English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
what more do you want U دیگر چه می خواهید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
you shall rue it U از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
Do you want me to ... U می خواهید، که من ...
you will be sorry for it U پشیمان خواهید شد
you will go U خواهید رفت
you shall go U خواهید رفت
you shall sweat for it U پشیمان خواهید شد
when will you go? U کی خواهید رفت
targets U هدفی که می خواهید به آن برسید
targeted U هدفی که می خواهید به آن برسید
What do you want to do with it? U با این چه می خواهید بکنید؟
target U هدفی که می خواهید به آن برسید
targetted U هدفی که می خواهید به آن برسید
targetting U هدفی که می خواهید به آن برسید
targeting U هدفی که می خواهید به آن برسید
you shall smart for it U سزای اینکار را خواهید دید
what do you meant U مقصود شما چیست چه مراددارید چه می خواهید
Would you like something to drink? <idiom> U آیا چیزی برای نوشیدن می خواهید؟ [غذا و آشپزخانه]
punches U در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punch U در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punched U در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
declarative language U زبان برنامه سازی در برنامههای کاربردی پایگاه داده ها که آنچه می خواهید بدست آورید وارد می کنید و نه دستورالعمل را
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
from each other <adv.> U از هم دیگر
alternatives U دیگر
from one another <adv.> U از هم دیگر
furthering U دیگر
furthered U دیگر
alternatives U شق دیگر
alternative U دیگر
of one another <adv.> U از هم دیگر
alternative U شق دیگر
further U دیگر
thence U دیگر
anymore U دیگر
of each other <adv.> U از هم دیگر
no more U دیگر نه
one an other U یک دیگر
secus U از دیگر سو
other U دیگر
furthers U دیگر
others U دیگر
again U دیگر
else U دیگر
next U دیگر
another U دیگر
he is no more U او دیگر
another U شخص دیگر
othergates U طور دیگر
on the opposite side U در انسوی دیگر
othergates U جور دیگر
otherwise U طور دیگر
on the other hand U از سوی دیگر
another U یکی دیگر
about-face U سوی دیگر
on the other hand U ازطرف دیگر
on the other part U از طرف دیگر
other people U مردم دیگر
t' other U بعدی دیگر
another day U یک روز دیگر
beside U ازطرف دیگر
namely <adv.> U به عبارت دیگر
another guess U نوعی دیگر
another guess U قسمتی دیگر
so muchthe worse U دیگر بدتر
at a later period U در موقع دیگر
about face U سوی دیگر
about face U جهت دیگر
about-face U جهت دیگر
tother U بعدی دیگر
aliunde U از منبع دیگر
not any more U دیگر نه [بیشتر نه]
alternative unit U واحدهای دیگر
the other two U دوتای دیگر
about-faces U جهت دیگر
about-faces U سوی دیگر
to wit <adv.> U به عبارت دیگر
videlicet U به عبارت دیگر
otherwhile U گاه دیگر
variant U نوع دیگر
otherwhere U در مکان دیگر
otherwhere U جای دیگر
otherwhence U از جای دیگر
otherness U چیز دیگر
otherguise U جور دیگر
otherguess U بروش دیگر
otherguess U جور دیگر
to be no more U دیگر نبودن
to wit U بعبارت دیگر
otherwhile U وقت دیگر
in fact U به عبارت دیگر
scilicet U بعبارت دیگر
somewhere else U یک جای دیگر
a horse of another colour [different colour] U مطلبی دیگر
otherworld U دنیای دیگر
otherguess U نوع دیگر
on more U بار دیگر
on the other hand <adv.> U به ترتیب دیگر
no more U نه دیگر [بیشتر]
apart from that <adv.> U ازطرف دیگر
no more U دیگر ن [فعل]
over- U بسوی دیگر
over U بسوی دیگر
no longer U نه دیگر [زمانی]
yon U ان یکی دیگر ان
elsewhere U درجای دیگر
elsewhere U بجای دیگر
on the other side <adv.> U به ترتیب دیگر
elsewhere U نقطه دیگر
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگر
shunt U به خط دیگر انداختن
shunted U به خط دیگر انداختن
shunts U به خط دیگر انداختن
et al U و در جای دیگر
once U یکبار دیگر
on one's coat-tails <idiom> U همراه کس دیگر
in other words <idiom> U به کلام دیگر
It never occurred again. دیگر رخ نداد.
in other words <adv.> U به عبارت دیگر
In our other words. U بعبارت دیگر
in other words <adv.> U به کلام دیگر
by the same token <adv.> U به ترتیب دیگر
others U نوع دیگر
on the other side <adv.> U از سوی دیگر
my other books U کتابهای دیگر من
withil U ازطرف دیگر
otherwise <adv.> U از سوی دیگر
alternatively <adv.> U ازطرف دیگر
by the same token <adv.> U از سوی دیگر
again U از طرف دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U ازطرف دیگر
on the other hand <adv.> U از سوی دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U از سوی دیگر
apart from that <adv.> U از سوی دیگر
none other than U هیچکس دیگر جز
no more of that U بس است دیگر
alternatively <adv.> U از سوی دیگر
next year U سال دیگر
nevermore U دیگر ابدا
nevermore U هرگز دیگر
never more U هرگز دیگر
other U نوع دیگر
by the same token <adv.> U ازطرف دیگر
on the other hand <adv.> U ازطرف دیگر
on the other side <adv.> U ازطرف دیگر
by the same token <adv.> U طور دیگر
on the other side <adv.> U طور دیگر
otherwise <adv.> U طور دیگر
on the other hand <adv.> U طور دیگر
apart from that <adv.> U طور دیگر
alternatively <adv.> U به ترتیب دیگر
alternatively <adv.> U طور دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U طور دیگر
otherwise <adv.> U ازطرف دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U به ترتیب دیگر
apart from that <adv.> U به ترتیب دیگر
spaceman U اهل کرات دیگر
There is no time left . U دیگر وقتی نمانده
pass on <idiom> U رد کردن چیزی که دیگر
air-to-air U از یک هواپیما به هواپیمای دیگر
interferes U با سم یک پا به پای دیگر زدن
the future U دنیای دیگر عقبی
like nowhere else <adv.> U بیشتر از هر جای دیگر
interfered U با سم یک پا به پای دیگر زدن
interfere U با سم یک پا به پای دیگر زدن
air to air U از یک هواپیما به هواپیمای دیگر
I will be back in 10 minutes. 10 دقیقه دیگر برمیگردم.
yet another U دوباره یکی دیگر
to rub a thing in U چیز دیگر دادن
additional production personnel عوامل دیگر تولد
tomorrow week U هشت روز دیگر
reseats U در جای دیگر نشاندن
they sing small now U دیگر جیک نمیزنند
reseating U در جای دیگر نشاندن
this da y month U یک ماه دیگر از امروز
to p on any one's preserves U باپای دیگر جهیدن
What else can I do? U دیگر چه می توانم بکنم ؟
hale U سوی دیگر بردن
i.e U مخفف به عبارت دیگر
reseated U در جای دیگر نشاندن
spacemen U اهل کرات دیگر
reseat U در جای دیگر نشاندن
inter alia U میان اشخاص دیگر
inter alia U میان چیزهای دیگر
again باز [یکبار دیگر]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com