Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
chairman of the board
[of directors/managers]
U
رئیس هیئت مدیره
president of the board
[ American E]
U
رئیس هیئت مدیره
chief executive officer
[CEO]
[American E]
U
رئیس هیئت مدیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
chairman
U
مدیر رئیس هیئت مدیره
chairmen
U
مدیر رئیس هیئت مدیره
Other Matches
boarded
U
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board
U
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board of directers
U
هیئت مدیره
board of direcotors
U
هیئت مدیره
board of directors
U
هیئت مدیره
directorate
U
هیئت مدیره ستادی
directorates
U
هیئت مدیره ستادی
directors
U
عضو هیئت مدیره
director
U
عضو هیئت مدیره
editorial staff
U
هیئت مدیره یانویسنده
directorates
U
مقام ریاست هیئت مدیره
directorate
U
مقام ریاست هیئت مدیره
directorate
[of a company]
U
هیئت مدیره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
board of
[executive]
directors
U
هیئت مدیره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
chairman
U
رئیس هیات مدیره
chairmen
U
رئیس هیات مدیره
chairman of the board of directors
U
رئیس هیات مدیره
to call a meeting of the board of directors
U
برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
to vote somebody on the board of directors
U
رای دادن به کسی برای عضو هیئت مدیره شدن
electoral college
U
هیئت انتخاب کنندگان رئیس جمهور
to dismiss
[remove]
the board of managers
U
مرخص کردن
[معاف کردن]
هیئت مدیره
presidium
U
هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
boardrooms
U
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardroom
U
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
panels
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
judicature
U
هیئت دادرسان هیئت قضاوت
petty jury
U
هیئت داوری هیئت قضات
lord high stew of england
U
رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
panelist
U
عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
paymaster general
U
رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی
letter of recall
U
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
defferential assets
U
هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
emcee
U
بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
emcees
U
بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
republic
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
headmistresses
U
مدیره
lady principal
U
مدیره
head mistress
U
مدیره
directress
U
مدیره
directrix
U
مدیره
manageresses
U
مدیره
administratrix
U
مدیره
headmistress
U
مدیره
manageress
U
مدیره
governess
U
مدیره
governesses
U
مدیره
schoolmistresses
U
مدیره اموزشگاه
directorate
U
هیات مدیره
schoolma'am
U
مدیره مدرسه
managing committee
U
هیات مدیره
dames
U
کدبانو مدیره
schoolmarm
U
مدیره مدرسه
schoolmistress
U
مدیره اموزشگاه
directorates
U
هیات مدیره
matron
U
مدیره سرپرستار
matrons
U
مدیره سرپرستار
administratrix
U
مدیره تصفیه
dame
U
کدبانو مدیره
managing commission
U
هیات مدیره
board of directors
U
هیات مدیره
supinator
U
عضله مدیره بخارج
editoress
U
مدیره روزنامه یامجله
editorial board
U
هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
bar council
U
هیات مدیره کانون وکلا
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
committee
U
هیئت
confranternity
U
هیئت
committees
U
هیئت
guize
U
هیئت
astronomy
U
هیئت
panels
U
هیئت
panel
U
هیئت
commissioning
U
هیئت
corps
U
هیئت
attitudes
U
هیئت
configurations
U
هیئت
commissions
U
هیئت
commission
U
هیئت
configuration
U
هیئت
attitude
U
هیئت
institutes
U
هیئت شورا
instituted
U
هیئت شورا
hues
U
هیئت منظر
committees
U
هیئت یا کمیته
institute
U
هیئت شورا
collegium
U
هیئت یا کمیته
governing bodies
U
هیئت حاکمه
physique
U
ترکیب هیئت
instituting
U
هیئت شورا
juries
U
هیئت منصفه
council ot ministers
U
هیئت وزراء
juries
U
هیئت داوران
jury
U
هیئت منصفه
jury
U
هیئت داوران
constituencies
U
هیئت موسسان
constituency
U
هیئت موسسان
committee
U
هیئت یا کمیته
governing body
U
هیئت حاکمه
hue
U
هیئت منظر
physiques
U
ترکیب هیئت
astronomy
U
علم هیئت
astronomically
U
مطابق هیئت
deputation
U
هیئت نمایندگی
commissioners
U
عضو هیئت
department
U
قسمت هیئت
deputations
U
هیئت نمایندگی
boarded
U
هیئت کمیسیون
boarded
U
هیئت ژوری
astronomy
U
هیئت استرونومی
departments
U
قسمت هیئت
board
U
هیئت کمیسیون
commissioner
U
عضو هیئت
commission
U
هیئت مامورین
commissioning
U
هیئت مامورین
board of trade
U
هیئت بازرگانی
expeditions
U
هیئت اعزامی
formats
U
قالب هیئت
format
U
قالب هیئت
legislatures
U
هیئت مقننه
legislature
U
هیئت مقننه
expedition
U
هیئت اعزامی
faculties
U
هیئت علمی
faculty
U
هیئت علمی
commissions
U
هیئت مامورین
board
U
هیئت ژوری
bureaus
U
هیئت اداری
configurations
U
هیئت پذیری
knightage
U
هیئت شوالیه ها
legislative body or assembly
U
هیئت مققنه
staff
U
اعضاء هیئت
staffs
U
اعضاء هیئت
military body
U
هیئت نظامی
bar
U
هیئت وکلاء
military comission
U
هیئت نظامی
petty jury
U
هیئت منصفه
political mission
U
هیئت سیاسی
configuration
U
هیئت پذیری
professoriat
U
هیئت استادان
trial jury
U
هیئت منصفه
top drawer
U
هیئت حاکمه
bars
U
هیئت وکلاء
diplomatic mission
U
هیئت سیاسی
directorates
U
هیئت رئیسه
directorate
U
هیئت رئیسه
staffed
U
اعضاء هیئت
economic commission
U
هیئت اقتصادی
executive
U
هیئت رئیسه
executives
U
هیئت رئیسه
bureau
U
هیئت اداری
panels
U
هیئت تشک پالان
panel
U
هیئت تشک پالان
transmuting
U
تغییر هیئت دادن
cabinets
U
هیئت وزرا اطاقک
assembly
U
هیئت قانون گذاری
cabinet
U
کابینه هیئت دولت
company
U
دسته هیئت بازیگران
companies
U
دسته هیئت بازیگران
cabinet
U
هیئت وزرا اطاقک
cabinets
U
کابینه هیئت دولت
grand jury
U
هیئت منصفه عالی
grand juries
U
هیئت منصفه عالی
white hall
U
هیئت حاکمه انگلیس
transmutes
U
تغییر هیئت دادن
transmuted
U
تغییر هیئت دادن
transmute
U
تغییر هیئت دادن
military assistance advisory group (maag
U
هیئت مستشاری نظامی
missionaries
U
وابسته به هیئت اعزامی
electorate
U
هیئت انتخاب کنندگان
masked ball
U
رقص با هیئت مبدل
missionary
U
وابسته به هیئت اعزامی
juror
U
عضو هیئت منصفه
delegacy
U
نماینده هیئت نمایندگان
jurors
U
عضو هیئت منصفه
constellation
U
هیئت صورت فلکی
constellations
U
هیئت صورت فلکی
military body
U
هیئت رئیسه نظامی
masked balls
U
رقص با هیئت مبدل
electorates
U
هیئت انتخاب کنندگان
special jury
U
هیئت منصفه مخصوص
backbenchers
U
عضو هیئت قانونگذاری
the f.
U
اعضای هیئت پزشکی
assize
U
هیئت قضات یا منصفه
to be masked
U
تدیل هیئت دادن
astronomically
U
از روی علم هیئت
backbencher
U
عضو هیئت قانونگذاری
astronomic
U
بیشمار وابسته به علم هیئت
Soviets
U
هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
missions
U
ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
verdicts
U
رای هیئت منصفه فتوی
uranological
U
وابسته به هیئت و اجرام سماوی
mission
U
ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
verdict
U
رای هیئت منصفه فتوی
secretariat
U
هیئت دبیران وکارمندان دفتری
secretariats
U
هیئت دبیران وکارمندان دفتری
Soviet
U
هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
astronomical
U
بیشمار وابسته به علم هیئت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com