعال
airborne sensor
U
رادار مراقبتی هوابرد
rawinsonde
U
دستگاه راوین رادار هواسنجی
helical scanning
U
بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
blips
U
تصویری بر روی صفحه رادار
unattended ground sensor
U
رادار مراقبت زمینی خودکار
clutters
U
برفک انداختن صفحه رادار
corner reflector
U
پریکسوپ تنظیم هدف رادار
aspect
U
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
aspect change
U
تغییرمنظر هدف از دید رادار
blip
U
تصویری بر روی صفحه رادار
radar trapping
U
اختلال پیدا کردن رادار
aspects
U
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
radar prediction
U
کسب اطلاعات به وسیله رادار
altitude delay
U
افت ارتفاع امواج رادار
aspect angle
U
زاویه انحراف مسیرگلوله از رادار
radar ranging
U
تنظیم تیر به وسیله رادار
loran
U
رادار مسافت سنج دریایی
cluttered
U
برفک انداختن صفحه رادار
clara
U
منطقه رادار پاک است
scan
U
یک دور گردش انتن رادار
shoran
U
شورن رادار اب نگار بردکوتاه
radar clutter
U
منطقه پوشیده از دید رادار
scanned
U
یک دور گردش انتن رادار
scans
U
یک دور گردش انتن رادار
tactical air navigation
U
رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
radar imagery
U
عکاسی به وسیله امواج رادار
azimuth stabilized ppi
U
صفحه رادار با سمت ثابت
surface reverbration
U
امواج برگشتی سطحی رادار
radar echo
U
علایم روی صفحه رادار
clutter
U
برفک انداختن صفحه رادار
people sniffer
U
رادار کشف افراد دشمن
plan position indicator
U
صفحه رادار ناو یا هواپیما
beam width
U
عرض ستون امواج رادار
radar altimetry
U
ارتفاع سنجی به وسیله رادار
sidelobe
U
ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
fixed echo
U
انعکاس ثابت روی صفحه رادار
dome
U
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
altitude hole
U
ناحیه کور در منطقه دید رادار
acquire
کشف و تعیین محل هدف با رادار
hunting
U
نوسان دادن انتن رادار درردیابی
radome
U
پوشش پلاستیکی انتن رادار درهواپیما
domes
U
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
radome
U
پوشش محافظ روی رادار یاانتن
scurve distortion
U
لرزش تصویر رادار در اثرحرکت انتن
carrier frequency
U
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
radar picket cap
U
هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
carrier wave
U
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
screening elevation
U
زاویه تراز مانع ایستگاه رادار
fiducial marks
U
علایم منطبق شونده در صفحه رادار
railings
U
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
railing
U
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
sea return
U
امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
image degradation
U
کم کردن قدرت تصویربرداری یک دستگاه رادار
aspect angle
U
زاویه انحراف گلوله از بیم رادار
in the dark
U
در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
doppler radar
U
رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
keying interval
U
فاصله زمانی بین دو انعکاس موج رادار
range marker
U
شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
ground waves
U
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
snow
U
پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snowed
U
پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snow blink
U
تکههای ابر سفید در اسمان یا صفحه رادار
snowing
U
پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snows
U
پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
burn through range
U
مسافتی که رادار در ان میتواند هدفها را کشف کند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com